فرهیختگان


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمی‌شناسد
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی می‌خواهد

ارتباط با ادمین
@farhikhtehgan_bot
امام علی(ع):
شجاع‌تر از خردمند، وجود ندارد...
گروه تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


جلال متینی و داوری اهل ادبیات فارسی دربارۀ او
آرش سرّی
بخش3️⃣ از 3️⃣

خلاصۀ سخن، آن که کتاب خاطرات او و مصاحبه‌اش با تاریخ شفاهی و نوشته‌ها و مصاحبه‌های دیگرش، شخصیتی از او در نظر من تصویر کرد که هیچ خلاقیتی در نظر و عمل ندارد (تخصص او که تصحیح متون فارسی و زبان و ادبیات کهن فارسی بود بحث دیگری است). شخصیتی است مطیع و گوش به فرمانِ بالادستی‌ها و مجریِ مطیع و قاطعِ اوامر و لوایح ایشان. نمونه‌ای مدرن از همان قالب سنتی یک مأمور معذور. اینجا اگر بپرسید: مگر در نظام اداری نباید مطیعِ به اصطلاح سلسله مراتب بود؟ باید گفت: مرجع آن سلسله مراتب، کدام مشروعیت و مصلحت است؟

این را هم نگفته نگذارم که اهالی رشتۀ زبان و ادبیات فارسی به گمانم بهتر است گمان نکنند بزرگانشان در همه کاری که کرده‌اند همچنان بزرگ بوده‌اند بسیاری از اهالی ادبیات بهتر است تنها به کار ادبیات بپردازند. آن هم در همان حوزۀ تخصص بسیار محدودشان (که با همۀ محدود بودن، خود وسیع و ارزشمند است) یا اگر خدای ناکرده می‌خواهند به کاری بپردازند یا در موضوعی بنویسند که در تخصص ایشان نیست، آن را درست بیاموزند و گمان نکنند با ورق زدن چند کتاب خاطرات و خواندن ناقص چند کتاب نیمه تخصصی نبوغ را معنایی دیگر بخشیده‌اند اگر تخصص حضرات ادبا در حوزه‌‌ای محدود اثبات شده گمان نکنند در هر زمینۀ دیگر هم توان و تخصص دارند. دست از امامزاده دروغین ساختن برداریم. برای خودمان هم بهتر است چرا که اگر قرار شد نبش قبر کنند (کاری که شغل شاغل اغلب اهل ادب دانشگاهی و غیردانشگاهی است و گاه بسیار هم ارزشمند است) روشن خواهد شد در آن قبر امامزاده‌ای نیست و ما کلاه‌بردار یا نادانیم. به اندازۀ کافی امامزادۀ مجعول در این کشور هست. اگر هم حضرات ادبیاتی به خلاف نصیحت ابوسعید قصدشان حکایت‌‌نویسی است، بکوشند چون امیرحسین خان خوش‌حکایت پدر رستم الحکمای معروف نباشند که راست و دروغ حکایت‌هایش معلوم نبود‌.

دیگر آنکه راستش هر چرخ‌دنده‌ای در هر کارخانه به چنین پیچ و مهره‌‌هایی که منظم و مرتب می‌پیچند و جز بنابر تنظیمات کارخانه گیر و گرفتی ندارند نیاز دارد، اما آن چرخ‌دنده چیزی جز پیچ و مهره و مهمتر از آن را هم می‌خواهد تا بتواند بچرخد و این چرخیدن به جانبی باشد که کارخانه دست‌کم زیان ندهد.
چقدر زاویه دید و فهم در چگونه دیدن و فهمیدن تاثیر دارد.



#فرهیختگان راهی به رهایی


جلال متینی و داوری اهل ادبیات فارسی دربارۀ او
آرش سرّی

بخش2️⃣ از 3️⃣

اگر همین استاد متینی مانند دکتر علی‌اکبر سیاسی و غلامحسین صدیقی به‌راستی آزاده بود (این آزاده هم از الفاظی است که مثل «آزادی‌خواه» حکم نُقل و نبات پیدا کرده و هر قلدرپرستی می‌تواند بدان ملقب شود، تنها به این شرط که با قلدر دیگری جز قلدر دلخواهش، آن هم عند‌ الاستطاعة، مخالف‌خوانی کند) و تفاوت نهاد دانشگاه را با مکتب‌های قدیم می‌دانست و برای ماندن پشت میز ریاستش حرص نداشت وضع دانشگاه‌های ایران این نبود که هست.

دانشگاه ایرانی را از جمله همین عملۀ درس‌خواندۀ استبدادها به این روز کشاندند. دکتر متینی ایران‌دوست بود اما شیفتۀ استبدادِ آن مستبد هم بود. عشقش به خاطرات آن نوکرمآبی‌ها و دوتا شدن‌ها و در لباس رسمی در صف نخست استقبال‌کنندگانِ از قدوم شاهانه ایستادن‌ها و ریاست‌ها که پراکنده در سراسر کتاب خاطراتش آشکار است هم موجب شد تا کتابی و مقالاتی دیگر بنویسد و مصاحبه‌هایی بکند و در آن تاریخی را که از آن شناختی درست نداشت و در آن متخصص نبود آن گونه که خودش و امثال خودش دوست دارند، با غرض و مرض تحریف کند.

جناب استاد که هیچ از نظام مشروطه سر در نمی‌آورد و پیوسته جد و جهدی داشت تا نشان دهد حکومت استبدادی شاه، مشروطه بود، در آن کتاب دیگر و مقالات تاریخ معاصرش که (ادبا با اغراق شاعرانه بخوانند سراسر) کج‌فهمی و تحریف است، به خیال خود کوشیده بود تا در نقش مورخ به نقد شخصیت سیاسی دکتر محمد مصدق بپردازد. نوشته‌‌هایی که دروغ‌زنانی چون علی میرفطروس پرت‌وپلاهای خود را از جمله بیشتر به آن مستند می‌کردند و می‌کنند.
اگر فضای دانشگاه‌های ایران با همت و خوش‌خدمتی صدها چون متینی، پلیسی و دولتی و زیر سیطرۀ سرنیزه نبود و دانشجو (و استاد) اجازه داشت حرف بزند، اگر دانشجو می‌توانست پرسش کردن و پاسخ شنیدن را بیاموزد، اگر می‌توانست پرسش‌ها و انتقادات تاریخی و سیاسی و اجتماعی‌اش را در فضای دانشگاه بگوید و بپرسد و بداند، آنگاه سره از ناسره بازمی‌شناخت و تندروی بی‌جا نمی‌کرد، حکومت هم با شنیدن سخن دانشجو و فهمیدن فکر او امکان داشت دیگر لاشعور نماند و اندکی پس بنشیند و بداند. از جمله بداند نوکر مردم است نه سرور ایشان. اگر استاد برای ریاست و مقام و مرتبه، نوکر نمی‌شد و حرف دانشجو گوشِ شنوایی داشت، وضع این مملکت این نبود که هست. دانشگاهی که گوش به فرمان رهنمودهای قدرت مستبد است راهکاری برای حل مشکلات کشور نخواهد داشت و خود باری می‌شود بر سر بارهای دیگر.

امثال متینی همانگونه که از سراسر کتاب خاطراتش روشن است دانشگاه را بیشتر مکان پرورش کارمند و تکنسین و تکنوکرات برای خدمت به دولت می‌دانستند. دولتی که خود را نه خدمتکار مردم که سرور و سالار ایشان می‌دانست و می‌داند. امثال او اگر در رشتۀ خود متخصص بودند و هستند، اما درک و دریافتی از مفهوم دانشگاه و مسئولیت دانشگاهیان نداشتند و ندارند.

آنجا که سیاستِ نظارت دولت بر دانشگاه و سلطۀ حکومت بر مدیریت دانشگاه‌ به میان آمد، یا آنجا که آمریکایی شدنِ روساخت نظام دانشگاهی (اصلا حضرات مفهوم زیرساخت را نمی‌دانستند) به جای شیوه فرانسوی دستور داده شد این استاد و امثال او چه واکنشی داشتند و چه کردند؟ دستورها و تصمیمات را کجا و چه کسانی می‌دادند و می‌گرفتند؟ ریاست و مدیریت مفهومش در چنین نظام آموزشی چیست؟ نوکر فرمان‌بَر بالادستی و ارباب فرمان‌دِه پایین دستی بودن؟ تا چرخ دانشگاه در ایران بر مدار سلطۀ دولت مستبد می‌گردد و مستقل نیست، دانشگاه ایرانی تفاوتی با دبستان و دبیرستانش ندارد. در گذشته و حال امثال استاد متینی مقام ریاست دانشکده و دانشگاه را در اختیار داشتند و دارند، بسیار بوده و هستند و خواهند بود امثال ایشان در مقام ریاست؛ نه محبوبیتی در میان دانشجویان و استادان داشتند نه خواهند داشت. اگرچه غبار زمان ذهن اهالی ادبیات را که شیفته اسطوره‌سازی از بزرگان خود هستند از دیدن هم خوب و هم بد این بزرگان ناتوان کرده باشد.

برای من شگفت‌انگیز است که بسیارانی چون جلال متینی سال‌ها در آمریکا و کشورهای اروپایی زیستند اما ذهنیّتشان دربارۀ ساختار مدیریت و حکومت همچنان سنتی باقی ماند. نه تنها از گذشته درس نگرفتند و دست‌کم سکوت نکردند بلکه کوشیدند ذهن نسل‌های پس از خود را با تحریف تاریخ و وارونه نمودن وضعیت به خطای مکرر بیفکنند.



#فرهیختگان راهی به رهایی


جلال متینی و داوری اهل ادبیات فارسی دربارۀ او
آرش سرّی

بخش1️⃣ از 3️⃣

قدیم‌ترها می‌گفتند: عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو. حال باید گفت: هنرش گفتی اما دیگر عیبش را هنر جلوه مده!
این روزها که درگذشت استاد جلال متینی به‌ویژه در بین اهالی رشتۀ ادبیات فارسی به اصطلاح خبرساز شده است، نوشته‌هایی درباۀ ایشان خواندم که مرا به نوشتن این حرف‌ها برانگیخت.
چنانکه این روزها می‌گویند و اهلش سال‌هاست می‌دانند دکتر جلال متینی استاد نامور زبان و ادبیات فارسی بود و به شیوۀ خودش عاشق ایران. به زبان فارسی و ادبیات و فرهنگ کهن ایران سال‌ها خدمت‌های ارزنده کرد. حکومت اسلامی ایران در همان سال‌های نخستین، او را همچون بسیاری استادان شایستۀ دیگر از حقوقش محروم کرد و دانشگاه‌های ایران را بیش از پیش از نیروی تدریس و تحقیق شایسته تهی ساخت؛ اگرچه رغم انف حکومت، دکتر متینی با مهاجرت اجباری‌اش به آمریکا توانست منشأ خدمت‌های ارزشمند دیگری به زبان فارسی و ادبیات و فرهنگ ایران شود. چندین متن را با ارزش‌های زبانی و ادبی بسیار، به خوبی تصحیح کرد و مقاله‌های مهمی در زمینه‌‌هایی که در آن تخصص داشت نوشت. سال‌ها با همت بلندش در مقام مدیر و سردبیر و نویسنده و مشاور در چاپ و انتشار مجله‌هایی سهم داشت که مقالاتی مفید در آنها به یادگار مانده است. این‌ها درست. برای این خدمت‌ها یادش در میان اهل ادب و ادب‌دوستان ایران گرامی است و خواهد بود. در مقام ریاست و معاونت دانشکده و دانشگاه هم کارهایی کرد که برای داوری دربارۀ خوب و بد آنها نباید چنانکه اغلب چنین دیدم تنها به گفته‌های او یا دوستانش بسنده کرد. دلسوز بودن برای ایران متاعی است که از چپ تا راست، وطنی و غیروطنی مدعی‌اش هستند و به قول ملّا و منطقی: البینة علی المدعی.

اما اینکه یکی از محاسن حضرت ایشان آن است که سال‌ها در دانشگاه مشهد افزون‌بر تدریس و تحقیق، معاونت و ریاست دانشکده ادبیات و سپس دانشگاه را بر عهده داشت و پیوسته می‌کوشید دانشجویانش (و استادانش) را از کار و فعالیت سیاسی و اجتماعی در محیط دانشگاه بازدارد و نمی‌گذاشت کلاس درس عرصۀ مبارزات و تبلیغات سیاسی شود، دیگر از آن حرف‌هاست! اگر رازی همان مروزی است پس محاسن هم همان معایب است.

کدام کلاس درسی در ایران عرصۀ مبارزات سیاسی می‌شد و می‌شود؟ فرض کنیم دانشجو سر کلاس نشسته و استاد درسش را می‌دهد. دانشجو حق نداشته و ندارد، وسط درس استاد، خارج از موضوع کلاس و رضایت استاد و دانشجویان سخنی بگوید یا وقت کلاس را با هیچ موضوعی جز درس - اگر موضوع درس ربطی آشکار با سیاست و اجتماع و جز آن نداشته باشد- بگیرد. پذیرفتیم و این هم درست.

اما این حضرت استاد اگر بیرون کلاس در مقام استاد و رئیس و معاون دانشگاه بخواهد به دانشجو (و استاد) بگوید: خفه‌شو و حرف نزن! غلط می‌کند و کرده است.
فضای دانشگاه افزون‌بر تحصیل و تدریس جای تفکر و کنش و تمرین تفکر و کنش اجتماعی و سیاسی است. دانشجو (و استاد) باید بتواند بدون ترس از ساواک و شاه و وزارت اطلاعات و بسیج دانشجویی و نمایندگی رهبری حرفش را دربارۀ چند و چون رشته‌ای که می‌آموزد و آنچه با گذشته و حال و آینده کشورش مرتبط است بگوید و اگر پرسشی دارد پاسخ بشنود. ترسی هم از اخراج و ستاره‌دار شدن و کتک خوردن نداشته باشد. چرا چنین حقی دانشجو (و استاد) دارد؟ چون آنجا دانشگاه است.

دانشگاه‌های ایران پس از سال ۳۲ از زمان دیکتاتوری همان اعلیحضرتی که این حضرت استاد به خدمتگزاری و التزام رکابش افتخار می‌کرد، دیگر دانشگاه نبود. این دانشگاه‌ها راستش دبیرستان بود، البته دبیرستان به سبک ایرانی. دبیرستان‌هایی که بزرگتر شده بودند با همان ناظم‌ها که به‌جای خط‌کش و پس‌گردنی این‌بار با داغ و درفش می‌آمد‌ند. هر چه بود و هست، دانشگاه نبود و نیست. آن روز نبود امروز هم نیست. پادگان نظامی است و مکانی است که دانشجو نیروی جوانی‌ و توان فکری‌اش در آن فرسوده می‌شود تا بیاموزد در حال و آینده چگونه نوکر دولتی شود که برای قطع نشدن نان و آبش به آن تا همیشه وابسته است. دانشجو (و استاد) باید خفه شود و شده است. آن زمان که می‌بایست و می‌توانست دیالوگ و کنش اجتماعی اصلاحگرانه را بیاموزد نگذاشتند. این دانشجو اگر چریک‌مآب یا به قول معروف "چپ وطنی" نشود یا نوکرمآب و به قول غیرمعروف "راست وطنی" (در زمان ما اغلب جای چپ و راست و بالا و پایین و جلو و عقب را قاتی کرده‌اند) یا گوشه‌نشین و‌ منزوی، آن هم در این گوشۀ دنیا در زمان و زمینی پریشان که گرفتار جهانی دوقطبی است، چه می‌توانست و می‌تواند بشود؟ چه گذاشتند بشود؟


#فرهیختگان راهی به رهایی


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
در جلسه دیدار و گفتگوی اعضای نهضت آزادی ایران و دوستداران مرحوم مهندس بازرگان با حجت‌الاسلام و المسلمین احمد منتظری:

خاطره آخرین دیدار با سید احمد خمینی!

سال‌ها قدرت و حق دفاع از خود را نداشتیم!

تشییع جنازه آیت‌الله منتظری مایه عبرت و خط بطلانی بر جوسازی و فحاشی‌ها بود.


#فرهیختگان راهی به رهایی


🔻روزنامه اعتماد خبر داد؛ موافقت بزرگان کشور برای تدوین میثاقنامه جامع به منظور تسهیل بازگشت ایرانیان خارج از کشور به وطن

🔹روزنامه اعتماد خبر داد: برخی شنیده‌ها حاکی از آن است که بزرگان کشور موافقت خود را با تدوین این میثاقنامه و حل مساله ایرانیان خارج از کشور اعلام کرده‌اند.

🔹به گزارش اعتماد، معادله بازگشت ایرانیان به وطن هرچند پرونده‌ای است که از سال‌های ابتدایی پس از انقلاب در فضای سیاسی و عمومی کشور باز مانده، اما اخیرا پس از مرگ دردناک سیدابراهیم نبوی، روزنامه‌نگار و طنزپرداز ایرانی ابعاد وسیع‌تری پیدا کرد. پس از انقلاب سال ۵۷ دامنه وسیعی از فعالان سیاسی، کارآفرینان، هنرمندان، خوانندگان، روزنامه‌نگاران و... از ایران خارج شده و راهی دیار غربت شدند. این روند ادامه داشت تا اینکه در سال‌های ابتدایی آغاز رهبری آیت‌الله خامنه‌ای در اواخر دهه ۶۰، فرمان عفو فراگیری برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور صادر شد. بسیاری از ایرانیان با همین فرمان عفو توانستند به کشور بازگردند و فعالیت‌های خود را در وطن آغاز کنند. این روند اما طی سال‌های بعد دگرگون شد و نگاه‌های امنیتی به مقوله ایرانیان خارج از کشور مسلط شد./ اعتماد

این مطلب را اینجا بخوانیم




#فرهیختگان راهی به رهایی


بیانیه منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی منتسب به خانواده شهید محمودرضا غواصه، در خصوص بازداشت دو دختر نوجوان به بهانه انتشار فیلم رقصیدن آن‌ها در بنای یادبود شهدا

متن بیانیه:
بسم رب الشهداء و الصديقين

ما، خانواده شهید محمودرضا غواصه شهید غواص عملیات کربلای ۴ با قلبی پر از خشم و اندوه نسبت به وضعیت کنونی کشور سکوت خود را میشکنیم سالهاست که افرادی که مدعی پاسداری از خون شهدا هستند، در عمل به آرمانهای آنان خیانت کرده و مردم به ویژه جوانان این مرز و بوم را هدف سركوب و تحقیر قرار داده است.

خبر بازداشت دو دختر نوجوان به دلیل رقصیدن در کنار مزار شهدا، لکه ننگ دیگری بر پیشانی سیستمی است که به جای ایجاد شادی و امنیت نسل جوان را به اسارت و خفقان میکشاند ادعا دارد که میراث دار خون شهدا هستید اما ، هیچ درکی از آرمانهای آنان ندارید. شهیدان ما برای آزادی و کرامت انسانی جنگیدند نه برای سرکوب و تحميل رعب و وحشت بر فرزندان این سرزمین.

این گونه برخوردهای خشن و تحقیر آمیز با نسل جوان نشان دهنده زوال اخلاقی و ایدئولوژیک سیستمی است که نه توان مدیریت کشور را دارد و نه تحمل کوچکترین صدای متفاوت را آیا آرمان شهدا این بود که دختران این کشور به جرم شادی و رقص روانه زندان شوند؟ آیا خون شهدای ما ریخته شد تا در نهایت ملتی گرفتار خفقان فساد و بی عدالتی شوند؟

ما خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط این دختران نوجوان هستیم و به شدت این عملکردهای غیر انسانی را محکوم میکنیم افراد مسول در این رفتارها باید پاسخگوی خیانت خود به خون شهدا مردم و نسلهای آینده باشد.

خانواده شهید محمودرضا غواصه (غواصيه)




#فرهیختگان راهی به رهایی

825 0 13 1 26

مقایسه تهران و دوحه قطر بعد از گذشت ۵۰ سال!



#فرهیختگان راهی به رهایی


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
سارا شریعتی از علت افول دین در فرانسه و بقای دین در آمریکا می‌گوید



#فرهیختگان راهی به رهایی


۸۶ درصد ادعاهای رهبر ایران دروغ و نادرست است

در اسلام دروغ جزءکبائر و گناهان بزرگ شمرده شده است. قرآن کریم دروغگویان را بیمارانی می‌داند که همواره با دروغگویی بر مرض خود می‌افزایند و در نهایت به عذاب دردناکی مبتلا می‌شوند «فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضـا و لهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون (بقره، ۱۰)؛
در روايات اسلامي دروغ به عنوان كليد همه مفاسد و زشتی‌ها و گناهان شمرده شده و از امام عسكرى نقل شده است که: جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْكَذِبُ (بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۶۳)؛ همه پليدى‏ ها را در خانه‌اى نهادند که كليد آن، دروغ است. و امام علی می‌فرماید مؤمن کسی است كه راستگويى را هر چند به زيانش باشد بر دروغگويى که به سودش باشد، ترجيح دهد؛ اَلايمانُ أَن تُؤثِرَ الصِّدقَ حَيثُ يَضُرُّكَ عَلَى الكَذِبِ حَيثُ يَنفَعُكَ (نهج البلاغه، حكمت ۴۵۸).
با این وجود، در حکومت دینی ایران دروغگویی به یک اصل تبدیل شده و گویا اصلا گناهی به نام دروغ وجود ندارد. علاوه بر مسئولان حکومتی که از صدر تا ذیل به راحتی و بدون هیچ شرم و حیایی دروغ می‌گویند، حتی رهبر ایران که طرفدارنش او را ولی فقیه واجب الاطاعه و مجتهد جامع‌الشرایط می‌پندارند، نیز در اظهارتش به فراوانی ادعاهای دروغ و ناراست می‌کند. برای مثال، بررسی برخی اظهارات علنی آقای خامنه‌ای در یک بازه زمانی شش ساله، (از سوم فروردین ۱۳۹۷ تا ۱۹ آذر ۱۴۰۳) توسط سایت فکت‌نامه (اینجا) نشان می‌دهد از ۴۳ ادعای وی تنها ۱۳ درصد (۶ مورد) درست و نیمه درست بوده است. در مقابل، ۶۵ درصد (۲۸ مورد) ادعاهایش دروغ و نادرست بوده‌اند و اگر ادعاهای گمراه کننده را به آن بیفزاییم، 86درصد ادعاهای بررسی شده‌اش با واقعیت منطبق نبوده‌اند.

این حجم ادعاهای دروغ و نادرست از یک سو باعث بی‌اعتمادی جهانیان و حتی مردمان خودمان به اظهارات حاکمان ایران شده است؛ و از سوی دیگر، از قبح دروغگویی به کلی از میان رفته و از باب الناس علی دین ملوکهم، دروغگویی در سالهای پس از انقلاب به شدت در میان مردم رواج یافته است. چیزی که نتیجه آن بی‌اعتمادی فراگیر و از بین رفتن سرمایه اجتماعی است.



#فرهیختگان راهی به رهایی


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
من شاهمو میخوام!
علی مرادی مراغه‌ای

ایرانیان، احساساتی و افراط و تفریطی اند چه دردشمنی و چه در دوستی! چه در بالابردن و پایین کشیدن!

فیلم بالایی مربوط به تبعید محمدرضاشاه است مرا یاد تبعید محمدعلی شاه از ایران می‌اندازد، منفورترین شاهی که مجلس مشروطه را به توپ بست اما زنان در رفتن او، هزار برابر این فیلم بالایی شیون کردند!
عین السطنه مینویسد:
«شاه...از روزیکه می‌رفت در زرگنده تمام جمعیت شمیرانی جمع شده بود.صدای گریه تا تجریش رفته بوده، همین‌طور زنهای شهر طهران اغلبی در امامزاده حسن و امامزاده معصوم جمع شده بودند. کالسکه شاه را که می بینند صدا به گریه و شیون بلند میکنند. آخر، شاه آنها را پیغام فرستاده، ساکت می کند و رد میشود»!

عین السلطنه در ادامه مینویسد:
«در اغلب خانه‌ها زنها آش پشت پا برای محمدعلی شاه درست کردند در خانه من هم تازه گل درست کرده و از چند جا هم برای او آورده بودند.
دو ثلث زنهای طهران این ترتیب جدید را بد می‌گویند، خصوصا از وقتی که شاه خلع شده است...»
منبع: خاطرات...ج۴. ص ۱۸۲۰

رستگاری ایرانیان در آینده است نه در گذشته، در گامهای نپیموده، راههای تجربه نکرده و رهایی از بت سازیها...

#فرهیختگان

925 0 17 1 12

در حالی که دلار در بازار آزاد سقف‌های جدیدی زده و به بیش از ۸۴ هزار تومان رسیده تریدرها در بورس کالا شمش طلا تحویل ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ را با دلار ۱۱۰ هزار تومان معامله‌ می‌کنند که ۳۰ درصد بالاتر از نرخ دلار بازار آزاد است


پ‌ن:
به عبارتی ‏در مرداد با پدیده دلار ۱۱۰ هزار تومانی مواجه خواهیم شد



#فرهیختگان راهی به رهایی


مردم غزه کوچ می‌کنند؟!

ترامپ در تازه‌ترین اظهارنظر خود پیشنهاد انتقال بخشی از ساکنان نوار غزه به مصر و اردن و کشورهای دیگری را به بهانه ویرانی این منطقه مطرح کرده است. این گفته ترامپ در تناقض با سخنان او پس از مراسم تحلیف است که نوار غزه را منطقه‌ای زیبا توصیف کرده بود که باید بازسازی شود و حتی از امکان مشارکت آمریکا در این بازسازی سخن گفته بود.

در واقع سخن گفتن او از بازسازی غزه برآمده از نگاه مالی او به مسائل و طرح پیشنهاد کوچ از این منطقه هم بازگشت به ایده راست افراطی اسرائیل و اوانجلیست‌های آمریکاست. ترامپ پس از فشار برای توقف جنگ غزه با نوعی نارضایتی اولتراراست‌‎های اسرائیل و حامیان آن‌ها در آمریکا مواجه شد. حالا هم گویا با لغو محدودیت‌های فروش بمب‌های 2 هزار پوندی، تحریم برخی شهرک‌نشینان تندرو در کرانه باختری و طرح پیشنهاد انتقال بخشی از ساکنان غزه می‌خواهد پایبندی و وفاداری خود به اسرائیل را نشان دهد.

این پیشنهاد رئیس جمهور جدید آمریکا بخشی از ایده کهنه راستگرایان تندرو در اسرائیل و جریان صهیونیسم مسیحی در آمریکاست و چیز تازه‌ای نیست. این جریان‌ها از سال‌ها و چه بسا دهه‌ها قبل این ایده را مطرح می‌کردند که ساکنان نوار غزه به مصر، ساکنان کرانه باختری به اردن و عرب‌ها یا فلسطینی‌های ساکن خود اسرائیل به کشورهای دیگری کوچانده شوند.

در حقیقت تصویب قانون «اسرائیل به عنوان كشور ملی یهوديان» در سال 2018 پیش‌درآمدی برای اجرای ایده پیشگفته بود که اسرائیل تنها مخصوص یهودیان است و دیگران جای در آن ندارند. اینجا اسرائیل که هنوز حد و مرزی برای آن تعریف نشده است، از منظر راست اسرائیلی تنها شامل همین محدوده‌ای نیست که در سال 1948 در آن تشکیل شد، بلکه مشتمل بر کرانه باختری و نوار عزه و کل قدس نیز هست.

به این معنا که در اسرائیل کوچاندن فلسطینی‌ها حتی به شکل غیر مستقیم جنبه قانونی پیدا کرده است و راستگرایان تندرو اسرائیلی به پشتوانه اوانجلیست‌های آمریکا مترصد اجرای آن بوده و هستند. اکنون هم بخش خطرناک ماجرا این است که پیشنهاد ترامپ در بازنمایی این ایده تبدیل به یک پروژه رسمی آمریکایی برای اجرا شود.

اسرائیل در جنگ ویرانگر غزه به بدترین شکل ممکن با این نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت در پی اجرا کردن طرح کوچاندن ساکنان نوار غزه بود و صرفا هدف نابودی حماس در میان نبود. در واقع جنگ بدترین ابزار ممکن برای پیاده کردن این ایده بود؛ اما شکست خورد و ساکنان نوار غزه ترجیح دادند که در خانه و کاشانه خود بمانند و در معرض این نسل کشی قرار گیرند، اما جلای وطن نکنند.

حتی تعداد زیادی از ساکنان شمال نوار غزه هم از عزیمت به جنوب این منطقه پرهیز کردند و با ماندن در خانه و کاشانه خود استقامتی تاریخی از خود به نمایش گذاشتند. آنهایی هم که در اوایل جنگ به جنوب باریکه غزه رفتند، وقتی به طرح اسرائیل برای تخلیه شمال این باریکه پی بردند، در پی بازگشت برآمدند و عده‌ای هم رفتند اما در میانه راه کشته شدند.

ناگفته هم نماند که کشورهای عربی به ویژه مصر و اردن نیز در طول جنگ مخالفت قاطع خود را با کوچاندن فلسطینی‌ها اعلام کردند.

اکنون هم به نظر می‌رسد ترامپ و اسرائیل به دنبال بهره‌برداری از ابربحران بازسازی نوار غزه و ممانعت از آن برای اجبار ساکنان آن به کوچ هستند؛ به این معنا که مرگ تدریجی را جایگزین مرگ فوری از طریق جنگ برای تحقق این هدف کنند.

اما فلسطینی‌های ساکن نوار غزه که خطرناک‌ترین پلان اجرای این ایده از طریق این جنگ تاریخی را پشت سر گذاشته‌اند و کوچ نکردند و حالا هم پس از توقف جنگ در حال بازگشت به ویرانه‌های منازل خود هستند، بعید است که پس از جنگ به آن تن دهند. با این حال، کاربست کمک‌های انسانی به نوار غزه و بازسازی آن به عنوان ابزاری در این راستا، فصل جدید و خطرناکی از درد و رنج‌ تاریخی را برای آن‌ها رقم می‌زند و بر مشکلات حماس در اداره این منطقه ویران شده خواهد افزود؛ البته بعید هم نیست انگیزه دیگر ترامپ از طرح این مساله فشار بر حماس برای واگذاری مدیریت نوار غزه باشد که از اهداف جنگ هم بود.

البته موضع کشورهای عربی از همین ابتدای طرح این پیشنهاد برای به شکست کشاندن آن و جلوگیری از پیگیری آن تعیین کننده است.

واقعیت این است که 15ماه جنگ ویرانگر تصمیم‌سازان آمریکا را به درک عمق و ریشه بحران و رهیافتی برای پایان اشغال و تشکیل کشور فلسطین نکشاند و با طرح کوچ فلسطینی‌ها ابتدا از نوار غزه و سپس کرانه باختری و داخل خود اسرائیل پاک کردن صورت مساله و نابودی آرمان فلسطین برای همیشه هستند. اما تلاش برای کوچ بیش از دو میلیون فلسطینی نوار غزه و سپس حدود 6 میلیون فلسطینی (کرانه باختری و قدس و اسرائیل) امری نیست که به این آسانی امکانپذیر باشد و موجب انفجار اوضاع منطقه به شکل بی‌سابقه‌ای خواهد شد.

صابر گل‌عنبری



#فرهیختگان راهی به رهایی


جعفرزاده ایمن‌آبادی: پزشکیان بر نحوه تامین بودجه تجمعات غیرقانونی کفن‌پوشان نظارت کند/  به من هم ‎باغ ازگل می‌دادید تا انقلاب امام زمان اعتراض می‌کردم

نماینده ادوار مجلس: دو یا سه درصد جامعه حق ندارند برای کل مردم ایران تصمیم بگیرند/ خوارجین زمان به هیچ صراطی مستقیم نیستند/ایلنا



#فرهیختگان راهی به رهایی


سیاحت شایگانی بر بال فلسفه و ادبیات

داریوش شایگان: از ساحت سنّت‌گرایی و عشق به ایران تا پسامدرنیته و جهان‌میهنی

موسی اکرمی

در نکوداشت دکتر داریوش شایگان (۴ بهمن ۱۳۱۳ - ۲ فروردین ۱۳۹۷)

انتشار در تریبون زمانه:
پنجشنبه, ۴ام بهمن, ۱۴۰۲

برگرفته از سیاست‌نامه، سال هشتم، شمارۀ ۳۰، بهار ۱۴۰۳، صص. ۱۸۶-۱۹۳      

بخش یکم. از پژوهش‌گری نظر‌پرداز با سویه‌های فکری ایجابی تا روشنفکری تحلیل‌گر با سویه‌های فکری سلبی

دکتر دایوش شایگان فزون بر برخورداری از سویۀ پژوهش‌گری در فرهنگ شرق و غرب، یک «روشنفکر فرهنگی» اندیشه‌ورز نیز بود که نظرپردازی با سویه‌های ایجابی را با تحلیل‌گری با سویه‌های سلبی پیوند داد.
او در بیش از شش دهه اندیشه‌ورزی‌ و نگارش کوشش‌های جدی‌ای برای فهم سویه‌های فرهنگی زیست-جهان خود در دو سپهر ایرانی-اسلامی-شرقی و غربی، و همچنین تبیین این سویه‌ها داشت که طبعاً به نظرورزی‌هائی در قالب مفاهیم ویژۀ وام گرفته از دیگران یا برساختۀ خود نیز پرداخت.

ولی بیشتر نظرورزی‌های شایگان را نمی‌توان در چارچوب یک سامانۀ فکری همساز یا یک دستگاه نظری برخوردار از ویژگی‌هائی با سبک و نگرش و مبانی کمابیش ثابت جای داد. او برای فهم و تبیین پاره‌ای از آفرینش‌ها و رویدادهای فرهنگی ایرانی و ناایرانی کوشید با خوش‌ذوقی ویژه‌ای از اصطلاحات شماری از نظریه‌پردازان غربی بهره گیرد، و حتی خود مفاهیم و اصطلاحات ویژه‌ای را بیافریند تا با یاری آن‌ها برخی از پدیده‌ها و مظاهر هنری، فکری، فرهنگی، و حتی کنشی را تفسیر یا تببین کند.

در نگاهی گذرا می‌توان به مفاهیمی چون «گفت‌وگوی فرهنگ‌ها»، «انقلاب دینی»، «ایدئولوژی‌شدن سنّت»، «موتاسیون فرهنگی»، «اسکیزوفرنی فرهنگی»، «غرب‌زدگی ناآگاهانه»، «تعطیلات در تاریخ»، «هویت چهل‌تکه» و چندین مفهوم دیگر اشاره کرد که گواه بر اندیشه‌ورزی سخت‌کوشانه و تلاش جدی گونه‌ای از روشنفکر دغدغه‌مند و نظر‌پرداز در تبیین یا تفسیر پدیده‌های فرهنگی در زیست جمعی انسان‎هایند.
بااین‌همه، بر پایۀ مجموع مفاهیم و برنهادها و تحلیل‌های او نمی‌توان یک دستگاه نظری با سویه‌های ایجابی یا حتی یک مکتب فکری انتقادی با سویه‌های سلبی را به او نسبت داد که با مجموعه‌ای همساز از نظریه‌ها معیارهائی را عرضه کند که با آن‌ها بتوان رویدادها و پدیده‌ها و آفرینش‌ها و مظاهر فرهنگی و هنری و فکری ایران و کشورهای دیگر را ارزیابی، تفسیر، و تبیین کرد.

اگر از اثر پژوهشی برجستۀ جوانی شایگان، ادیان و مکتب‌های فلسفی هند، و آثار نزدیک به هشتاد سالگی او – یعنی پنج اقلیم حضور، جنون هشیاری و فانوس جادویی زمان – بگذریم، می‌توان سویۀ روشنفکری او را غالب دانست، هرچند در سنجش با بسا روشنفکران دغدغۀ اندیشه‌ورزی و نظر‌پردازی بس بیشتری داشت.

در تلقی شایگان چونان یک روشنفکر باید بی‌درنگ افزود که روشنفکری او با تعریف معمول از روشنفکر و روشنفکری در جریان چیرۀ صد و شصت سالۀ روشنفکری ایران، مثلاً از شکوفایی میرزا فتحعلی آخوندزاده، تفاوت داشت. دو ویژگی‌ روشنفکری غالب – با پسزمینه‌ای از تعهد روشنفکریِ برآمده از حرکت امیل زولا و رفتار اینتلیجنتسیای روسیه – نقد سنّت و نقد حاکمیت موجود بود. اگر آغاز روشنفکری مدرن ایران پدیدایی جنبش فکری‌ای باشد که به جنبش انقلابی مشروطه انجامید، بخش مهم روشنفکری ایران، چونان کشوری درگیر مسائل و بحران‌های مرتبط با سنّت و مدرنیته و حاکمیت سیاسی، همواره می‌کوشید‌ موضع انتقادی کمابیش رادیکالی در برابر سنّت و حاکمیت داشته باشد.

البته از همان سال‌های شکل‌گیری اندیشۀ ترقی و عدالتخواهی و آزادی‌طلبی، با تأثیرپذیری از دو جریان مهم روشنفکری غربی، روشنفکران ایرانی تقریباً به دو گروه بخش می‌شدند. یک گروه به نگرش یا جبهۀ چپ با تأثیرپذیری از جریان‌های گوناگون عدالتخواه و سوسیالیست تعلق داشت؛ گروه دیگر وابسته به جبهۀ راست، با نگرش‌ متأثر از جریان‌های آزادیخواه و لیبرال، بود که آن نیز کمابیش هم در برابر سنّت می‌ایستاد هم در نقد شرایط موجود و فعالیت برای رسیدن به شرایط مطلوب خواهان تغییرات سیاسی و اجتماعی بود، هرچند با دوری‌گزینی از انقلابیگری و روی‌آوری به اصلاح‌طلبی در روش و هدف از رادیکالیسم جبهۀ چپ دوری می‌جُست. سرانجام شماری از همین روشنفکران لیبرال ازاصلاح‌طلبی به انقلابی‌گری گذر کردند.

شایگان پیش از انقلاب هم پایبند به سنّت‌گرایی ویژۀ خود بود هم ستیزی با وضع موجود سیاسی نداشت. او که در بینش و روش و هدف بیشتر در گروه راست و لیبرال جای می‌گرفت، در رویارویی با سنّت و قدرت سیاسی نمی‌تواست روشنفکر به معنائی که بیشتر رایج بود تلقی شود. ازاین‌رو او را نمی‌توان در اردوگاه روشنفکران معمول ایرانی گنجاند.
متن کامل در:

https://www.tribunezamaneh.com/archives/395014



#فرهیختگان راهی به رهایی


پزشکیان‌ نهج البلاغه خوان؛ کلاه از سر بردار با این وزارت کشورت
سلام بر معلمان؛ آموزگاران به حرمت آنهمه "کلمه"!

حسین جعفری

سلام بر معلمانی که علیرغم همه‌ی بی‌مهری ها و فشارها و بی‌احترامی ها، سعی دارند با مدنی!ترین و مصلحانه‌ترین شکل؛ مطالبات را مطرح کنند اما هم از جانب نظام مورد تهاجم قرار می گیرند، هم از جانب اصلاح‌طلبان و هم از سوی رئیس دولت چهاردهم‌ جناب پزشکیان مورد بی اعتنایی قرار می گیرند؛ انگار این قشر فرهیخته و فرهنگی،"کان لم یکن شیئاً مذکورا"یند!

چرا با اعتراض قانونی آموزگارانِ علم و عشق که خواسته ای معقول هم دارند برخورد می شود و بجای تعامل با کسانی که"کلمه"از آنان آموخته اند (و بفرمایش امام علی(ع) باید به این دلیل، بندگی شان کنند) تندی می کنند؟ چون به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم؛ "الف"ی است که اهل قدرت را تا "یای" تمتِ خودکامگی می برد!

گرچه می گویند منکر حق اعتراض مردم نیستند و فقط با اغتشاش مشکل دارند. اما در عمل برخوردشان با اعتراض سنتی‌ترین لایه ی مذهبی کشور (کشاورزان اصفهان) و معلمان نشان داد که داستان اغتشاش مطرح نیست، حاکمان معتقدند هر که انتقاد علنی و تظاهر به مطالبه در منظر عام کند؛ از همان اول اغتشاشگر است یا اغتشاشگر می شود!

از نگاه ارباب قدرت وقتی می شود (‌به ضرب چوب) محکم سخن گفت و سریع‌تر حقِ مردم را کف دست شان نهاد؛ چرا باید سخن محکم گفت و مردم را پرو کرد؟
اگر امروز معلمان به مطالبه ی شان برسند، چه تضمینی است تا فردا، مطالبات ریشه ای تری (مثل چرا فلانی قدرتِ مادام العمر دارد) مطرح نشود؟


احتیاجی نیست که اصلاح‌طلب باشی و یا به نهج البلاغه تاسی کنی تا بدانی حمایت از نهادهای مدنی صنفی از اولیه های اهداف اصلاحات است! اما دریغ از اصلاح‌طلبان و پزشکیان که انگار مدتی است جنس جنس وفاق‌شان را توافق با قدرت در نشستن بر سفره قدرت تعریف کرده اند.

از روحانی که هیچ انتظاری نبود!
از رئیسی در دوران حکومت یکدست‌اش هم جز این انتظار نبود.
اما از اصلاح‌طلبان صادق انتظار نیست که سکوت کنند و به حرمت آنهمه "کلمه"ای که از معلمان آموختند؛ زبان به اعتراض نگشایند. و از همه یاس‌آورتر، سکوت و همراهی پزشکیان و وزارت کشورش است که مدعی نهج البلاغه دانی هم هست، ای کاش حق صنفی معلمانِ شان را به رسمیت می شناختند و برخورد با آنان را لااقل در حد زبان تقبیح می کردند، اما دریغ از یک کلمه "حرف"!



#فرهیختگان راهی به رهایی


آقایان! رفع فیلتر یوتیوب از نان شب هم واجب‌تر است

اسفندیار خدایی

یوتیوب یک برنامه رایگان برای دسترسی به آموزنده‌ترین و مفیدترین ویدئوهای جهان برای حل مشکلات روزمره مردم است.
در این پلتفرم همه کاربران می‌توانند ویدئوهای آموزشی طولانی و با کیفیت بالا را دانلود و تماشا کنند و یا محتوای تولید شده خود را منتشر کنند.
در حالیکه پلتفرمهایی مثل تلگرام، اینستاگرام و واتساپ برای پیام‌رسانی، محتوای کوتاه، و یا سرگرمی مناسبند. در یوتیوب هزاران ساعت محتواهای آموزشی تخصصی رایگان، باکیفیت و با دسته‌بندی مناسب در زمینه‌های مختلف با هم رقابت می‌کنند.

شما معمولاً وقتی سراغ یوتیوب می‌روید که سوال یا مشکلی دارید و می‌خواهید چیز جدیدی یاد بگیرید. وقتیکه یخچال، ماشین لباسشویی، کولر و یا اتومبیل شما با مشکلی مواجه می‌شود، احتمالاً اولین کاری که می‌کنید در گوگل جستجو می‌کنید و گوگل هم غالباً اولین جایی که به شما پیشنهاد می‌دهد، ویدئوهای یوتیوب است که توسط متخصصان و فنی‌کاران تهیه شده‌اند.
لکن در ایران شما ناچار باید یک یا چند فیلترشکن اسرائیلی یا آمریکایی خوب و قابل اعتماد! روی گوشی خود نصب کنید و ناخواسته کنترل گوشی و امنیت سایبری خود را به آنها بسپارید.

وقتی که در استفاده از یکی از برنامه‌های گوشی به مشکل برمی‌خورید، مثلا می‌خواهید یک کلیپ بسازید و یا کیفیت صدا یا تصویر گوشی خود را تنظیم کنید و در گوگل برای حل مشکل جستجو می‌کنید، باز هم گوگل شما را به ویدئوهای یوتیوب ارجاع می‌دهد. و باز هم مانع فیلتر و فیلترشکن.

امروز دیگر در دنیا آموزش مدارس محدود به تابلو و گچ و ماژیک نیست. معلمان و دانش‌آموزان برای یادگیری زبان، ریاضی، فیزیک، تاریخ، شیمی و جغرافیا از ویدئوهای باکیفیت یوتیوب استفاده می‌کنند، بلکه خود ویدئو می‌سازند و در این پلتفرم رایگان کسب درآمد هم می‌کنند.
اما معلمان و دانش‌آموزان ایرانی از این فرصت محرومند. حالا آقایان مدعی هستند که داریم به قله می‌رسیم!

دانش‌آموزان ایرانی برای استفاده از بهترین ویدئوهای درسی یوتیوب و برای دسترسی به راهنمایی ویدئوهای شرکت در بازیهای پیشرفته تعاملی باید چندین فیلترشکن رایگان خارحی را در گوشی خود نصب می‌کنند. اما آنها نمی‌دانند که هیچ چیز رایگانی وجود ندارد و هیچکس برای رضای خدا فیلترشکن رایگان تولید نمی‌کند.

ویدیوهای یوتیوب بهترین منابع برای دانشجویان جهت حل مسائل علمی و اجرای پروژه‌های فنی و پژوهش‌های تخصصی برای پایان‌نامه‌ها، رساله‌ها و تهیه مقالات و تولید ایده‌ها و انتشار تجربیات و یافته‌های پژوهشی هستند.

یوتیوب بستری برای نمایش توانمندی‌های فرهنگی، اقتصادی و علمی ایرانیان در سطح جهان فراهم می‌کند.
نقطه قوت ایران نسبت به کشورهای منطقه، نیروی انسانی فرهیخته و فوق‌العاده این کشور است. به جای ترس از مردم و فرار از جهان، بهتر آن است که شجاعانه با رفع فیلتر یوتیوب و با تشویق حضور فعال ایرانیان در تولید محتوا و انتشار در این پلتفرم جهانی، از جایگاه شایسته کشورمان دفاع کنیم.
جمعیت خلاق و نیروی انسانی کارآمد ایرانی می‌تواند با تولید محتوا و استفاده از بستر پلتفرمهایی مثل یوتیوب با دنیا تعامل کند، به درآمدزایی ارزی برسد، تحریمهای ظالمانه را خنثی کند؛ تا آنجا که دنیا نیازمند و خواهان ما باشد و تصویر بهتری از ایران به جهانیان ارائه دهیم تا ما را نه به عنوان مزاحم و مانع و مصرف‌کننده، بلکه به عنوان یک منبع اصیل فرهنگ و هنر و ادبیات و صنعت و معماری و گردشگری و نوآوری و اخلاق نگاه کنند.

چگونه ممکن است در عصر هوش مصنوعی، جوان ایرانی بدون دسترسی به بزرگترین پلتفرم تولید محتوای علمی و آموزشی جهان، در عرصه‌های مختلف رقابت کند، وقتی که دست و پای او را با فیلتر و فیلترشکن بسته‌ایم؟

درخشش ایران و ایرانیان در عصر هوش مصنوعی مستلزم دسترسی آزاد به منابع آموزشی و پلتفرم‌های جهانی است.




#فرهیختگان راهی به رهایی


روی‌خوش ایران و آمریکا به مذاکرات

۷۲ ساعت پس از استقرار دونالد ترامپ در کاخ سفید، وی در دو گفت‌وگوی مجزا یک پیام واحد دیپلماتیک را به ایران مخابره کرد.

ترامپ در مصاحبه با «فاکس‌نیوز» گفت مطمئن است می‌تواند توافقی را با ایران برقرار کند. ترامپ همچنین در سخنانی در کاخ سفید گفت که امیدوار است بحران هسته‌ای ایران بدون حمله نظامی اسرائیل، حل شود.

آکسیوس و فایننشال‌تایمز در دو گزارش نوشتند که رئیس‌جمهور آمریکا تمایل دارد با انتصاب استیو ویتکاف به‌عنوان مسوول پرونده ایران که نقش مهمی در پیشبرد توافق آتش‌بس غزه ایفا کرد، پیش از تشدید فشارها، دیپلماسی را با تهران مورد آزمون قرار دهد.

مخابره سیگنال مذاکراتی ترامپ به ایران در حالی است که رئیس جمهور ایران در سفر به خوزستان روی خوش ایران به دیپلماسی را نشان داد.

پزشکیان تاکید کرد: رهبر انقلاب در سیاست‌های کلی نظام فرمودند که براساس عزت، مصلحت و حکمت باید با همه ارتباط داشته باشیم به غیر از اسرائیل.

مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در تاریخ ۱۵ژانویه به NBC گفت تهران آمادگی «اصولی» برای مذاکره با آمریکا دارد.

ویتکاف دو هفته پیش در مصاحبه‌ای با فاکس‌نیوز گفت که ترامپ می‌خواهد تلاش کند تا با ایران به توافق برسد. این مقام آمریکایی ادامه داد: «رئیس‌جمهور تمام تلاش خود را برای حل دیپلماتیک آن دارد، اگر این امکان وجود داشته باشد. اگر این امکان در دسترس نباشد، جایگزین لزوما گزینه خوبی نیست.»

متن کامل




#فرهیختگان راهی به رهایی


ناصر هادیان به یورونیوز: ترامپ با ایران توافق می‌کند

دومین دورۀ ریاست جمهوری دونالد ترامپ در حالی آغاز شده است که مسئلۀ ایران یکی از مهم‌ترین مسائل پیش روی دولت اوست.

در شرایطی که مسعود پزشکیان صریحا از آمادگی ایران برای مذاکره با دولت ترامپ خبر داده و جمهوری اسلامی پیام‌هایی به ترامپ فرستاده است برای آغاز مذاکره و رسیدن به یک توافق هسته‌ای جدید، گروهی از تندروها در داخل ایران مطابق معمول به شدت با هر گونه مذاکره و توافق با ایالات متحدۀ آمریکا مخالفند. در ایالات متحده نیز چهره‌های تندروی حامی ترامپ، رغبتی به مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا ندارند و شانس توافق با ایران را بسیار ناچیز می‌دانند. ترامپ آشکارا ترجیح می‌دهد مسئلۀ فعالیت هسته‌ای ایران را بدون توسل به اقدام نظامی حل کند، ولی احتمال حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را نیز رد نکرده است. بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی نیز، بویژه در بین مردم عادی، امیدوارند ترامپ در کنار نتانیاهو بایستد و جنگی را آغاز کند که به سقوط حکومت ایران منتهی شود. متن زیر گفت‌وگوی یورونیوز است با دکتر ناصر هادیان، استاد سرشناس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، دربارۀ چند و چون تعامل جمهوری اسلامی و دولت دوم ترامپ. آقای هادیان از سال ۱۳۷۰ تا ۱۴۰۱ در دانشگاه تهران تدریس می‌کرد و در دولت روحانی یکی از مشاوران ارشد دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بود.

یورونیوز: به نظر شما، جمهوری اسلامی این بار چه سیاستی را در برابر دولت ترامپ در پیش می‌گیرد؟ وارد مذاکراتی کشدار می‌شود یا به توافقی بزرگ تن می‌دهد تا موجودیتش به خطر نیفتد یا اینکه همان سیاست «نه مذاکره نه جنگ» را دنبال می‌کند؟

هادیان:
به نظر می‌آید که دو طرف علاقه‌مند به مذاکره‌اند. مسئله این نیست که مذاکره کشدار می‌شود یا نه. بحث بر سر این است که مذاکره چقدر جامع باشد. یعنی دستور مذاکره فقط شامل فعالیت هسته‌ای ایران باشد یا موارد دیگر را هم در بر بگیرد؟ پیشنهاد من مذاکرۀ جامع است و فکر می‌کنم که الان شانس تعامل همه‌جانبه بیشتر شده است. مهم‌ترین مورد، مسائل منطقه بود. بحث‌های مربوط به موشک و حقوق بشر، ثانوی بودند. موشک یک سلاح متعارف است و مذاکره راجع به سلاح‌های متعارف، ماهیت منطقه‌ای دارد. در منطقه، یکی موشک‌های قوی‌تری دارد، آن یکی هواپیماهای قوی‌تری دارد. بحث بر سر این موضوع، یک بحث منطقه‌ای است.
ولی ظاهرا ترامپ می‌خواهد موشک‌های بالستیک ایران هم موضوع مذاکرات باشد.

یورو نیوز:ولی ظاهرا ترامپ می‌خواهد موشک‌های بالستیک ایران هم موضوع مذاکرات باشد.

هادیان :از حرف تا عمل راه بسیار است. مذاکره بر سر موشک باید مذاکره‌ای منطقه‌ای باشد. الان نقطۀ قوت ایران موشک است، نقطۀ قوت برخی کشورهای منطقه هم هواپیماهای نظامی‌شان است. اسرائیل هم نمی‌خواهد موشک موضوع مذاکرات منطقه‌ای شود چون خود اسرائیل هم از این حیث مزیت دارد.

ادامه گفتگو را در لینک زیر بخوانید

https://parsi.euronews.com/2025/01/25/nasser-hadian-to-euronews-trump-will-make-a-deal-with-iran



#فرهیختگان راهی به رهایی


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
محمد بحرینیان پژوهشگر توسعه :

« چین با ۳۲۰ میلیارد دلار ۲۲۰ میلیون شغل ایجاد کرد، ایران با ۲۹۸ میلیارد دلار، فقط ۵.۷ میلیون شغل ایجاد کرد!

جمعیت فقیر ما که در سال ۱۳۸۶ ۱۰ میلیون نفر بوده الان هم بر طبق آمار سه سال پیش ، فقر در سال ۱۴۰۰ رسیده بود   به بیش از ۲۵ میلیون نفر..
حالا بگذریم از این سه سال‌ دولت مرحوم ریسی که باید به این آمار اضافه کنیم ...»




#فرهیختگان راهی به رهایی


monazere.pdf
3.6Mb
متن کامل مناظرۀ فرشاد مومنی و مسعود نیلی که در شمارۀ ۹۴ مجلۀ اندیشه پویا به چاپ رسیده است.



#فرهیختگان راهی به رهایی

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.