"هنوز زنده ست امید من
در خیابان های آکنده از خون جوانی
در میان انبوه استخوان های پوسیده از رنج
و میدانم نمیمیرد صدای جان گرفته بر لب ها،
صدای آزادی
گرچه طناب اهریمن دور گلوی سیاوش بود
و آویخته شد سحرهنگام رویای خونین وطن بر دار
اما هر صبح، هر شب
از رویاهای بر خاک رفته آواز میروید،
آواز پاک رهایی
و باید رفت و گاهی مرد
برای این اسیر نیمه جان که نامش زندگیست
هم چنان زنده ست امید من
هرچند در شبی تیره تیر بر فریاد پر داد میبارید
و خون پرستو های دنبال بهار بر زمین میرقصید
اما هنوز جاریست
آن صدای خونین سرخ آزادی
که میگوید باید رفت و گاهی مرد
برای طلوع خورشید.
#زن_زندگی_آزادی
@Aphorissm
در خیابان های آکنده از خون جوانی
در میان انبوه استخوان های پوسیده از رنج
و میدانم نمیمیرد صدای جان گرفته بر لب ها،
صدای آزادی
گرچه طناب اهریمن دور گلوی سیاوش بود
و آویخته شد سحرهنگام رویای خونین وطن بر دار
اما هر صبح، هر شب
از رویاهای بر خاک رفته آواز میروید،
آواز پاک رهایی
و باید رفت و گاهی مرد
برای این اسیر نیمه جان که نامش زندگیست
هم چنان زنده ست امید من
هرچند در شبی تیره تیر بر فریاد پر داد میبارید
و خون پرستو های دنبال بهار بر زمین میرقصید
اما هنوز جاریست
آن صدای خونین سرخ آزادی
که میگوید باید رفت و گاهی مرد
برای طلوع خورشید.
#زن_زندگی_آزادی
@Aphorissm