چرا همکاری با مشاوران سازمانی اغلب به شکست منجر میشود؟
✍ حسین حسینی پناه
مشاوران سازمانی معمولاً با هدف شناسایی و رفع مشکلات و آسیبهای موجود در سازمانها به کار گرفته میشوند. با این حال، در بسیاری از موارد، همکاری با آنها نهتنها نتایج مطلوبی به همراه ندارد، بلکه ناکارآمدی آنها میتواند منجر به شکست پروژهها و اتلاف منابع سازمانی شود.
دلایل اصلی این ناکارآمدی را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد:
1⃣ عدم شناخت کافی از فرهنگ سازمانی
شناخت دقیق فرهنگ و ساختار سازمانی برای ارائه راهکارهای مؤثر ضروری است. مشاورانی که بدون درک عمیق از فرهنگ سازمان، توصیههایی ارائه میدهند، ممکن است ممکن است با مقاومت کارکنان مواجه شوند یا راهحلهایی نامتناسب با واقعیتهای سازمانی پیشنهاد کنند. برای مثال، پیشنهاد مدلهای خارجی در سازمانی که فرهنگ بومی متفاوتی دارد، معمولاً به شکست منجر میشود.
2⃣ استفاده از تئوریهای عمومی بهجای طراحی راهکارهای بومی
مشاورانی که تنها به کپیبرداری از روشها و مدلهای جهانی اکتفا میکنند، نمیتوانند نیازهای خاص سازمانها را برآورده کنند. این تئوریها، هرچند در برخی شرایط موفق بودهاند، اما الزاماً با محیط و چالشهای ویژه یک سازمان سازگار نیستند.
3⃣ ایجاد وابستگی به مشاور بهجای توانمندسازی داخلی
برخی مشاوران، بهجای تقویت مهارتها و ظرفیتیهای داخلی سازمان، بهگونهای عمل میکنند که وابستگی سازمان به خدمات و حضور آنها افزایش یابد. این مسئله نهتنها هزینههای مشاوره را افزایش میدهد، بلکه توانایی سازمان در حل مشکلات آینده را نیز تضعیف میکند.
4⃣ عدم شناخت کافی از صنعت و بازار
مشاورانی که تنها بر اساس چارچوبها و مدلهای کلیشهای عمل میکنند و شناخت کافی از ویژگیها و پیچیدگیهای صنعت و بازار ندارند، معمولاً پیشنهادهایی ارائه میدهند که غیرعملی یا ناسازگار با شرایط واقعی هستند..
5⃣ تمرکز بر توصیههای سطحی بهجای حل مشکلات اساسی
بسیاری از مشاوران بهجای شناسایی و رفع مشکلات بنیادی، پیشنهادهایی کلیشهای و سطحی ارائه میدهند. برای مثال، پیشنهادهایی مانند "تقویت ارتباطات" یا "افزایش انگیزش کارکنان" ممکن است در نگاه اول مفید به نظر برسد، اما وقتی مشکلات بنیادین مانند ضعف در استراتژی اجرایی یا ناکارآمدی مدیریت رفع نشود، تغییرات پایدار ایجاد نمیشود.
6⃣ تمرکز بر تولید گزارشهای پیچیده بهجای اقدامات عملی
بسیاری از مشاوران وقت زیادی را صرف تهیه گزارشهای مفصل و پر از اصطلاحات تخصصی میکنند. این گزارشها ممکن است در ظاهر ارزشمند باشند، اما زمانی که همراه با اقدامات عملی نیستند، صرفاً منابع مالی و غیرمالی سازمان را هدر میدهند.
کانال مدیریت منابع انسانی شایستگی محور
@CBHRM
✍ حسین حسینی پناه
مشاوران سازمانی معمولاً با هدف شناسایی و رفع مشکلات و آسیبهای موجود در سازمانها به کار گرفته میشوند. با این حال، در بسیاری از موارد، همکاری با آنها نهتنها نتایج مطلوبی به همراه ندارد، بلکه ناکارآمدی آنها میتواند منجر به شکست پروژهها و اتلاف منابع سازمانی شود.
دلایل اصلی این ناکارآمدی را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد:
1⃣ عدم شناخت کافی از فرهنگ سازمانی
شناخت دقیق فرهنگ و ساختار سازمانی برای ارائه راهکارهای مؤثر ضروری است. مشاورانی که بدون درک عمیق از فرهنگ سازمان، توصیههایی ارائه میدهند، ممکن است ممکن است با مقاومت کارکنان مواجه شوند یا راهحلهایی نامتناسب با واقعیتهای سازمانی پیشنهاد کنند. برای مثال، پیشنهاد مدلهای خارجی در سازمانی که فرهنگ بومی متفاوتی دارد، معمولاً به شکست منجر میشود.
2⃣ استفاده از تئوریهای عمومی بهجای طراحی راهکارهای بومی
مشاورانی که تنها به کپیبرداری از روشها و مدلهای جهانی اکتفا میکنند، نمیتوانند نیازهای خاص سازمانها را برآورده کنند. این تئوریها، هرچند در برخی شرایط موفق بودهاند، اما الزاماً با محیط و چالشهای ویژه یک سازمان سازگار نیستند.
3⃣ ایجاد وابستگی به مشاور بهجای توانمندسازی داخلی
برخی مشاوران، بهجای تقویت مهارتها و ظرفیتیهای داخلی سازمان، بهگونهای عمل میکنند که وابستگی سازمان به خدمات و حضور آنها افزایش یابد. این مسئله نهتنها هزینههای مشاوره را افزایش میدهد، بلکه توانایی سازمان در حل مشکلات آینده را نیز تضعیف میکند.
4⃣ عدم شناخت کافی از صنعت و بازار
مشاورانی که تنها بر اساس چارچوبها و مدلهای کلیشهای عمل میکنند و شناخت کافی از ویژگیها و پیچیدگیهای صنعت و بازار ندارند، معمولاً پیشنهادهایی ارائه میدهند که غیرعملی یا ناسازگار با شرایط واقعی هستند..
5⃣ تمرکز بر توصیههای سطحی بهجای حل مشکلات اساسی
بسیاری از مشاوران بهجای شناسایی و رفع مشکلات بنیادی، پیشنهادهایی کلیشهای و سطحی ارائه میدهند. برای مثال، پیشنهادهایی مانند "تقویت ارتباطات" یا "افزایش انگیزش کارکنان" ممکن است در نگاه اول مفید به نظر برسد، اما وقتی مشکلات بنیادین مانند ضعف در استراتژی اجرایی یا ناکارآمدی مدیریت رفع نشود، تغییرات پایدار ایجاد نمیشود.
6⃣ تمرکز بر تولید گزارشهای پیچیده بهجای اقدامات عملی
بسیاری از مشاوران وقت زیادی را صرف تهیه گزارشهای مفصل و پر از اصطلاحات تخصصی میکنند. این گزارشها ممکن است در ظاهر ارزشمند باشند، اما زمانی که همراه با اقدامات عملی نیستند، صرفاً منابع مالی و غیرمالی سازمان را هدر میدهند.
کانال مدیریت منابع انسانی شایستگی محور
@CBHRM