برای تنبیه دختر یتیم زغال داغ میذاره لاپاش🥵😭
- غلط کردم... تو رو خدا ببخشید دیاکو...
دیاکو در حالی که که با آرامش آستین هاشو بالا می زد سمتم اومد.
- می بخشمت بیبی، قطعا می بخشمت اما قبلش دخترکم باید تنبیه بشه تا یاد بگیره دیگه لنگا شو برای هر نره خری باز نکنه.
دست و پام رو به دو طرف تخت بسته بود و نمی تونستم تکون بخورم.
- به خدا من کاری نکردم... مادرت بردم دکتر زنان...
هق هق کنان نالیدم : من نمی دونستم دکتره مَرده ...
پوزخندی زد.
- مادرم گفت بری هرزگی کنی؟ دِ حرومزاده یه چیزی بگو تو عقل بگنجه. چه گوهی خوردی س.وراخات قرمزه هان؟!
با انبر یه زغال بزرگ از روی منقل برداشت و گفت:
- از این به بعد وقتی حتی برای شاشیدنت از درد زجه زدی دیگه لاپا خرم دیدی خیس نمیشی!
قبل از اینکه بتونم حرفی بزنم یا کاری کنم زغال اولی رو گذاشت روی واژنم ، از درد جیغ کشیدم و...
https://t.me/+VyKEy8WN9YAzYTVk