📝
دیوانه ای بر ساحل نشسته بود و در آب دریا، ماست می ریخت و با قاشقی چوبی هم می زد. پرسیدند چه می کنی؟ گفت دوغ می سازم. خندیدند. خندید. گفتند اینطور که دوغ نمی شود. گفت می دانم ولی اگر بشود، چه دوغی می شود.
و این رسمِ همه دیوانه هاست.
نشسته بر ساحل دریای دوست داشتنِ کسی. قاشق قاشق ماستِ محبت می ریزند به شوراب داشتنش. که این دوغِ وصال اگر حاصل آید، چه مبارک شرابی می شود؛ سکر آور و راستی افزا.
لابد که خدا پیامبری خواهد فرستاد مهربان. برای همه دیوانه هایی که ماییم. آیه ها را یک به یک می خواند به صوت داوودی اش. که ماست هایتان را کیسه کنید ای خفتگانِ آغوش خیال و ای فریب خوردگان سرابِ رسیدن. عشق در نرسیدن است. راست گفت خداوند بلند مرتبه مهربان...
👤مرتضی برزگر
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
دیوانه ای بر ساحل نشسته بود و در آب دریا، ماست می ریخت و با قاشقی چوبی هم می زد. پرسیدند چه می کنی؟ گفت دوغ می سازم. خندیدند. خندید. گفتند اینطور که دوغ نمی شود. گفت می دانم ولی اگر بشود، چه دوغی می شود.
و این رسمِ همه دیوانه هاست.
نشسته بر ساحل دریای دوست داشتنِ کسی. قاشق قاشق ماستِ محبت می ریزند به شوراب داشتنش. که این دوغِ وصال اگر حاصل آید، چه مبارک شرابی می شود؛ سکر آور و راستی افزا.
لابد که خدا پیامبری خواهد فرستاد مهربان. برای همه دیوانه هایی که ماییم. آیه ها را یک به یک می خواند به صوت داوودی اش. که ماست هایتان را کیسه کنید ای خفتگانِ آغوش خیال و ای فریب خوردگان سرابِ رسیدن. عشق در نرسیدن است. راست گفت خداوند بلند مرتبه مهربان...
👤مرتضی برزگر
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva