س کردن کیرم داشت میترکید و واسه اینکه یوقت آبم نیاد یبار دیگه به کیرم اسپری ویگا زدم و دوباره کردمش تو کونش تا وقتی داره تعریف میکنه محکمتر بکنمش.
گفتم حالا تعریف کن چجوری؟
شراره-من برای کمک تو درسام زیاد میرفتم خونشون (اسماعیل هم معلمه) چون خونشونم روبروی خونه ماست. همیشه جلو من با زنش شوخی زیاد میکرد و محکم بهش درکونی میزد وزنشم میگفت زشته جلو شراره اما اون گوش نمیداد. ما موقع درس دادن بخاطر شلوغ کردن بچش می رفتیم تو اتاق خوابشون و همیشه میرفتیم اونور تختشون رو زمین میشستیم یعنی اگه کسیم داخل میشد فقط سرمونو میدید.چون موقع درس دادن جدی میشد زنش اصلا مزاحم نمیشد. اونم تو هر فرصتی با دستش منو میمالید منم خوب چون تجربشو نداشتم و با دیدن شوخیای اسماعیل و زنش تحریک میشدم وقتی منو میمالید هیچی نمیگفتم. تا اینکه یبار گفت بخواب تا ماساژت بدم تا بهتر درسو متوجه بشی. میدونستم قصدش چیه اما خودمم دلم میخواست برای همین هرچی میگفت گوش میدادم.
من-اوفففف چه حالی میکرده
شراره-واقعا ناراحت نمیشی از اینکه اینارو برات تعریف میکنم؟
من-نه چون گذشته خودته مهم الانه که بهم خیانت نکنیم.
شراره-چرا موقع تعریف کردن ماجرای من اینقدر تحریک شدی؟
من-به همون دلیل که تو موقع شنیدن داستان من تحریک شدی.
شراره وقتی دید من ناراحت نشدم و باعث تحریکمم شده با لذت بیشتری ادامه داد.
شراره-خلاصه خوابیدم اونم بعد یکم به اصطلاح ماساژ دادن خوابید روم که بهش گفتم آقا اسماعیل تورو خدا پاشو الان مریم جون میاد تو آبروم میره .
گفت تو که میدونی مریم موقع درس دادن من جرات نمیکنه بیاد داخل پس اذیت نکن تا کاری کنم هردومون حال کنیم و بعد شروع کرد درآوردن دامن و شلوار من که من الکی یذره مقاومت کردم بعدش شل کردم و اونم منو کاملا لختم کرد و برای اولین بار جلو یک نفر لخت شدم و یذره خجالت میکشیدم که البته شهوتم اجازه نمیداد به چیزی فکر کنم با اولین برخورد لبش با کوسم داشتم دیوونه میشدم و دوست داشتم جیغ بزنم که اسماعیل با یه دستش جلو دهنم و گرفته بود و با یه دستش سینمو میمالید و با زبون کوسمو میخورد. چون توقع این ماجرا رو نداشتم اونجام یذره مو داشت اما اسماعیل براش مهم نبود و یه جوری میخورد انگار از قحطی اومده و با خوردن کوسم دوبار منو ارضاء کرد و اومد از پشت بغلم کرد کیرشو گذاشت بین پاهام و لاپایی باهام حال میکرد.
من-از پشت بغلت کرد؟؟؟
شراره-آرررررره
من-مثل الان که من بغلت کردم؟؟؟
شراره-آرررره همینجوری
من شدت تلمبه هامو تو کون شراره زیاد کردم تو همون حالت صورتشو برگردوند رو به من و لب تو لب هم با فشار ریختم تو کونش و واقعا بیهوش شدیم. مثل دفعه قبل شراره پاشد خودشو تمیز کرد و زدیم از خونه بیرون.
نوشته: POPDO
گفتم حالا تعریف کن چجوری؟
شراره-من برای کمک تو درسام زیاد میرفتم خونشون (اسماعیل هم معلمه) چون خونشونم روبروی خونه ماست. همیشه جلو من با زنش شوخی زیاد میکرد و محکم بهش درکونی میزد وزنشم میگفت زشته جلو شراره اما اون گوش نمیداد. ما موقع درس دادن بخاطر شلوغ کردن بچش می رفتیم تو اتاق خوابشون و همیشه میرفتیم اونور تختشون رو زمین میشستیم یعنی اگه کسیم داخل میشد فقط سرمونو میدید.چون موقع درس دادن جدی میشد زنش اصلا مزاحم نمیشد. اونم تو هر فرصتی با دستش منو میمالید منم خوب چون تجربشو نداشتم و با دیدن شوخیای اسماعیل و زنش تحریک میشدم وقتی منو میمالید هیچی نمیگفتم. تا اینکه یبار گفت بخواب تا ماساژت بدم تا بهتر درسو متوجه بشی. میدونستم قصدش چیه اما خودمم دلم میخواست برای همین هرچی میگفت گوش میدادم.
من-اوفففف چه حالی میکرده
شراره-واقعا ناراحت نمیشی از اینکه اینارو برات تعریف میکنم؟
من-نه چون گذشته خودته مهم الانه که بهم خیانت نکنیم.
شراره-چرا موقع تعریف کردن ماجرای من اینقدر تحریک شدی؟
من-به همون دلیل که تو موقع شنیدن داستان من تحریک شدی.
شراره وقتی دید من ناراحت نشدم و باعث تحریکمم شده با لذت بیشتری ادامه داد.
شراره-خلاصه خوابیدم اونم بعد یکم به اصطلاح ماساژ دادن خوابید روم که بهش گفتم آقا اسماعیل تورو خدا پاشو الان مریم جون میاد تو آبروم میره .
گفت تو که میدونی مریم موقع درس دادن من جرات نمیکنه بیاد داخل پس اذیت نکن تا کاری کنم هردومون حال کنیم و بعد شروع کرد درآوردن دامن و شلوار من که من الکی یذره مقاومت کردم بعدش شل کردم و اونم منو کاملا لختم کرد و برای اولین بار جلو یک نفر لخت شدم و یذره خجالت میکشیدم که البته شهوتم اجازه نمیداد به چیزی فکر کنم با اولین برخورد لبش با کوسم داشتم دیوونه میشدم و دوست داشتم جیغ بزنم که اسماعیل با یه دستش جلو دهنم و گرفته بود و با یه دستش سینمو میمالید و با زبون کوسمو میخورد. چون توقع این ماجرا رو نداشتم اونجام یذره مو داشت اما اسماعیل براش مهم نبود و یه جوری میخورد انگار از قحطی اومده و با خوردن کوسم دوبار منو ارضاء کرد و اومد از پشت بغلم کرد کیرشو گذاشت بین پاهام و لاپایی باهام حال میکرد.
من-از پشت بغلت کرد؟؟؟
شراره-آرررررره
من-مثل الان که من بغلت کردم؟؟؟
شراره-آرررره همینجوری
من شدت تلمبه هامو تو کون شراره زیاد کردم تو همون حالت صورتشو برگردوند رو به من و لب تو لب هم با فشار ریختم تو کونش و واقعا بیهوش شدیم. مثل دفعه قبل شراره پاشد خودشو تمیز کرد و زدیم از خونه بیرون.
نوشته: POPDO