خویشی
اس. سی. هیکمن
تصور کن آن لحظهی سرنوشتساز را، همان لحظهای که هیچگاه بهآن فکر نمیکنیم، لحظهای که همهچیز متوقف میشود. بعد به آرزوهای نافرجامت فکر میکنی؛ نوشتن آن رمان بزرگ و مهیبی که میتوانست جهان اندیشه را دگرگون کند یا رسالهای فلسفی که قادر بود تمامیِ ملاحظاتِ جهان را زیر و زبر کند. و ناگهان به خودت میگویی که این هرگز اتفاق نمیافتد. اصلاً چرا باید بیفتد؟ چرا باید دنیا را با کلمات بیشتر پر کنی؟ آیا میلیاردها کلمهای که تاکنون گفته شده، واقعاً تغییری ایجاد کرده؟ نگاهی به آثار منتشر شده در این دوران بینداز. دریایی از کلمات که انگار در جستوجوی کسیاند تا بخواندشان، بفهمدشان و در مسیر خود به کار اندازدشان. انگار خودِ زمین در سکوتی بیپایان در جستوجوی پاسخیست که ابداً ربطی به نگاهِ بیعاطفهی آن ستارگانِ مرده ندارد. پنداری صد میلیون صدای نهفته در این کتابها فریاد میزنند: «من اینجا هستم، من وجود دارم، چیزی دارم که باید بشنوی، باید درک کنی، بفهمی… مرا بشنو، من به هر آنچه میگویم آگاهم.» ...
@CineManiaa | سینمانیا
اس. سی. هیکمن
تصور کن آن لحظهی سرنوشتساز را، همان لحظهای که هیچگاه بهآن فکر نمیکنیم، لحظهای که همهچیز متوقف میشود. بعد به آرزوهای نافرجامت فکر میکنی؛ نوشتن آن رمان بزرگ و مهیبی که میتوانست جهان اندیشه را دگرگون کند یا رسالهای فلسفی که قادر بود تمامیِ ملاحظاتِ جهان را زیر و زبر کند. و ناگهان به خودت میگویی که این هرگز اتفاق نمیافتد. اصلاً چرا باید بیفتد؟ چرا باید دنیا را با کلمات بیشتر پر کنی؟ آیا میلیاردها کلمهای که تاکنون گفته شده، واقعاً تغییری ایجاد کرده؟ نگاهی به آثار منتشر شده در این دوران بینداز. دریایی از کلمات که انگار در جستوجوی کسیاند تا بخواندشان، بفهمدشان و در مسیر خود به کار اندازدشان. انگار خودِ زمین در سکوتی بیپایان در جستوجوی پاسخیست که ابداً ربطی به نگاهِ بیعاطفهی آن ستارگانِ مرده ندارد. پنداری صد میلیون صدای نهفته در این کتابها فریاد میزنند: «من اینجا هستم، من وجود دارم، چیزی دارم که باید بشنوی، باید درک کنی، بفهمی… مرا بشنو، من به هر آنچه میگویم آگاهم.» ...
@CineManiaa | سینمانیا