- لای باسنم و یه نگاه میندازی، حس میکنم سوخته!
بدون اینکه به در نگاه کنم، خم شدم.
- قرمز شده پری؟
دست بزرگ و داغی روی سوراخش حسکردم..
- سوخته... برات پماد بزنم؟
هین کشیدم و خواستم کمر صاف کنم، اما جاوید اجازه نداد.
- کجا کوچولو! مگه برای من باسن قمبل نکردی؟
- ج..جاوید اقا نمی دونستم شمایی!
بدون توجه یه انگشتش و....🔥🔞
https://t.me/+0BeHsssDenw3OTE0
دختره مدتی خونه همسایه زندگی میکنه و یه شب پسر خونه لختی میبینتش و بعد اون هرشب به اتاقش میره و...💦😭❌
بدون اینکه به در نگاه کنم، خم شدم.
- قرمز شده پری؟
دست بزرگ و داغی روی سوراخش حسکردم..
- سوخته... برات پماد بزنم؟
هین کشیدم و خواستم کمر صاف کنم، اما جاوید اجازه نداد.
- کجا کوچولو! مگه برای من باسن قمبل نکردی؟
- ج..جاوید اقا نمی دونستم شمایی!
بدون توجه یه انگشتش و....🔥🔞
https://t.me/+0BeHsssDenw3OTE0
دختره مدتی خونه همسایه زندگی میکنه و یه شب پسر خونه لختی میبینتش و بعد اون هرشب به اتاقش میره و...💦😭❌