معرفی طایفه بیکی ها،(بیگی)
- اکبرعباس ، روستایی بانخل بسیار-
@ESHGHE30STO
🔸 چندسال پیش مستندی از روستا های زیبای« خور و بیابانک » اصفهان دیدم .
🔸از شباهت روستاهای آن با روستای اکبرعباس شیب آب زابل ، در شگفت شدم چرا که دیدم روستای ما به پیروی از خورو بیابانک ، بیشترین نخل سیستان را بعد از « بندان » دارد .
🔸داستانی از « بیکی » های این روستا که قوم مادری من هستند ، دریاد دارم .
🔸بزرگان این قوم می گفتند که در سالیانی دور ، « قلی بیک » جد بزرگ این خاندان ، که در خور و بیابانک و جندق به سر می برده ، شیفته و شیدای دختر « سلطان جندقی » ، بزرگ آن سرزمین می شود و چون پدر و مادر دختر به این وصلت خرسند نبودند ، پسر و دختر هم پیمان می شوند دست یکدیگر را بگیرند و راهی سیستان شوند که دست کسی به آن ها نرسد و این سرآغاز شکل گیری خاندانی در سیستان و روستای اکبر عباس ، با عنوان بیکی ، بیگی ، بیک مداح و بیک نژاد می شود .
🔸قهرمان این داستان ، نوه ی شخصی به نام « قلی بیک » بوده و از قضا « یغمای جندقی » شاعر طنز پرداز ،هزلسراو غزلسرای مشهور قرن ۱۳ نیز ، نوه ی قلی بیک می باشد که احتمال دارد این دو ، نوه ی یک پدربزرگ و قوم و خویش نزدیک هم باشند .
🔸در فرهنگ معین جلد ششم در مورد یغما چنین آمده است :
🔸ابوالحسن ابن ابراهیم قلی جندقی ، شاعر معروف قرن سیزده و شاعر دربار محمدشاه قاجار که دارای قصاید ، غزلیات و مثنوی های بسیاری ست .
🔸وی زبانی ساده و شعری روان دارد و در نثر نیز مهارت داشته است .
این شاعر هجاگوی ، نوحه ها و مصیبت نامه های دلکش سروده و غزل های نسبتا خوب دارد .
🔸به احتمال ، قلی بیک مورد نظر ما نام خویش را از پدربزرگش ، قلی بیک می گیرد که در جندق به سر می برده و پدربزرگ یغما نیز محسوب می شده است .
🔸قلی بیک به محض ورود به این روستا ، برای رفع دلتنگی هایش نسبت به جندق ، زادگاه خویش ، دست به کار می شود و کاری می کند که روستای اکبرعباس ، همچون زادگاه اولیه اش ، زیبا و دل انگیز شود به ویژه که ازاین روستا سه نهر پر از آب به نام نهر های دادی ، سنچولی و نهر جعفرعلی که ویژه ی خود این روستا بودند می گذشته است ؛ 🔸روستایی سرسبز و حاصلخیز که بیشترین نخل و باغ شیب آب را داشت .
🔸 قلی بیک ، نخل می کارد ، کارگاه های جولایی (بافندگی ) ، جومه بافی ( جامه بافی ) و جاوند بافی را راه می اندازد و چنان رونقی به این روستا می دهد که شگفتی همگان را بر می انگیزد .
🔸درکنار این اقدامات ، هنر حصیربافی ، سبد ( شول ) بافی از برگ های نخل ، طناب بافی از پرده های میان شاخه های آغازین نخل که « گو وک » می گفتند ، را نیز رونق بخشید ،
قلی بیک و فرزندانش ، همه سواد مکتبی داشتند و به تأسیس مکتب خانه درین روستا همت گماشتند و در کنار کار کشاورزی ، جولایی و نخل کاری ، کارهای کفن و دفن مردم این روستا را به رایگان و به عنوان وظیفه ای انسانی و اخلاقی انجام می دادند.
🔸نخل های این روستا که توسط قلی بیک کاشته شده بود پس از درگذشت اش به فرزندانش رسید که به جهت رسیدگی ویژه به آن ها ، محصولات مرغوبی می دادند .
در دوران نوجوانی ام از نزدیک شاهد برداشت خرماهای مرغوب این نخل ها بودم .
🔸از میان نخل هایی که پس از مرگ قلی بیک به وارثان اش رسید ، نخلی بود معروف به « پیش پنج تایی » که پنج نخل از دل زمین بیرون آمده و سر به آسمان می ساییدند .
این « پیش پنج تایی » ، نام و عنوان و جایگاهی مقدس درمیان نخل های این روستا به دست آورده بودند و خدای را سپاس که با تمام بی مهری های روزگار و سختی های زمانه و خشکسالی های پیاپی ، هنوز بر سر پا و راست قامت ایستاده اند .
🔸ازین موضوع که بگذریم ، شایسته ی یادآوری ست که نوحه خوانی ، خواندن قرآن در سی روز ماه رمضان و کارهای مذهبی دیگر ، به همت این خانواده برقرار بود و رونق داشت .
🔸از قلی بیک ، فرزندی به نام مسیب به وجود آمد و از مسیب ، فرزندان پسر و دختری که مهم ترین شان فرد خوشنام و خلیقی بود که ملا عباسعلی نام داشت .
🔸 ملاعباسعلی ، چندین پسر به نام های حسین ، علی ، یوسف و احمد دارد که بجز حسین بقیه در قید حیات اند و در خوشنامی زندگی می کنند .
🔸به نظرم بیکی های روستای « بالاخانه » نیز منتسب به بیکی های روستای اکبرعباس باشند که در برهه ای از زمان از یکدیگر جدا و دور افتاده اند .
🔸ای کاش بیکی های بالاخانه نیز آگاهی های خود را درین زمینه به اشتراک بگذارند .
✍ استاد ابراهیم سرحدی
🔆#سیستان 🔆
#عشق_سیستو
درکانال عشق سیستو عضو شوید
✅ «عشق سیستو»
🌹 @ESHGHE30STO
- اکبرعباس ، روستایی بانخل بسیار-
@ESHGHE30STO
🔸 چندسال پیش مستندی از روستا های زیبای« خور و بیابانک » اصفهان دیدم .
🔸از شباهت روستاهای آن با روستای اکبرعباس شیب آب زابل ، در شگفت شدم چرا که دیدم روستای ما به پیروی از خورو بیابانک ، بیشترین نخل سیستان را بعد از « بندان » دارد .
🔸داستانی از « بیکی » های این روستا که قوم مادری من هستند ، دریاد دارم .
🔸بزرگان این قوم می گفتند که در سالیانی دور ، « قلی بیک » جد بزرگ این خاندان ، که در خور و بیابانک و جندق به سر می برده ، شیفته و شیدای دختر « سلطان جندقی » ، بزرگ آن سرزمین می شود و چون پدر و مادر دختر به این وصلت خرسند نبودند ، پسر و دختر هم پیمان می شوند دست یکدیگر را بگیرند و راهی سیستان شوند که دست کسی به آن ها نرسد و این سرآغاز شکل گیری خاندانی در سیستان و روستای اکبر عباس ، با عنوان بیکی ، بیگی ، بیک مداح و بیک نژاد می شود .
🔸قهرمان این داستان ، نوه ی شخصی به نام « قلی بیک » بوده و از قضا « یغمای جندقی » شاعر طنز پرداز ،هزلسراو غزلسرای مشهور قرن ۱۳ نیز ، نوه ی قلی بیک می باشد که احتمال دارد این دو ، نوه ی یک پدربزرگ و قوم و خویش نزدیک هم باشند .
🔸در فرهنگ معین جلد ششم در مورد یغما چنین آمده است :
🔸ابوالحسن ابن ابراهیم قلی جندقی ، شاعر معروف قرن سیزده و شاعر دربار محمدشاه قاجار که دارای قصاید ، غزلیات و مثنوی های بسیاری ست .
🔸وی زبانی ساده و شعری روان دارد و در نثر نیز مهارت داشته است .
این شاعر هجاگوی ، نوحه ها و مصیبت نامه های دلکش سروده و غزل های نسبتا خوب دارد .
🔸به احتمال ، قلی بیک مورد نظر ما نام خویش را از پدربزرگش ، قلی بیک می گیرد که در جندق به سر می برده و پدربزرگ یغما نیز محسوب می شده است .
🔸قلی بیک به محض ورود به این روستا ، برای رفع دلتنگی هایش نسبت به جندق ، زادگاه خویش ، دست به کار می شود و کاری می کند که روستای اکبرعباس ، همچون زادگاه اولیه اش ، زیبا و دل انگیز شود به ویژه که ازاین روستا سه نهر پر از آب به نام نهر های دادی ، سنچولی و نهر جعفرعلی که ویژه ی خود این روستا بودند می گذشته است ؛ 🔸روستایی سرسبز و حاصلخیز که بیشترین نخل و باغ شیب آب را داشت .
🔸 قلی بیک ، نخل می کارد ، کارگاه های جولایی (بافندگی ) ، جومه بافی ( جامه بافی ) و جاوند بافی را راه می اندازد و چنان رونقی به این روستا می دهد که شگفتی همگان را بر می انگیزد .
🔸درکنار این اقدامات ، هنر حصیربافی ، سبد ( شول ) بافی از برگ های نخل ، طناب بافی از پرده های میان شاخه های آغازین نخل که « گو وک » می گفتند ، را نیز رونق بخشید ،
قلی بیک و فرزندانش ، همه سواد مکتبی داشتند و به تأسیس مکتب خانه درین روستا همت گماشتند و در کنار کار کشاورزی ، جولایی و نخل کاری ، کارهای کفن و دفن مردم این روستا را به رایگان و به عنوان وظیفه ای انسانی و اخلاقی انجام می دادند.
🔸نخل های این روستا که توسط قلی بیک کاشته شده بود پس از درگذشت اش به فرزندانش رسید که به جهت رسیدگی ویژه به آن ها ، محصولات مرغوبی می دادند .
در دوران نوجوانی ام از نزدیک شاهد برداشت خرماهای مرغوب این نخل ها بودم .
🔸از میان نخل هایی که پس از مرگ قلی بیک به وارثان اش رسید ، نخلی بود معروف به « پیش پنج تایی » که پنج نخل از دل زمین بیرون آمده و سر به آسمان می ساییدند .
این « پیش پنج تایی » ، نام و عنوان و جایگاهی مقدس درمیان نخل های این روستا به دست آورده بودند و خدای را سپاس که با تمام بی مهری های روزگار و سختی های زمانه و خشکسالی های پیاپی ، هنوز بر سر پا و راست قامت ایستاده اند .
🔸ازین موضوع که بگذریم ، شایسته ی یادآوری ست که نوحه خوانی ، خواندن قرآن در سی روز ماه رمضان و کارهای مذهبی دیگر ، به همت این خانواده برقرار بود و رونق داشت .
🔸از قلی بیک ، فرزندی به نام مسیب به وجود آمد و از مسیب ، فرزندان پسر و دختری که مهم ترین شان فرد خوشنام و خلیقی بود که ملا عباسعلی نام داشت .
🔸 ملاعباسعلی ، چندین پسر به نام های حسین ، علی ، یوسف و احمد دارد که بجز حسین بقیه در قید حیات اند و در خوشنامی زندگی می کنند .
🔸به نظرم بیکی های روستای « بالاخانه » نیز منتسب به بیکی های روستای اکبرعباس باشند که در برهه ای از زمان از یکدیگر جدا و دور افتاده اند .
🔸ای کاش بیکی های بالاخانه نیز آگاهی های خود را درین زمینه به اشتراک بگذارند .
✍ استاد ابراهیم سرحدی
🔆#سیستان 🔆
#عشق_سیستو
درکانال عشق سیستو عضو شوید
✅ «عشق سیستو»
🌹 @ESHGHE30STO