#تاوان_دل_1166
-باشه آونگ حرفت رو قبول میکنم اما اینو بدون که اگه زیر حرفت بزنی این دفعه بهت اخطار نمیدم.
مستقیماً میرم سراغ عزیزترینای زندگیت و اونا رو ازت میگیرم.
تو قبلاً عزیزات رو از دست دادی و میدونی که چقدر داغش بزرگه و نمیتونی باهاش کنار بیای.
-میدونی که از تهدید کردن خوشم نمیاد الینا.
-منم از خیلی چیزا خوشم نمیاد اما به خاطر تو باهاشون کنار اومدم.
همین فردا اموالم رو بهم برگردون میخوام قبل از برگشتم به ایران بیام و سارا رو ببینم.
-نه دیگه داری زیاد از حد برای من شرط میذاری مثل اینکه یادت رفته هنوز اموالت دست منه و بهت برنگردوندم.
- آونگ اگه نزاری بچهام رو ببینم ازت شکایت میکنم.
از این طرف به آونگ اشاره کردم که کوتاه بیاد واقعا از این جنگ و کش مکش خسته شده بودم.
-بهش فکر میکنم گفتم که قرار بود رضایت بدم یه مدتی بیای و ببینیش بهت خبرش رو میدم.
در مورد اموالت هم فردا میگم مارسل بیاد و به نامت بزنه نگرانشون نباش من مال مردم خور نیستم.
-باشه آونگ حرفت رو قبول میکنم اما اینو بدون که اگه زیر حرفت بزنی این دفعه بهت اخطار نمیدم.
مستقیماً میرم سراغ عزیزترینای زندگیت و اونا رو ازت میگیرم.
تو قبلاً عزیزات رو از دست دادی و میدونی که چقدر داغش بزرگه و نمیتونی باهاش کنار بیای.
-میدونی که از تهدید کردن خوشم نمیاد الینا.
-منم از خیلی چیزا خوشم نمیاد اما به خاطر تو باهاشون کنار اومدم.
همین فردا اموالم رو بهم برگردون میخوام قبل از برگشتم به ایران بیام و سارا رو ببینم.
-نه دیگه داری زیاد از حد برای من شرط میذاری مثل اینکه یادت رفته هنوز اموالت دست منه و بهت برنگردوندم.
- آونگ اگه نزاری بچهام رو ببینم ازت شکایت میکنم.
از این طرف به آونگ اشاره کردم که کوتاه بیاد واقعا از این جنگ و کش مکش خسته شده بودم.
-بهش فکر میکنم گفتم که قرار بود رضایت بدم یه مدتی بیای و ببینیش بهت خبرش رو میدم.
در مورد اموالت هم فردا میگم مارسل بیاد و به نامت بزنه نگرانشون نباش من مال مردم خور نیستم.