📝 اشک روان مولانا
🔻نعمت الله فاضلی
✅شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ است و قونیه هستم، در جوار مرقد حضرت مولانا. در بالای در ورودی حرم مولانا این شعر جامی نصب است:
🔻کعبه العشاق باشد این مقام، هر که ناقص آمد اینجا شد تمام
✅ در جلو حرم از یکی از مریدان مولانا که اهل بریتانیا بود و لباس صوفیانه به تن داشت و خیرات پخش می کرد، پرسیدم چرا مرید مولاناست؟
گفت به خاطر این شعر او:
🔻گر که می خواهی شقاوت کم شود، جهد کن تا عشق افزون تر شود
✅ گفتم برداشت تان از این شعر چیست؟
🔻گفت مولانا درد دیگران داشت و زمانه او زمانه مغولان و شقاوت بود. مولانا می کوشید دل ها را نرم و به هم نزدیک کند و از شقاوت و ستم بکاهد.
🔻پرسیدم جناب شیخ چطور دردمندی مولانا را فهمیدی؟ گفت از زندگی و سخنانش. مثالی زد و این شعر مولانا را خواند:
🔻هر کجا آب روان، سبزه بود/ هر کجا اشک دوان، رحمت شود
🔻و گفت اشک روان استعاره ای است از دلسوز و غمخوار هستی و دیگران بودن. درد مولانا دیگرستیزی انسان هاست.
✅ شیخ فرهیخته ای بود و مثنوی را به زیبایی به زبان فارسی می خواند. عمامه و کلاه مخصوص صوفیان داشت و لحن و صورتی مهربان.
🔻نعمت الله فاضلی
✅شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ است و قونیه هستم، در جوار مرقد حضرت مولانا. در بالای در ورودی حرم مولانا این شعر جامی نصب است:
🔻کعبه العشاق باشد این مقام، هر که ناقص آمد اینجا شد تمام
✅ در جلو حرم از یکی از مریدان مولانا که اهل بریتانیا بود و لباس صوفیانه به تن داشت و خیرات پخش می کرد، پرسیدم چرا مرید مولاناست؟
گفت به خاطر این شعر او:
🔻گر که می خواهی شقاوت کم شود، جهد کن تا عشق افزون تر شود
✅ گفتم برداشت تان از این شعر چیست؟
🔻گفت مولانا درد دیگران داشت و زمانه او زمانه مغولان و شقاوت بود. مولانا می کوشید دل ها را نرم و به هم نزدیک کند و از شقاوت و ستم بکاهد.
🔻پرسیدم جناب شیخ چطور دردمندی مولانا را فهمیدی؟ گفت از زندگی و سخنانش. مثالی زد و این شعر مولانا را خواند:
🔻هر کجا آب روان، سبزه بود/ هر کجا اشک دوان، رحمت شود
🔻و گفت اشک روان استعاره ای است از دلسوز و غمخوار هستی و دیگران بودن. درد مولانا دیگرستیزی انسان هاست.
✅ شیخ فرهیخته ای بود و مثنوی را به زیبایی به زبان فارسی می خواند. عمامه و کلاه مخصوص صوفیان داشت و لحن و صورتی مهربان.