Aphorism


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


سپاسگزاریم اگر انسان‌های اندیشمندی شویم.
فرناندو پسوآ
به کانال Aphorism خوش آمدید.

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


سیل زباله‌های مادی چیزی است که نباید آن را دست کم گرفت. این زباله‌ها محیط طبیعی را تهدید می‌کنند .اما آشغال‌های فکری خطرناک‌تر هستند ، چون روح و جان را مسموم می‌کنند و انسان‌هایی با روح و جان مسموم می‌توانند دست به اعمالی بزنند که عواقبی بازگشت‌ناپذیر دارند ...

#ایوان_کلیما

@Aphorissm


دشمنِ‌تان را بجویید و جنگِ‌تان را برپا کنید! جنگي در راهِ اندیشه‌هاتان: و اگر اندیشه‌هاتان از پای درآمد، باز راست‌کرداریِ شما می‌باید غریوِ پیروزی بردارد!
صلح را همچون افزارِ جنگ‌هایِ تازه دوست بدارید و صلحِ کوتاه را از صلحِ دراز بیش.
نگویم که کار کنید (zu Arbeit)، که جنگ آورید (zum Kampfe)! نگویم که صلح کنید، که پیروز شوید! کارِتان جنگ باد، صلحِ‌تان پیروزی.

#فریدریش_نیچه

@Aphorissm


"در چشم غم‌زده اشکی نیست
آن‌ها پشتِ دستگاهِ بافندگی نشسته‌اند
و دندان‌های به‌هم‌فشرده‌ی‌شان را نشان می‌دهند:
آلمان، ما کفنت را می‌بافیم،
درونش نفرین ِ سه‌لایه را می‌بافیم
ما می‌بافیم، ما می‌بافیم!

نفرین بر خدایی که بر او نماز گزاردیم
در سرمای زمستان و در قحطی و فقر؛
بیهوده امید بستیم و به‌انتظار نشستیم
او دستمان انداخت، به‌بازیمان گرفت،
و به‌انتظار ِ خود نشاند
ما می‌بافیم، ما می‌بافیم!

نفرین بر شاهی که پادشاهِ توانگران است،
شاهی که توانِ کاستن از بدبختیمان را نداشت
شاهی که واپسین سکه‌هایمان را
با تهدید از ما گرفت
و ما را همچو سگان به‌ جوخه‌های آتش سپرد
ما می‌بافیم، ما می‌بافیم!

نفرین بر میهن ِ دروغین،
جایی که در آن تنها ننگ و شرم
می‌رویند و به‌ بار می‌نشینند،
جایی که در آن هر گل ِ نورَسی خم می‌شود
جایی که در آن تعفن و پوسیدگی
جانی تازه به‌ کِرم می‌بخشند
ما می‌بافیم، ما می‌بافیم!

میز به‌ هوا می‌رود،
دستگاهِ بافندگی به‌ شدت صدا می‌دهد،
ما روز و شب یک‌نفس می‌بافیم
آلمانِ پیر، ما کفنت را می‌بافیم،
درونش نفرین ِ سه‌لایه را می‌بافیم،
ما می‌بافیم، ما می‌‌بافیم!

#هاینریش_هاینه


@Aphorissm


آنچه جرات میخواهد، دوام آوردن است!️

#قدرت-قلم-آفوریسم

@Aphorissm


در رویای آینده غرق و ..
در کابوس حال سرگردانیم

#قدرت-قلم-آفوریسم

@Aphorissm


پی بردن به منظور آدمیان (به ویژه وقتی روراست نباشند)، کاری دشوار و یا محال است.

#توماس-هابز

@Aphorissm


این امر را چطور توجیه میکنی که خشم همواره به سوی خودِ فرد خشمگین باز می‌گردد ، و هیچ فرد ترس‌آفرینی نیست که خود از ترس رها نباشد؟

در این مورد باید سخن مشهور لابریوس را به یاد آوری ، همان سخنی که وقتی در میانه‌ی جنگ ادا شد توجه تمام مردم را به خود جلب کرد: کسی که بسیاران از او می‌ ترسند ، باید از بسیاران بترسد ...

#لوکیوس_آنایوس_سنکا

@Aphorissm


ازمیان‌ِ تمام‌ ِ زخم‌‌هایمان‌‌ سبز ‌میشویم!

#قدرت-قلم-آفوریسم

@Aphorissm


"هنوز زنده ست امید من
در خیابان های آکنده از خون جوانی
در میان انبوه استخوان های پوسیده از رنج
و می‌دانم نمی‌میرد صدای جان گرفته بر لب ها،
صدای آزادی
گرچه طناب اهریمن دور گلوی سیاوش بود
و آویخته شد سحرهنگام رویای خونین وطن بر دار
اما هر صبح، هر شب
از رویاهای بر خاک رفته آواز می‌روید،
آواز پاک رهایی
و باید رفت و گاهی مرد
برای این اسیر نیمه جان که نامش زندگی‌ست
هم چنان زنده ست امید من
هرچند در شبی تیره تیر بر فریاد پر داد می‌بارید
و خون پرستو‌ های دنبال بهار بر زمین می‌رقصید
اما هنوز جاریست
آن صدای خونین سرخ آزادی
که می‌گوید باید رفت و گاهی مرد
برای طلوع خورشید.

#زن_زندگی_آزادی


@Aphorissm


'ما هیچ تر از هیچ پِی هیچ دویدیم

جز هیچ در این هیچ دِگر هیچ ندیدیم'


#قدرت-قلم-آفوریسم

@Aphorissm


در مقابل افراد مستبد، امتناع از کاربرد خشونت به معنای همدست شدن با آن‌هاست. امکان گزینش میان بی‌گناهی و خشونت نداریم، تنها می‌توان میان اشکال متفاوت خشونت یکی را برگزید. خشونت تقدیر ماست.

#موریس مرلوپونتی

@Aphorissm


وظیفه‌ات ساده است: جلا دادن «درست» و سیاه‌ نمایی «غلط».

وظیفهٔ تو این است که مخالفان را حقیر و نفرت‌ انگیز جلوه بدهی تا توده‌ها بفهمند که مخالفت جرم است و رهبران مخالفان مجرم‌ اند. این همان زبان ساده‌ ای است که توده‌ها می‌فهمند. اگر بخواهی انگیزه‌های پیچیده‌ات را برایشان توضیح بدهی، فقط‌ آن‌ها را سردرگم می‌کنی.

همشهری روباشف، وظیفه تو این است که از برانگیختن همدردی و ترحم اجتناب کنی. دلسوزی و ترحم نسبت به مخالفان برای ما خطرناک است ...

#آرتور_کوستلر


@Aphorissm


می‌نشاند چرخ هر کس را بجای خویشتن

#صائب‌_تبریزی

@Aphorissm


زنده باد آن کس که هست از جان هوادار وطن

#رهی_معیری

@Aphorissm


دگر صبح است و پایان شب تار است
دگر صبح است و بیداری سزاوار است
دگر خورشید از پشت بلندی ها نمودار است
دگر صبح است
دگر از سوز و سرمای شب تاریک ، تن هامان نمی لرزد
دگر افسرده طفل پابرهنه ، از زبان ما در شب ها نمی ترسد
دگر شمع امید ما چو خورشیدی نمایان است
دگر صبح است
کنون شب زنده داران صبح گردیده
نخوابید ، جنگ در پیش است
کنون ای رهروان حق ، شب تاریک معدوم است
سفیدی حکم و در دادگاهش هر سیاهی خرد و محکوم است
کنون باید که برخیزیم و خون دشمنان تا پای جان ریزیم
دگر وقت قیام است و قیامی بر علیه دشمنان است
سزای حق کشان در چوبه ی دار است
و ما باید که برخیزیم
دگر صبح است
چنان کاوه درفش کاویانی را به روی دوش اندازیم
جهان ظلم را از ریشه سوزانده ، جهان دیگری سازیم
دگر صبح است
دگر صبح است و مردم را کنون برخاستن شاید
نهال دشمنان را تیغ ها باید
که از بن بشکند ، نابودشان سازد
اگر گرگی نظر دارد که میشی را بیازارد
قوی چوپان بباید نیش او ببندد
اگر غفلت کند او خود گنه کار است
دگر صبح است
دگر هر شخص بیکاری در این دنیای ما خوار است
و این افسردگی ، ناراحتی ، عار است
دگر صبح است و ما باید برافروزیم آتش را
بسوزانیم دشمن را
که شاید همره دودش رود بر آسمان شیطان
و یا همراه بادی او شود دور از زمین ها
دگر صح است
دگر روز تبه کاران به مثل نیمه شب تار است

#خسرو-گلسرخی

@Aphorissm



آنچه اهميت دارد و بايد با آن جنگيد نه هرج ‌و مرج است و نه استبداد.
فقط بى ‌قيدی و بى ‌تفاوتى مردم است که منشأ بروز هرج‌ و مرج يا ظهور خودکامگى مى ‌شود ...


#لری_سیدنتاب


@Aphorissm


"در چشم غم‌زده اشکی نیست
آن‌ها پشتِ دستگاهِ بافندگی نشسته‌اند
و دندان‌های به‌هم‌فشرده‌ی‌شان را نشان می‌دهند:
آلمان، ما کفنت را می‌بافیم،
درونش نفرین ِ سه‌لایه را می‌بافیم
ما می‌بافیم، ما می‌بافیم!

نفرین بر خدایی که بر او نماز گزاردیم
در سرمای زمستان و در قحطی و فقر؛
بیهوده امید بستیم و به‌انتظار نشستیم
او دستمان انداخت، به‌بازیمان گرفت،
و به‌انتظار ِ خود نشاند
ما می‌بافیم، ما می‌بافیم!

نفرین بر شاهی که پادشاهِ توانگران است،
شاهی که توانِ کاستن از بدبختیمان را نداشت
شاهی که واپسین سکه‌هایمان را
با تهدید از ما گرفت
و ما را همچو سگان به‌ جوخه‌های آتش سپرد
ما می‌بافیم، ما می‌بافیم!

نفرین بر میهن ِ دروغین،
جایی که در آن تنها ننگ و شرم
می‌رویند و به‌ بار می‌نشینند،
جایی که در آن هر گل ِ نورَسی خم می‌شود
جایی که در آن تعفن و پوسیدگی
جانی تازه به‌ کِرم می‌بخشند
ما می‌بافیم، ما می‌بافیم!

میز به‌ هوا می‌رود،
دستگاهِ بافندگی به‌ شدت صدا می‌دهد،
ما روز و شب یک‌نفس می‌بافیم
آلمانِ پیر، ما کفنت را می‌بافیم،
درونش نفرین ِ سه‌لایه را می‌بافیم،
ما می‌بافیم، ما می‌‌بافیم!

#هاینریش_هاینه
 


@Aphorissm


دوستِ صمیمی‌ام
که تراژدی و اندوه و غربت را
درچشمانت می‌خوانم
ما مردمی هستیم که شادی را نمی‌دانیم!
بچه‌های ما تاکنون رنگین کمان ندیده‌اند
اینجا کشوری است
که درهای خود را بسته است
و اندیشیدن و احساس را لغو کرده است!
کشوری که به کبوتر شلّیک می‌کند،
و به ابرها و ناقوس‌ها.
اینجا پرنده پروایِ پریدن ندارد
و شاعر
هراس از شعر خواندن!

اِکولالیا در اینستاگرام
اینجا کشوری است
که راهی برای پیمودن ندارد
حتی مگس از پریدن می‌ترسد
و شب شعری برگزار نمی‌شود!
اینجا کشوری است
که نیمی از آن سیاهچال است
نیمِ دیگر نگهبان !
مُردگان با همسرانِ یکدیگر
ازدواج کرده‌اند
و روشن نیست مردمانش کجا رفته‌اند!
گردشگرِ مو طلایی فرانسوی به من می‌گوید
کشورِ شما
زیباترین کشوری است که من دیده‌ام!
اینجا باران می‌خندد
گل‌ها می‌خندند
هلو و انار می‌خندد
بوته‌های یاسمن
از دیوارها آویزانند
پس چرا درکشورِ شما
هیچ آدمی نمی‌خندد ؟!

#نزار_قبانی

@Aphorissm


عادت ها می توانند انسان را نابود کنند
كافي ست انسان به گرسنگى و رنج بردن عادت كند،
به زير ستم بودن، تا هرگز به رهايى فكر نكند
و ترجيح بدهد در بند بماند

#هرتا_مولر
 

@Aphorissm


« من مرغ آتشم
شب را بزیر سرخ پر خویش میکشم

در من هراس نیست ز سردی و تیره گی

من از سپیده های دروغین مشوشم »
                                                  
ما مرغ آتشیم

ما مرغ آتشیم

در ما هراس نیست ز سردی و تیره گی

ما از سپیده های دروغین گذشته ایم .

ما مرغ آتشیم

با بال شعله های فروزان انقلاب

چون آتشین عقاب

تا قله های سرکش اوج زمانه ها
تا بیکرانه ها –

 پرواز میکنیم .

ما مرغ آتشیم

ما آشیان خویش :

در بیکران سبز پهن دشت آسمان

بر شاخسار جنگل خورشید می نهیم .  

ما مرغ آتشیم

ما در پیام خویش

با بال شعله پرور موج ترانه ها

از شاخسار جنگل خورشید بر زمین

بهر زمینیان

بهر زمینیان فسون گشتۀ اسیر –

در بند روسپی سیه کار شهر شب

پرواز میکنیم

وندر مسیر خویش
صد نردبان نور

چون کهکشان به جانب خورشیدمیکشیم .

ما مرغ آتشیم

در ما هراس نیست ز سردی و تیره گی

ما از سپیده های دروغین گذشته ایم .

#بارق_شفیعی

@Aphorissm

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

2 677

obunachilar
Kanal statistikasi