Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
وقتی آلن دولن(در نقش دومینیچی) در فیلم اولین شب آرامش شعر میخواند به سرم زد اگر این یک فیلم ایرانی بود. چه شعری از چه شاعری برای گنجاندن در این درام خوب بود؟ وقتی فیلم به پایان رسید این شعر مدام برایم تکرار میشد، انگار که منوچهر آتشی آن را برای گذشته و فرجام پروفسور دومینیچی سروده است:
بار من از مسیح
سنگینتر است
او با صلیب چوبی، تنها یکبار
با میخهای آهنینش در دست
تن را کشید سوی بلندای افترا
او با صلیب چوبی و دشنام دشمنان
با کوه سرنوشت گلاویز بود و من
من خود صلیب خویشتنم
من خود صلیب گوشتیم را، یک عمر
سنگینتر و مهیبتر از خشم هاویه
در کوچههای تهمت با خویش میکشم
او را
دشنام دشمنان میآزرد
اما مرا تنفر یاران
و لعنت مدام روح خویش
او
فرزند روح قدسی بود و من
فرزند بازیار غریبی
از بیخههای تشنۀ دشتستان
او
تنها
یکبار مرد، یعنی
پرواز کرد و من
روزی هزارمرتبه میمیرم
درد من از مسیح سنگینتر است
✍ آقای دغدغه | علیرضا سیف
#ادبیات #سینما
بار من از مسیح
سنگینتر است
او با صلیب چوبی، تنها یکبار
با میخهای آهنینش در دست
تن را کشید سوی بلندای افترا
او با صلیب چوبی و دشنام دشمنان
با کوه سرنوشت گلاویز بود و من
من خود صلیب خویشتنم
من خود صلیب گوشتیم را، یک عمر
سنگینتر و مهیبتر از خشم هاویه
در کوچههای تهمت با خویش میکشم
او را
دشنام دشمنان میآزرد
اما مرا تنفر یاران
و لعنت مدام روح خویش
او
فرزند روح قدسی بود و من
فرزند بازیار غریبی
از بیخههای تشنۀ دشتستان
او
تنها
یکبار مرد، یعنی
پرواز کرد و من
روزی هزارمرتبه میمیرم
درد من از مسیح سنگینتر است
✍ آقای دغدغه | علیرضا سیف
#ادبیات #سینما