اســـــــتامــیــــنـوفــن


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: Kitoblar



Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


فرشته ‌از شیطان پرسید :

قویترين ‌سلاحت
برای فریفتن‌ انسانها چیست؟
گفت:
به آنها میگويم :
*هنوز فرصت هست*
شیطان پرسید:
قدرتمندترین سلاحت براي
اميد بخشيدن چیست؟
گفت:
به آنها میگويم :
*هنوز فرصت هست*


مهربان باش ..

اما از آدم هاے پرتوقع فاصلہ بگیر ..

مقیاست را بہ هم مے زنند ..
حرمت مهرت را مے شڪنند ..

آنان حافظہ ضعیفے دارند ..
خوبے ها را زود فراموش مے ڪنند!


مرگ در قاموس ما از...
بی وفایی بهتر است...

در قفس با دوست مردن...
از رهایی بهتر است...

«فاضل نظری»


عهد جوانی گذشت،
در غم بود و نبود
نوبت پیری رسید،
صد غم دیگر فزود

حاصل ما از جهان
نیست به جز درد و غم
هیچ ندانم چراست
این همه رشک حسود

شیخ بهایی


خوشبختی

یعنی اینکه

خداوند آنقدر عزیزت کند،

که وجودت،

آرامبخش دیگران باشد...


حتما بخونید

فردى ازدواج کرد و به خانه جديد رفت
ولی هرگز نمیتوانست با همسر خود کنار بیاید

آنها هر روز با هم جر و بحث میکردند

روزی نزد داروسازی قدیمی رفت واز او تقاضا کرد سمی بدهد تا بتواند با آن همسر خود را بکشد 
داروساز گفت اگر سمی قوی به تو بدهم که همسرت فورأ کشته شود همه به تو شک میکنند پس سم ضعیفی میدهم که هر روز در خوراک او بریزی و کم کم اورا از پای درآورى و
توصیه کرد دراین مدت تامیتوانی به همسرت مهربانی کن
تا پس از مردن او کسی به تو شک نکند
فرد معجون را گرفت
و به توصیه های داروساز عمل کرد
هفته ها گذشت
مهربانی او کار خود را کرد و اخلاق همسر را تغییر داد

تا آنجا که او نزد داروساز رفت و گفت
من او را به قدر مادرم دوست دارم
و دیگر دلم نمیخواهد او بمیرد
دارویی بده تا سم را از بدن او خارج کند
داروساز لبخندی زد و گفت
آنجه به تو دادم سم نبود
سم در ذهن خود تو بود
و حالا
با مهر و محبت آن سم از ذهنت بیرون رفته است

مهربانی
موثرترین معجونیست که
به صورت تضمینی
نفرت و خشم را نابود میکند...


آدمها

زود فراموش میشوند


تقصیر از آدما نیست


دوست داشتن ها دروغه


مرو راهی که با ریگی بلغزی

مشو بیدی که با بادی بلرزی

تو را قدر و تو را قیمت گران است

مکن کاری که یک ارزن نیرزی...


به تعداد
آدمهای
روی کره ی خاکی🌏
تفاوت فکر و نگرش وجود دارد
پس این را بپذیر:
کسی که تفکرش باتو متفاوت است
دشمنت نیست
انسان دیگریست


یادم باشد قبل از هر کار ...
با انگشت به پیشانیم بزنم ،
تا بعدا با مشت برفرقم نکوبم !

یادم باشد ...
با کسی آنقدر صمیمی نشوم ،
شاید روزی دشمنم شود ...

یادم باشد ...
با کسی دشمنی نکنم ،
شاید روزی دوستم شود ...

یادم باشد ...
امید کسی را از او نگیرم ،
شاید تنها چیزیست که دارد ،

و یادم باشد ...
که آدمها همه ارزشمندند ،
و همه می توانند ...
مهربان و دلسوز باشند ... !


یاد قدیم بخیر؛

پدر حرمت داشت،
کسی جلوش پاشو دراز نمی‌کرد...

مادر حرمت داشت،
کسی براش صداشو بلند نمی کرد...

همه به پای بزرگترها بلند می‌شدند.

پول هم کم بود،
ولی برکت داشت...


یادتان باشد ،
وقتی خورشید میدرخشد ،
هرکسی میتواند
دوستتان داشته باشد
در طوفان است
که متوجه میشوید
چه کسی واقعا به شما علاقه دارد . . .


بعضی حرف‌ها را نباید زد

بعضی حرف‌ها را نباید خورد

بیچاره دل چه میکشد

میان این زد و خورد


یک قلب پاک

از تمام مکان های دیدنی جهان

زیباتر و دیدنی تر است

حتی اگر هیچکس آن را درک نکند


انسانها ؛ در دوصورت

چهره ی واقعی خودشان را

نشان میدهند:

اول آنکه بدانند کامل

به خواسته هایشان رسیده اند

یا اینکه بدانند هرگز

به خواسته هایشان نمیرسند


" خیلی زیباست این متن "

پس از درگذشت پدر،
پسر، مادرش را به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت می‌کرد.
یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش در حال جان دادن است!
پس با شتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند.
از مادرش پرسید: مادر چه می‌خواهی برایت انجام دهم؟
مادر گفت: از تو می‌خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری، چون آنها پنکه ندارند و یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم.

فرزند با تعجب گفت: داری جان میدهی و از من این‌ها را درخواست میکنی؟
و قبلاً به من گلایه نکردی؟!!!

مادر پاسخ داد: بله فرزندم!
من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم و عادت کردم، ولی می‌ترسم تو وقتی فرزندانت در پیری تو را به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی.‌....!!!!


از افلاطون پرسیدند
عجیب‌ترین رفتار انسان چیست؟
پاسخ داد

🕊از کودکى خسته مى شود،
🕊براى بزرگ شدن
🕊عجله مى کند و
🕊سپس دلتنگ
🕊دوران کودکى خود مى شود


#ســلـامـــتـــی

رفـــیقــیــ کـه

مـــیـزاریـــش رو تــرازو..

معـرفـتــش

ســنـگـیــنـتـر از وزنـــشـه


#وابستگی
#دلبستگی

▫️پسر بچه ای پرنده زيبايی داشت و به آن پر‌نده بسيار دلبسته بود.

▫️حتی شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش می‌گذاشت و می‌خوابید.

▫️اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگی او به پرنده باخبر شدند، از پسرڪ حسابی كار می‌كشیدند.

▫️هر وقت پسرڪ از كار خسته می‌شد و نمی‌خواست كاری را انجام دهد، او را تهديد می‌ڪردند كه الان پرنده‌اش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرڪ با التماس می‌گفت: نه، كاری به پرنده‌ام نداشته باشيد، هر كاری گفتيد انجام می‌دهم.

▫️تا اينڪه یڪ روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختی و كسالت گفت، خسته‌ام و خوابم مياد.

▫️برادرش گفت: الان پرونده‌ات را از قفس رها می‌ڪنم، كه پسرڪ آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم، كه با آزادی او خودم هم آزاد شدم.

▫️اين حكايت همه ما است. تنها فرق ما، در نوع پرنده ای است كه به آن دلبسته‌ایم.

▫️پرنده بسياری پولشان، بعضی قدرتشان، برخی موقعيتشان، پاره‌ای زيبایی و جمالشان، عده‌ای مدرڪ و عنوان آكادمیڪ و خلاصه شيطان و نفس، هر كسی را به چيزی بسته‌اند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهی نفس خودمان از ما بيگاری كشيده و ما را رها نكنند.

▫️پرنده‌ات را آزاد ڪن!


📚 #حکایتی‌بسیارزیباوخواندنی‌ازبهلول‌عاقل‌

بهلول‌و‌کمک‌به‌نیازمندان

🏷روزی هارون الرشید به سربازانش دستور داد تا بهلول را به نزد او بیاورند سربازان پس از ساعتی گشت زدن در شهر بهلول را در حال بازی با کودکان یافتند و او را به نزد هارون الرشید بردند.

هارون الرشید با روی باز از بهلول استقبال کرد و گفت مبلغی پول به بهلول بدهند که بین فقرا و نیازمندان تقسیم کند و از آنها بخواهد برای سلامتی و طول عمر هارون الرشید دعا کنند.

بهلول وجه را از خزانه هارون الرشید گرفت و لحظه ای بعد دوباره به نزد خلیفه هارون الرشید رسید.

خلیفه با تعجب به بهلول نگاه کرد و گفت ای بهلول چرا هنوز اینجایی؟!

چرا برای تقسیم کردن پول به میان فقرا نرفته ای ؟ بهلول ( عاقل ترین دیوانه ) گفت : هر چه فکر کردم از خلیفه محتاج تر و فقیرتر در این دیار نیافتم؛ چرا که می بینم ماموران تو به ضرب تازیانه از مردم باج و خراج می گیرند و در خزانه ی تو می ریزند از اینجهت دیدم که نیاز تو از همه بیشتر است لذا وجه را آورده ام تا به خودت بازگرداندم !

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

3 677

obunachilar
Kanal statistikasi