اشتباه رهبر درباره تحریمهای نفتی و بانکی
سیدمصطفی تاجزاده
استراتژی آقای خامنهای در دور نگهداشتن ایران از جنگ، درست و لازم، اما ناقص و تکبعدی بوده است. اگر پرهیزی که وی درباره جنگ گرم داشت، درمورد جنگ نرم و نیز جنگ اقتصادی میداشت، ایرانهراسی به این گستردگی شکل نمیگرفت. کشور نیز گرفتار تحریمهای نفتی و بانکی و... نمیشد یا زود از آن خارج میشد. رهبر متاسفانه دیر فهمید که تبعات مخرب جنگ اقتصادی در موارد خاص، کم از یک جنگ نظامی ندارد. درست است که در هر جنگی معمولاً طرفین آسیب میبینند و لطمات یکطرفه نیست، اما زیانی که ملت ایران در جنگ اقتصادی تحمیلی آمریکا دیده است و میبیند، با ضررهای طرف مقابل قابلِمقایسه نیست. از سال ۱۳۹۰ که تحریمهای نفتی و بانکی آغاز شده سفره مردم در طول ۱۴ سال در هر سه دولت احمدینژاد، روحانی و رئیسی مستمراً کوچکتر شده است. تنها در مقطع مذاکرات منجر به امضای برجام در سالهای ۹۲-۹۴ اقتصاد کشور رونق گرفت و مردم نفس کشیدند. اکنون نیز اگر تحریمها لغو نشود، در دولت پزشکیان هم گرانی و رکود و بیکاری حرف اول را خواهد زد و سفره شهروندان بازهم کوچکتر خواهد شد.
اشتباه رهبر در ندیدن پیامدهای مصیبتبار جنگ اقتصادی، شبیه خطای هستهای اوست. بمب نساختهایم، اما هزینههای هنگفت ساخت بمب هستهای را پرداختهایم. جنگ نداشتهایم، ولی هزینههای کمرشکن یک جنگ تمام عیار را، به علت تحریمها و در جنگ نیابتی پرداختهایم و هنوز هم میپردازیم. به گفته رئیس سابق اتاق بازرگانی، ایران سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار زیان ناشی از تحریمهای نفتی و بانکی پرداخته است. یعنی بیشتر از جنگ ۸ساله ضرر داده است.
اشتباه دوم آقای خامنهای این است که اراده یکطرف برای پرهیز از جنگ، لزوماً شبح جنگ را از آسمان وطن دور نمیکند. حتی میتواند موجب سوءمحاسبه یا سوءاستفاده طرف مقابل شود. وانگهی هنگامی که بالاترین مقام سیاسی کشوری به مردم خود اطمینان میدهد که "جنگ نمیشود" (بدون آنکه خود بخواهد)، ریسک و هزینه ترور مهمترین چهره نظامی را کاهش میدهد. وقتی چنین قولی داده میشود، حتی عملیات "وعده صادق" نیز نمیتواند مانع ترور رئیس حماس در تهران شود. "جنگ نمیشود" سیستم را در پاسخگویی به تعرضات طرف مقابل با سدهای خودساخته روبهرو میکند و این پرسش را مطرح میسازد که آیا اساساً میتوان جوابی داد که هم بازدارنده باشد و هم به جنگ منجر نشود؟
روشن بگویم: وقتی "عینالاسد" و "وعده صادق" بازدارنده نباشند، یا باید سطح عملیات را بالاتر برد، خطر جنگ را به جان خرید و از خیر وعده "جنگ نمیشود" گذشت؛ یا باید بهرغم رجزخوانیها، سپر انداخت تا جنگ نشود. روش خردمندانه به نظر من، تغییر زمین بازی است. راهبرد تازه نیازمند اتخاذ تصمیمی سخت از سوی رهبر است. تصمیمی سختتر از حملات مستقیم موشکی و پهپادی به اسرائیل. آقای خامنهای باید به وضع "نه جنگ، نه صلح" با آمریکا پایان دهد و در منطقه نیز به دنبال آتشبس پایدار برود.
(بخشی از مقاله سه ناترازی و دو تحریم)
زندان اوین- شهریور ۱۴۰۳
برای خواندن متن کامل مقاله اینجا را لمس کنید.
#فرهیختگان راهی به رهایی
سیدمصطفی تاجزاده
استراتژی آقای خامنهای در دور نگهداشتن ایران از جنگ، درست و لازم، اما ناقص و تکبعدی بوده است. اگر پرهیزی که وی درباره جنگ گرم داشت، درمورد جنگ نرم و نیز جنگ اقتصادی میداشت، ایرانهراسی به این گستردگی شکل نمیگرفت. کشور نیز گرفتار تحریمهای نفتی و بانکی و... نمیشد یا زود از آن خارج میشد. رهبر متاسفانه دیر فهمید که تبعات مخرب جنگ اقتصادی در موارد خاص، کم از یک جنگ نظامی ندارد. درست است که در هر جنگی معمولاً طرفین آسیب میبینند و لطمات یکطرفه نیست، اما زیانی که ملت ایران در جنگ اقتصادی تحمیلی آمریکا دیده است و میبیند، با ضررهای طرف مقابل قابلِمقایسه نیست. از سال ۱۳۹۰ که تحریمهای نفتی و بانکی آغاز شده سفره مردم در طول ۱۴ سال در هر سه دولت احمدینژاد، روحانی و رئیسی مستمراً کوچکتر شده است. تنها در مقطع مذاکرات منجر به امضای برجام در سالهای ۹۲-۹۴ اقتصاد کشور رونق گرفت و مردم نفس کشیدند. اکنون نیز اگر تحریمها لغو نشود، در دولت پزشکیان هم گرانی و رکود و بیکاری حرف اول را خواهد زد و سفره شهروندان بازهم کوچکتر خواهد شد.
اشتباه رهبر در ندیدن پیامدهای مصیبتبار جنگ اقتصادی، شبیه خطای هستهای اوست. بمب نساختهایم، اما هزینههای هنگفت ساخت بمب هستهای را پرداختهایم. جنگ نداشتهایم، ولی هزینههای کمرشکن یک جنگ تمام عیار را، به علت تحریمها و در جنگ نیابتی پرداختهایم و هنوز هم میپردازیم. به گفته رئیس سابق اتاق بازرگانی، ایران سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار زیان ناشی از تحریمهای نفتی و بانکی پرداخته است. یعنی بیشتر از جنگ ۸ساله ضرر داده است.
اشتباه دوم آقای خامنهای این است که اراده یکطرف برای پرهیز از جنگ، لزوماً شبح جنگ را از آسمان وطن دور نمیکند. حتی میتواند موجب سوءمحاسبه یا سوءاستفاده طرف مقابل شود. وانگهی هنگامی که بالاترین مقام سیاسی کشوری به مردم خود اطمینان میدهد که "جنگ نمیشود" (بدون آنکه خود بخواهد)، ریسک و هزینه ترور مهمترین چهره نظامی را کاهش میدهد. وقتی چنین قولی داده میشود، حتی عملیات "وعده صادق" نیز نمیتواند مانع ترور رئیس حماس در تهران شود. "جنگ نمیشود" سیستم را در پاسخگویی به تعرضات طرف مقابل با سدهای خودساخته روبهرو میکند و این پرسش را مطرح میسازد که آیا اساساً میتوان جوابی داد که هم بازدارنده باشد و هم به جنگ منجر نشود؟
روشن بگویم: وقتی "عینالاسد" و "وعده صادق" بازدارنده نباشند، یا باید سطح عملیات را بالاتر برد، خطر جنگ را به جان خرید و از خیر وعده "جنگ نمیشود" گذشت؛ یا باید بهرغم رجزخوانیها، سپر انداخت تا جنگ نشود. روش خردمندانه به نظر من، تغییر زمین بازی است. راهبرد تازه نیازمند اتخاذ تصمیمی سخت از سوی رهبر است. تصمیمی سختتر از حملات مستقیم موشکی و پهپادی به اسرائیل. آقای خامنهای باید به وضع "نه جنگ، نه صلح" با آمریکا پایان دهد و در منطقه نیز به دنبال آتشبس پایدار برود.
(بخشی از مقاله سه ناترازی و دو تحریم)
زندان اوین- شهریور ۱۴۰۳
برای خواندن متن کامل مقاله اینجا را لمس کنید.
#فرهیختگان راهی به رهایی