💥برای روز مادر
✍️علی مرادی مراغه ای
✅در تاریخ مذکر ما، زنان و مادران متاسفانه کمتر روز خوش دیده اند و می توان گفت که مدام تحقیر گردیده اند از سوی اکثریت قاطع فقها، شاعران، نویسندگان و مورخان...
در تمام این آثار یا زن غایب بوده یا اگر بوده و ذکری از آن شده به خاطر و به طفیلی مردان بوده مثلا در تاریخ بیهقی اگر از مادری سخن رفته تنها مادر حسنک بوده که چون در مرگ فرزندش«البته جزعی نکرد چنان که زنان می کنند»!
غیبت زن در منابع تاریخی بخاطر غیبت آنان در عرصه اجتماع و تاریخ درازدامن مذکر ما بوده است.
فیلسوفی چون ملاصدرا، زنان را حیواناتی می داند که خداوند بخاطر ازدواج مردان، آنها را آفریده است!
نمی دانم وقتی ملاصدرا این جملات را می نوشته است به صورت مادر خود چگونه نگاه می کرده است؟!
♦️قدر مادرتان را بدانید! چون وقتی از پیش تان رفت دیگر برنمی گردد.
برخی چیزها مثل اشک می مانند، اشک ریخته دیگر به چشم ها باز نمی گردند!
♦️خاطره تلخی را ذکر می کنم که تا ببینید مادر بودن یعنی چه؟!
در زمان جنگ ایران و عراق در منطقه محروم شهر(...) مادری را می شناختیم که تنها پسرش در جبهه بود. او عهد کرده بود که اگر پسرش سالم از جبهه برگردد به هفت خانه همسایه سرزده مثل سگ پارس کند!
پسرش سالم برگشت و آن مادر عهدش را عملی کرد!
اما آن مادر پایان بسیار تلخی پیدا کرد تلخ تر از آنکه تصور شود! و نمی خواهم با بیان ان، اوقات دوستان را تلخ کنم....
عمق تفاوت را ببینید که فیلسوفی، مادر و زن را حیوان می نامد اما مادری خود را حیوان می کند تا پسرش زنده بماند!
♦️آقای نادر الهی شاعر گرانمایه آذربایجانی نیز عهد مادر را به نظم کشیده، اما او نیز برای اینکه ماجرا را تلطیف کند پایان مادر و ماجرا را جوری دیگر حکایت کرده که تکه ای از آن را می آورم و البته شعرش را ترجمه نمی کنم چون می ترسم به لطافت شعرش لطمه بخورد:
ديواردان آسيلان شكيله باخدی
حسرت اورهييندن ديلينه آخدي:
-«او گلسه ايت اولوب هورهجهيم من
سو دا ايچهجهيم ايت بينهسيندن
گؤرهسن او گونو گورهجهيم من؟»
دئدی، ديسگيندي بير آياق سسيندن!
آنا نه دينجلدی، آنا نه ياتدی،
نگران گؤزلری يوللاری يوردو
بو گوندن صاباحا مين كؤرپو آتدی،
باسيلدی دوشمنه آنجاق بير اردو
اوغلو يوخ، اوغلونون پلاكی گلدي
توز-تورپاق بوروموش بير ساكی گلدی
آنا آختارديغی گونو گؤرمهدی،
او داها ديسگينمير آياق سسيندن
آنا ايت اولمادی، آنا هورمهدی
آنا سو ايچمهدی ايت بينهسيندن.
✍️علی مرادی مراغه ای
✅در تاریخ مذکر ما، زنان و مادران متاسفانه کمتر روز خوش دیده اند و می توان گفت که مدام تحقیر گردیده اند از سوی اکثریت قاطع فقها، شاعران، نویسندگان و مورخان...
در تمام این آثار یا زن غایب بوده یا اگر بوده و ذکری از آن شده به خاطر و به طفیلی مردان بوده مثلا در تاریخ بیهقی اگر از مادری سخن رفته تنها مادر حسنک بوده که چون در مرگ فرزندش«البته جزعی نکرد چنان که زنان می کنند»!
غیبت زن در منابع تاریخی بخاطر غیبت آنان در عرصه اجتماع و تاریخ درازدامن مذکر ما بوده است.
فیلسوفی چون ملاصدرا، زنان را حیواناتی می داند که خداوند بخاطر ازدواج مردان، آنها را آفریده است!
نمی دانم وقتی ملاصدرا این جملات را می نوشته است به صورت مادر خود چگونه نگاه می کرده است؟!
♦️قدر مادرتان را بدانید! چون وقتی از پیش تان رفت دیگر برنمی گردد.
برخی چیزها مثل اشک می مانند، اشک ریخته دیگر به چشم ها باز نمی گردند!
♦️خاطره تلخی را ذکر می کنم که تا ببینید مادر بودن یعنی چه؟!
در زمان جنگ ایران و عراق در منطقه محروم شهر(...) مادری را می شناختیم که تنها پسرش در جبهه بود. او عهد کرده بود که اگر پسرش سالم از جبهه برگردد به هفت خانه همسایه سرزده مثل سگ پارس کند!
پسرش سالم برگشت و آن مادر عهدش را عملی کرد!
اما آن مادر پایان بسیار تلخی پیدا کرد تلخ تر از آنکه تصور شود! و نمی خواهم با بیان ان، اوقات دوستان را تلخ کنم....
عمق تفاوت را ببینید که فیلسوفی، مادر و زن را حیوان می نامد اما مادری خود را حیوان می کند تا پسرش زنده بماند!
♦️آقای نادر الهی شاعر گرانمایه آذربایجانی نیز عهد مادر را به نظم کشیده، اما او نیز برای اینکه ماجرا را تلطیف کند پایان مادر و ماجرا را جوری دیگر حکایت کرده که تکه ای از آن را می آورم و البته شعرش را ترجمه نمی کنم چون می ترسم به لطافت شعرش لطمه بخورد:
ديواردان آسيلان شكيله باخدی
حسرت اورهييندن ديلينه آخدي:
-«او گلسه ايت اولوب هورهجهيم من
سو دا ايچهجهيم ايت بينهسيندن
گؤرهسن او گونو گورهجهيم من؟»
دئدی، ديسگيندي بير آياق سسيندن!
آنا نه دينجلدی، آنا نه ياتدی،
نگران گؤزلری يوللاری يوردو
بو گوندن صاباحا مين كؤرپو آتدی،
باسيلدی دوشمنه آنجاق بير اردو
اوغلو يوخ، اوغلونون پلاكی گلدي
توز-تورپاق بوروموش بير ساكی گلدی
آنا آختارديغی گونو گؤرمهدی،
او داها ديسگينمير آياق سسيندن
آنا ايت اولمادی، آنا هورمهدی
آنا سو ايچمهدی ايت بينهسيندن.