هنگامی که می خواهیم به عمق فرایندها و سائقه های درونی خود پی ببریم زبان و تعصباتی که زبان بر پایه شان بنا شده موانعی متعدد پیش رویمان می گذارند؛ مثلاً چون فقط برای بیان درجات عالی آن فرایندها و سائقه ها واقعاً كلمه وجود دارد؛ و در جایی که کلمه نداریم، بنا به عادت، مشاهده دقیق را رها می کنیم چون آنجا تفکر دقیق دردناک می شود... خشم ،نفرت، عشق، ترحم میل ،معرفت لذت درد اینها همه نام حالات نهایی هستند درجات معتدل تر و میانی این حالات تازه اگر نخواهیم از شدت های پایین تر كه پیوسته در جریان اند چیزی بگوییم اغلب به زبان و بیان نمی آیند، حال آنکه همین ها هستند که تار و پود شخصیت و سرنوشت ما را می تنند. ما هیچ یک همانی نیستیم که می نماییم چون این ظاهر صرفاً منطبق با حالاتی است که از آنها آگاهیم و برایشان کلمه داریم... ما درباره خودمان دچار بدفهمی هستیم. درک درستی از خودمان نداریم... (نيچه، سپیده دمان، ۱۱۵$)
https://t.me/DrAkbariBairagh
https://t.me/DrAkbariBairagh