میدونید، من وقتی برای اولین بار با موسیقی راک آشنا شدم، اولین چیزی که باعث شد مجذوبش بشم، دیدگاه آرمانگرایی بود که نسبت به انسان و ماهیت وجودش داشت. انگار اون آدمها اومده بودن تا وقتی هیچکس حوصله ی تغییر کردن نداشت، با موسیقیشون دگرگونی رو به وجود بیارن. برای اولین بار میشنیدم آدمها از چهرههای متفاوت زندگی میخونن. از برداشتن مرزها میگن، عشق رو طور دیگهای روایت میکنن و از خشونتی که توی ناخودآگاه بشر لونه کرده، حرف میزنن.
شاید دنیایی که اروسمیث ازش حرف میزد فقط توی خیال ممکن بود و برای تجربه کردنش باید همونطوری که استیون تایلر میگه رویا ببافیم.
ولی برای من همیشه راک و متال فراتر از فریاد زدن درباره ی آرمانهای غیرواقعی بودن. موسیقیشون دقیقا چیزی بود که من میخواستم. همون چیزی که خشمم رو فریاد میزد و از آرزوهام و دنیایی که برام ناخوشایند بود، میگفت.
گاهی وقتها فکر میکنم چرا از اون آدمها، موسیقی و آرمانشون فقط یه میراث قدیمی نفس میکشه که به زور اندک چهرههای قدیمیش که هنوز زنده هستن، دووم آورده. شاید چون اشعار و اهدافشون به ذائقه ی سیاستمداران خوش نمیاومد و بشر هر چه قدر به سمت پیشرفت و راحتی رفت، برای گوش دادن به آرمانهای یه زندگی متفاوت بیحوصله تر شد و کمپانیها پول رو توی سبک دیگهای دیدن و خیلی از جنبشهای مردمی، پشتیبان فلسفی و اجتماعی محکمی نداشتن. من خیلی پیام ناشناس میگیرم که ازم میپرسن چرا همیشه آهنگهای قدیمی میذارم و یه بار یکی به شدت بهم توپید که این کارم نشون دهنده ی اینه که به موسیقی نوین احترام نمیذارم و میخوام شاخ به نظر بیام که هیچوقت از موسیقیهای امروزی چیزی نمیذارم. نمیدونم، من هیچوقت حس نکردم خیلی از پاپ استارهای هالیوودی حرف تازهای برای گفتن دارن، یا باعث میشن به چیز جدیدی فکر کنم یا به مسائل مختلف، متفاوتتر از قبل نگاه کنم. نمیدونم مردم چرا فکر میکنن هرکسی که پاپ گوش میده، بیکلاس یا سطحینگر یا خیلی معمولیه ولی من اگه اینجا آهنگی میذارم، یا نظرم رو دربارهاش مینویسم هدفم این نیست که سلیقه ی کسی رو تغییر بدم یا کسی رو تحقیر کنم. فقط مینویسم تا شاید از بین این هشتصد نفری که اینجا هستن، چند نفر به اون آهنگ گوش بدن و برای چند دقیقه چیزی رو تجربه کنن که شاید قبلا بهش فرصتی نداده بودن.
من اینجا آهنگ میذارم و درباره ی موسیقی مینویسم چون این چیزی بوده که از بچگیم میخواستم. مدتهاست که دیگه دلم نمیخواد نوازنده ی بینظیری بشم و ترجیح میدم یه محقق موسیقی خوب باشم و دربارهاش بنویسم چون موسیقی چیزی بود که من رو نجات داد و باعث شد انسانها رو دوست داشته باشم، به مذهب طور دیگهای نگاه کنم و نحوه ی اندیشیدنم رو تغییر بدم. خیلی وقتها دلیل هنجارشکنیهام بوده و وقتی حس میکردم مرگ روی همه ی وجودم سنگینی میکنه، بیشتر از هرچیزی زنده بودنم رو یادم انداخته و نشونم داده زندگی تمام چیزیه که دارم.
الان که این رو مینوشتم یادم اومد مدتهاست میخوام تشکر کنم از کسایی که برام آهنگ میفرستن.
گوش دادن بهشون، حتی اگه دوستشون نداشته باشم، از لذتبخشترین لحظات روزهای منه. از همه ی کسایی که پلی لیستشون رو باهام شریک میشن، ممنونم.
شاید دنیایی که اروسمیث ازش حرف میزد فقط توی خیال ممکن بود و برای تجربه کردنش باید همونطوری که استیون تایلر میگه رویا ببافیم.
ولی برای من همیشه راک و متال فراتر از فریاد زدن درباره ی آرمانهای غیرواقعی بودن. موسیقیشون دقیقا چیزی بود که من میخواستم. همون چیزی که خشمم رو فریاد میزد و از آرزوهام و دنیایی که برام ناخوشایند بود، میگفت.
گاهی وقتها فکر میکنم چرا از اون آدمها، موسیقی و آرمانشون فقط یه میراث قدیمی نفس میکشه که به زور اندک چهرههای قدیمیش که هنوز زنده هستن، دووم آورده. شاید چون اشعار و اهدافشون به ذائقه ی سیاستمداران خوش نمیاومد و بشر هر چه قدر به سمت پیشرفت و راحتی رفت، برای گوش دادن به آرمانهای یه زندگی متفاوت بیحوصله تر شد و کمپانیها پول رو توی سبک دیگهای دیدن و خیلی از جنبشهای مردمی، پشتیبان فلسفی و اجتماعی محکمی نداشتن. من خیلی پیام ناشناس میگیرم که ازم میپرسن چرا همیشه آهنگهای قدیمی میذارم و یه بار یکی به شدت بهم توپید که این کارم نشون دهنده ی اینه که به موسیقی نوین احترام نمیذارم و میخوام شاخ به نظر بیام که هیچوقت از موسیقیهای امروزی چیزی نمیذارم. نمیدونم، من هیچوقت حس نکردم خیلی از پاپ استارهای هالیوودی حرف تازهای برای گفتن دارن، یا باعث میشن به چیز جدیدی فکر کنم یا به مسائل مختلف، متفاوتتر از قبل نگاه کنم. نمیدونم مردم چرا فکر میکنن هرکسی که پاپ گوش میده، بیکلاس یا سطحینگر یا خیلی معمولیه ولی من اگه اینجا آهنگی میذارم، یا نظرم رو دربارهاش مینویسم هدفم این نیست که سلیقه ی کسی رو تغییر بدم یا کسی رو تحقیر کنم. فقط مینویسم تا شاید از بین این هشتصد نفری که اینجا هستن، چند نفر به اون آهنگ گوش بدن و برای چند دقیقه چیزی رو تجربه کنن که شاید قبلا بهش فرصتی نداده بودن.
من اینجا آهنگ میذارم و درباره ی موسیقی مینویسم چون این چیزی بوده که از بچگیم میخواستم. مدتهاست که دیگه دلم نمیخواد نوازنده ی بینظیری بشم و ترجیح میدم یه محقق موسیقی خوب باشم و دربارهاش بنویسم چون موسیقی چیزی بود که من رو نجات داد و باعث شد انسانها رو دوست داشته باشم، به مذهب طور دیگهای نگاه کنم و نحوه ی اندیشیدنم رو تغییر بدم. خیلی وقتها دلیل هنجارشکنیهام بوده و وقتی حس میکردم مرگ روی همه ی وجودم سنگینی میکنه، بیشتر از هرچیزی زنده بودنم رو یادم انداخته و نشونم داده زندگی تمام چیزیه که دارم.
الان که این رو مینوشتم یادم اومد مدتهاست میخوام تشکر کنم از کسایی که برام آهنگ میفرستن.
گوش دادن بهشون، حتی اگه دوستشون نداشته باشم، از لذتبخشترین لحظات روزهای منه. از همه ی کسایی که پلی لیستشون رو باهام شریک میشن، ممنونم.