محمد تاجیک/دیپلماسی صله رحم را جدی بگیریم


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


Mohamadtajik

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


این منتقد سینما، غلبه حواشی بر متن را از دیگر تبعات این رویکرد عنوان می‌کند و توضیح می‌دهد: «در چنین شرایطی حواشی بر متن غلبه می‌کند و درنتیجه‌ می‌بینیم که انگار برای مخاطب سبک پوشش فلان خانم یا آقای بازیگر بیش از سطح کیفی آثار مهم می‌شود. وقتی درباره جشن‌ سینمایی صحبت می‌کنیم که در آن داوری آثار اتفاق می‌افتد، نباید سطح کیفی بررسی‌ها شاخص‌ها از زیبایی‌شناسی هنر و کار حرفه‌ای به زیبایی هنرمندان تقلیل پیدا کند.» صائمی پیوند سینمای نخبه‌گرا و سینمای عامه‌پسند را یکی از اهداف علی معلم در برگزاری این جشن عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: «جشن حافظ در آن دوران، ترکیبی از سینماگران فعال مرتبط با سینمای نخبه‌گرایانه روشنفکرانه در کنار فعالان سینمای عامه‌پسند بود، آنچنان که در کنار داریوش مهرجویی، حضور بازیگر کمدی عامه پسند را هم شاهد بودیم. این نگاه دوسویه ایجاد یک فضای عادلانه و چند جانبه را فراهم می‌کرد که همه نوع سلیقه‌ای در آن دیده می‌شد. اما حالا انگار که این عامه پسندی در اولویت قرار گرفته است و این سبب توسعه یک نگاه بازاری و تجاری و سلبریتی‌زده شده است. البته این نقد به همه جشن‌ها و حتی مراسم‌های رونمایی و فرش‌ قرمزها وارد است؛ اغلب اینها بشدت ذیل گفتمان سلبریتی، هنر را به وجوه پروپاگاندایی تقلیل داده‌اند.»
او در ادامه با تأکید بر مناقشه‌برانگیز بودن نفس داوری در حوزه سینما به خاطر نسبی بودن معیارهای زیبایی‌شناسی در عین حال می‌گوید که البته شکل‌گیری مناسبات پشت پرده تجاری مافیای سینمایی بر داوری‌ها تأثیر می‌گذارد. صائمی در ادامه می‌افزاید: «سینمای امروز ما بیش از آن‌که به مخاطب متکی باشد، وابسته به مناسبت‌های مالی شده و این مناسبت‌ها، فضای سینمایی کشور و هر مناسبتی را که در این فضا هست شکل می‌دهد.‌ آنقدر بی‌اعتمادی و شکاف بین مخاطب و سینما ایجاد شده که اعتبار و ارزش جوایز هم از دست رفته است.»
این منتقد سینما البته با اشاره به تأثیر شرایط اجتماعی و سیاسی بر سینما و رویدادهای آن، در کانون توجه قرار گرفتن این رویدادها را گذرا و هیجانی می‌خواند و در پایان خاطرنشان می‌کند: «این روزها معیارهای داوری در جامعه گسترده‌تر مخاطبان سینما تغییر زیادی کرده‌ است. پیش از این سلبریتی‌ها و چهره‌ها محبوب بودند و شاخصه این محبوبیت جنس بازی آنها یا شهرت بود. الان محبوبیت سینماگران در نسبت آنها با همراهی جامعه تعیین می‌شود. جایگاه هنرمندان را حتی وزن هنری آنها مشخص نمی‌کند بلکه واکنش آنها به اتفاقات روز تعیین می‌کند. در وضعیت تازه تاریخی قرار گرفته‌ایم و بر این اساس میدان بازی عوض شده و تمام سازکارهای اعتبارسنجی بین مخاطب تغییر کرده است. بنابراین واکنش بخشی از جامعه به تمام این جوایز و جشن‌ها گذراست و معیاری برای قضاوت عمومی نسبت به چهره‌ها و سلبریتی نیست.»


آفت تماشاچی‌زدگی و سلبریتی محوری در گفت‌وگوی «ایران» با رضا صائمی منتقد سینما

باج دادن به مخاطب یا ارج گذاشتن به هنر؛ مسأله این است

«گفتمان سلبریتی محوری بر چگونگی برگزاری جشن‌های سینمایی و داوری‌ها تأثیرگذاشته و با این رویکرد به جای ارج گذاشتن به کار هنری و تلاش هنرمندان، باج دادن به مخاطب اولویت می‌شود.» این عبارات بخشی از صحبت‌های رضا صائمی در ارزیابی کلی‌اش از فرآیند برگزاری نه تنها جشن حافظ بلکه رویدادهای سینمایی و فرهنگی در عصر حاضر است.
او با اشاره به تاریخچه برگزاری این جشن 23 ساله به «ایران» می‌گوید: «فقدان علی معلم تأثیر محسوسی در کیفیت برپایی این جشن گذاشته که بخشی از آن طبیعی است. از یک دریچه شاید بتوان جشن حافظ را با برنامه 90 فردوسی‌پور در تلویزیون مقایسه کرد. هرچند شاید در نگاه کلی قیاس درستی نباشد که یک جشن مستقل سینمایی را با یک برنامه تلویزیونی مقایسه کنیم. اما هردو اینها را می‌توان به مثابه یک برنامه برند دید که یکی از آنها در حوزه فوتبال و دیگری در حوزه سینماست. یکی از آنها جشن است و دیگری برنامه تلویزیونی. اما مؤلفه مشترک آنها مجری‌محور بودن هر دو آنهاست، برنامه 90 بدون عادل فردوسی‌پور بی‌معناست، آنچنان که بعد از رفتن فردوسی‌پور، پخش این برنامه متوقف شد. هرچند اخراج عادل، ناعادلانه بود اما توقف آن تصمیم هوشمندانه‌ای بود. مدیران تلویزیونی خودشان می‌دانستند که بدون عادل کسی این برنامه را نگاه نمی‌کند! عادل فردوسی‌پور بود که به این برنامه اعتبار داده بود و از همین منظر می‌توان نقش مشابهی را برای علی معلم در برگزاری جشن حافظ قائل شد. او نه تنها بنیانگذار این جشن، بلکه هویت‌بخش آن بود. انگار هویت این رویداد هنری بر محور علی معلم و اجرای او استوار شده بود؛ درست چیزی شبیه به نظریه مؤلف در فیلم و سینما. نظریه مؤلف، فیلمسازی را یک فعالیت جمعی می‌داند اما درعین حال تأکید دارد که این کار حول محور کارگردان است که معنا پیدا می‌کند و مؤلف است که به آن هویت می‌دهد. اینجا علی معلم را می‌توان به عنوان مؤلف درنظر گرفت، فردی که حضور او به جشن حافظ اعتبار بخشیده بود.» این منتقد سینما در ادامه با تقدیر از تلاش خانواده علی معلم به عنوان وارثان جشن حافظ برای حفظ این میراث ادامه می‌دهد: «آنها کوشیدند تا هم پرچم این جشن پایین کشیده نشود و هم یاد علی معلم زنده بماند. هرچند که فارغ از حاشیه‌ها و داوری‌ها، این جشن دیگر رمق و توان سال‌های گذشته‌اش را ندارد. البته نمی‌توان منکر اثرگذاری تحولات اجتماعی سیاسی بر همه جشن‌های سینمایی کشور شد چرا که اغلب آنها دیگر شور و حال سابق را ندارند. بخشی از دلایل این اتفاق هم از عوامل فرامتنی نشأت گرفته و ضروری است که از منظر جامعه شناسی به آن پرداخته شود.»
او با اشاره به اختصاص جایزه به محصولات تلویزیونی به عنوان یکی از شاخصه‌های مثبت این جشن ادامه می‌دهد: «این ویژگی مهمی است که علی معلم به جشن حافظ اضافه کرد و بعدها پلتفرم‌ها نیز به این بخش اضافه شدند. این مسأله از آن جهت مهم است که به تولیدکنندگان آثار تلویزیونی و مدیوم‌های مرتبط انگیزه و اعتبار می‌بخشد.»
صائمی «سلبریتی‌زدگی» را بزرگ‌ترین آفت این جشن و البته اغلب رویدادهای فرهنگی در سال‌های اخیر می‌داند و در توضیحات تکمیلی می‌گوید: «بحث بر سر این است که نه تنها جشن‌های سینمایی، بلکه حتی خود سینمای ایران هم تحت تأثیر گفتمان سلبریتی‌ها قرار گرفته‌ است. حتی می‌توان با تعابیری نظیر سلبریتی‌زدگی از آن یاد کرد. این جشن‌ها برای دیده‌شدن، به خصوص در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است و انگار که بر محور سلبریتی‌ها می‌چرخد و حتی مدیریت و سازماندهی می‌شود!»
او در ادامه می‌افزاید: «وقتی گفتمان سلبریتی‌ها غالب می‌شود، چهره مهم‌تر از کیفیت کاری می‌شود؛ چه در مقام بازیگر و چه در جایگاه کارگردان. سلبریتی یک هویت برساخته رسانه‌ای است و لزوماً سلبریتی‌ها، هنرمند به معنای حرفه‌ای نیستند. ممکن است یک فرد بازیگر خوبی نباشد اما سلبریتی معروفی باشد. وقتی سلبریتی‌ را محور قرار می‌دهیم، در چنین شرایطی مبنای داوری‌مان را از شاخص‌های حرفه‌ای و زیبایی‌شناسی هنری و حرفه‌ای به سمت شاخص‌های صورت شناسی می‌بریم و گفتمان سلبریتی محوری بر چگونگی برگزاری جشن‌های سینمایی و داوری‌های آنان نیز اثر می‌گذارد. همین می‌شود که از برگزارکنندگان هر برنامه فرهنگی این را می‌شنویم که «دو چهره هم دعوت کنیم تا مراسم دیده شود. این رویکرد این خطر را به همراه دارد که به جای ارج گذاشتن به کار هنری و تلاش هنرمندان، باج دادن به مخاطب اولویت می‌شود. پیش خود می‌گویند که مخاطب دوست دارد الناز شاکردوست و محمدرضا گلزار را ببیند، پس جشن را طوری برگزار کنیم که اینها به چشم بیایند.»


با در نظر گرفتن تمام موانع و سختی‌های برگزاری چنین مراسمی انتظار می‌رود برگزارکنندگان جشن حافظ به دور از زرق و برق‌های این گردهمایی به خاطر اعتبار نام این تندیس؛ حافظ و مؤسس آن؛ علی معلم، با آسیب‌شناسی دوره‌های متأخر این آیین، برگزاری این جشن را به مسیر درست هدایت کنند. ادامه وضع موجود مسلماً در آینده نزدیک برگ برنده این جشن یعنی حضور و درخشش ستاره‌هایش را هم باطل می‌کند.


گمشدگی اعتبار یک جشن سینمایی در هیاهوی سلبریتی‌‌محوری
اینجا چراغی روشن است؟


نرگس عاشوری در روزنامه ایران نوشت :

/ «هنرمند خموده و تحقیر شده به درد این مملکت نمی‌خورد.» این عبارات را که بخشی از آخرین گفته‌های علی معلم به «ایران» است، شاید بتوان بن‌مایه جشنی عنوان کرد که خود بانی‌ راه‌اندازی‌اش بود: «جشن حافظ»؛ جشنی که جرقه اولیه‌اش در دهه 70 زده شد. در مراسمی که منتقدان برای تقدیر از منتخبان سینمایی‌شان گرفته‌اند، علی حاتمی یکی از برگزیدگان است. نامش که اعلام می‌شود، این فیلمساز قدرندیده از سوی جشنواره‌های دولتی چنان هول می‌شود که روی پله‌ها پایش می‌لغزد و نزدیک است زمین بخورد. هنگام دریافت جایزه با سرعت حرف‌هایی می‌زند و سن را ترک می‌کند. اما این بخش از دل‌گویه‌های فیلمساز فقید سینمای ایران بعد از مراسم، ایده برگزاری جشنی مستقل و مردمی را به ذهن علی معلم متبادر می‌کند: «آنقدر هنرمندان در ایران تحقیر شده‌اند که تشویق شدن بلد نیستند و اگر بخواهیم تشویق شویم، خودمان را گم می‌کنیم. هنرمندان ما همیشه تضعیف شده‌اند. کاش کاری کنید این تشویق شدن را بلد بشویم.» حالا عمر این جشن در حالی به 23 سالگی رسیده که حدود هفت سالی است در فقدان علی معلم، توسط خانواده او و همکارانش در تحریریه «دنیای تصویر» برگزار می‌شود؛ جشنی که کیفیت برگزاری و داوری آن را هم بر همین مبنا می‌توان به دو دوره حیات علی معلم و بعد از او تقسیم کرد.
تمام اعتبار یک جشن
«از انجام هرگونه عکسبرداری و فیلمبرداری (حتی توسط خبرنگاران) در این مراسم ممانعت خواهد شد. تقاضا می‌شود دوربین عکاسی یا تصویربرداری به همراه نیاورید.» چند سالی است که این عبارات روی کارت دعوت اهالی رسانه و میهمان مراسم قید می‌شود؛ عبارتی که به تنهایی گویای بخشی از سیاست‌های این جشن است. قرار است تنها منبع اطلاع‌رسانی و تصاویر منعکس شده از مراسم در اختیار تیم برگزارکنندگان مراسم باشد؛ تنها مراسم سینمایی که در سال‌های اخیر محل دورهمی این میزان از حضور ستاره‌های سینماست. با همه تدابیر اما چه با منبع رسانه‌ برگزارکننده و چه تصاویر غیر رسمی؛ آنچه از شامگاه شنبه 3 آذرماه در  شبکه‌های اجتماعی وایرال می‌شود، تصاویر و فیلم‌های بیست و سومین دوره جشن حافظ است. دیدن ستاره‌های سینما همچنان برای مخاطب درگیر مشکلات شخصی و اجتماعی جذاب است. این گزاره را هم تعداد تماشاگرانی که با خرید بلیت در مراسم حضور یافته‌اند، تصدیق می‌کند و هم حجم اخبار و تصاویری که در شبکه‌های اجتماعی وایرال می‌شود. «حضور ستاره‌ها» مهم‌ترین مؤلفه و برگ برنده جشن حافظ است. در شرایطی که (فارغ از اعتبار جوایز که قابل قیاس نیست) طی دو سال اخیر بنا به دلایل مختلف به سختی می‌توان تماشاگران را به سالن‌های اختتامیه جشنواره‌های رسمی و دولتی کشاند، مخاطب برای دیدن چهره‌های مطرح سینما بلیت می‌خرد و اسپانسرها با خیال راحت حامی چنین جشنی می‌شوند. حفظ اسپانسر اما در ذات خود تبعاتی دارد؛ اهمیت دیده شدن، ویترین و استیج گاهی نفس برگزاری این جشن را زیر سؤال می‌برد و پررنگ شدن این دغدغه حتی شائبه سلامت داوری این رویداد سینمایی را بویژه در دوران بعد از علی معلم به وجود می‌آورد. اختصاص سهم یک جایزه سالانه برای الناز شاکردوست یا انتخاب میلاد کی‌مرام به عنوان بهترین بازیگر یا جوایز متعدد به «خائن‌کشی» با توجه به کارگردانی مراسم توسط تهیه‌کننده این فیلم یعنی علی اوجی، از جمله جوایز سؤال‌برانگیز این دوره است. تأثیر دورهمی چهره‌های شناخته شده در دیده شدن یک جشن بر کسی پوشیده نیست به شرط آن که کیفیت و اعتبار داوری که سرمایه اصلی و معنوی هر جایزه‌ای است، فدای آن نشود آنقدر که حتی اهدای جایزه هم منوط به حضور در مراسم باشد. البته که تشویق و دیده شدن هم می‌تواند با اعتبار فرهنگی عجین شود.
ستاره‌های رو به خاموشی
رسیدن به «23 سالگی» برای یک جشن سینمایی مستقل که توسط بخش خصوصی برگزار می‌شود، خود به تنهایی یک دستاورد است. برای درک اهمیت این عدد کافی است نیم نگاهی به عمر چند ساله شب منتقدان و نویسندگان سینمایی، جشن مجله گزارش فیلم، جشن آکادمی سینما به همت کیوان کثیریان و علی علایی یا جشن روزنامه سینما با سردبیری فریدون جیرانی داشته باشیم. دوام آوردن برای یک جشن مستقل سینمایی اتفاقی مهم برای برگزارکنندگان این رویداد است. «تا دو ساعت قبل از برگزاری جشن، از در اختیار داشتن سالن مطمئن نبودیم» این جمله آشنای علی معلم در سخنرانی افتتاحیه چند دوره این مراسم دیباچه‌ای کوتاه بر مثنوی مشکلات برگزاری جشنواره‌های فرهنگی از سوی بخش خصوصی در ایران است.


صبح نو dan repost
▪️سینما بازمی گردد؟

🔸جشن حافظ به‌عنوان یکی از مهم‌ترین رویدادهای مستقل سینمایی و تلویزیونی ایران، بار دیگر موفق شد در بیست‌وسومین دوره خود جمع بزرگی از هنرمندان، سینماگران و دوستداران هنر را گرد هم آورد. این جشنواره که شنبه‌شب سوم آذرماه ۱۴۰۲ در سالن بزرگ وزارت کشور برگزار شد، با شور و شکوه خاصی به معرفی برترین‌های سال در عرصه هنرهای تصویری پرداخت. آنچه این مراسم را از سایر رویدادهای مشابه متمایز می‌کند، تأکید بر اصالت و استقلال آن است؛ جشن حافظ نه صرفا برای رقابت و جایزه‌دهی، بلکه به ‌منظور گرامیداشت هنر و ایجاد همبستگی در میان اهالی سینما و تلویزیون طراحی شده است.  برگزاری این جشنواره را شاید بتوان مقدمه ای بر برگزاری باشکوه جشنواره فیلم فجر دانست که می تواند به سینمای جدی ایران رونق دهد.

🔸این رویداد که از سال ۱۳۷۶ به همت علی معلم و با حمایت مجله دنیای تصویر پایه‌گذاری شد، اکنون به یکی از سنت‌های مهم هنری ایران تبدیل شده است. در این دوره، فیلم‌ها و سریال‌های مختلفی توسط هیأت داوران متشکل از منتقدان و سینماگران برجسته بررسی شدند.

🔻ادامه این مطلب را اینجا بخوانید

@sobhe_no


پور فلاح: از خروجی شبگرد راضی نیستم

تهران- ایرنا- بازیگر فیلم سینمایی «شبگرد» با بیان اینکه از خروجی این کار راضی نیستم گفت: تولید در سینمای ایران در دست گروه خاصی است و قشر جوان امکان تولید ندارد. 
بهناز پور فلاح در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا با اشاره به تجربه بازی در فیلم «شبگرد» اظهار کرد: چیزی که در فیلمنامه خوانده بودم با آنچه جلوی دروبین فرزاد موتمن به ایفای نقش پرداختم کاملا متفاوت بود و کار کردن با موتمن برای من تجربه خوبی نبود.
وی یادآور شد: اگر بهترین نقش را هم از فرزاد موتمن پیشنهاد داشته باشم علاقه ای به حضور در آثار این کارگردان ندارم.
بازیگر سریال سودا توضیح داد: من با کارگردانان متفاوتی کار کردم اما شرایطی که در شبگرد تجربه کردم بسیار متفاوت بود و فضای بازی در آثار دیگر برای من صمیمی تر بود.
پورفلاح افزود: دیالوگ های من سر صحنه شبگرد حذف شد و در مجموع از بازی در این نقش راضی نیستم.
 بهناز پور فلاح - بازیگر فیلم سینمایی شبگرد
وی گفت: فیلم های اجتماعی و هنری مظلوم واقع شده و تهیه کنندگان جوان با محدودیت جذب اسپانسر روبرو هستند و کار تولید در دست عده ای خاص افتاده است و تنها گروه خاصی امکان تولید دارند.
بازیگر فیلم سینمایی شهر هرت تاکید کرد: امیدوارم با حضور مدیریت جدید در سازمان سینمایی، شرایط فعالیت تهیه کنندگان و فیلمسازان جوان فراهم شود و انحصار تولید از بین برود.


Cinemacinema.ir dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
احمد بهرامی کارگردان فیلم «شهر خاموش» که در جشن اخیر حافظ نشان عباس کیارستمی را دریافت کرد، جایزه خود را به زنان بازیگر ممنوع از کار تقدیم کرد و از باران کوثری، ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی، مریم بوبانی، سهیلا گلستانی نام برد. او اظهار امیدواری کرد زنان محروم از کار در دوسال اخیر، به سینما بازگردند.

@cinemacinemair


روزنامه جمهوری اسلامی dan repost
🔻هشدار روزنامه جمهوری اسلامی: از انقلاب گرسنگان نمی‌ترسید؟

روزنامه جمهوری اسلامی:
⬅️ پول ملی، ناموس ملت است. سال‌هاست که این ناموس ملت به حراج گذاشته شده و هیچ اقدامی برای جلوگیری از ادامه این حراج نمی‌شود.
⬅️تا زمانی که اقتصاد کشور در این چارچوب قرار دارد، هر روز بحران اقتصادی شدیدتر می‌شود، فقرا فقیرتر می‌شوند، پولدارها پولدارتر می‌شوند و لجن اشرافیت کم‌نظیری که جامعه ما را در خود غرق کرده فراگیرتر می‌شود.
⬅️به فاصله طبقاتی موجود میان ثروتمندان و طبقات متوسط به پائین نگاه کنید. عده‌ای در بالای شهر تهران و بعضی شهرهای دیگر در کاخ‌هائی زندگی می‌کنند که از کاخ‌های شاه معدوم و خاندان سلطنت مجلل‌ترند.
@JENewspaper




روایت شقایق عرفی نژاد در همشهری از حال و هوای فیلم بت ساخته حمید نعمت الله
هفتمین فیلم نعمت الله در راه جشنواره




گزارش همشهری درباره فیلمهای جشنواره فیلم فجر


اما و اگرهای جشنواره برای بهتر شدن /فرهیختگان


گزارش روزنامه شهر آرا از جشنواره فجر


گزارش روزنامه شهر آرا از جشنواره فجر


تذکره مولانا حسین انتظامی/نو آوران


گزارش روزنامه جمله از جشنواره فجر


واکنش روزنامه کیهان به انتصاب اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر

یادداشت آرش فهیم در کیهان روز دوشنبه


اگر او بتواند این توازن را برقرار کند، قطعاً فیلم جدیدش می‌تواند یکی از آثار مهم سینمای ایران در سال‌های آینده باشد.
باید منتظر ماند و دید که مهدویان چگونه موفق خواهد شد تا داستان رستم و سهراب را بر اساس دیدگاه‌ها و تجربیات خود بازآفرینی کند. آیا او قادر خواهد بود تا با استفاده از عناصر مدرن سینما، یک روایت جذاب و تأثیرگذار ارائه دهد؟ یا اینکه ممکن است نتواند از سایه عظیم شاهنامه فرار کند؟ پاسخ به این سوالات زمان خواهد برد، اما آنچه مسلم است این است که سینمای ایران همیشه نیازمند داستان‌هایی است که نه تنها ریشه در تاریخ داشته باشد بلکه بتواند با مخاطب امروز ارتباط برقرار کند.


بعد از شکسپیر نوبت فردوسی است؟!

محمدحسین مهدویان، کارگردانی که در ابتدای حضورش در سینما نشان داد از استعدادهای ذاتی برای خلق آثاری جذاب و مخاطب پسند برخوردار است. اما رفته رفته این استعداد رو به افول رفت.
مهدویان در ابتدای کار حرفه‌ای با همکاری سازمان اوج فیلم‌هایی همچون «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز» و «رد خون» را مقابل دوربین برد و نشان داد که می‌تواند با ورود به این ژانر آثار قابل توجهی را خلق کند.
قطعاً می توان اقرار کرد که این سه فصل در ژانر خودش از بهترین‌های سینمای ایران محسوب می‌شود و می‌تواند برای کارگردان‌های جدید الورود به عنوان متر و معیار کلاس درسی پر از خلاقیت باشد .
مهدویان با رویکردی خاص و نوآورانه نشان داده که می‌تواند از سوژه‌ای نه چندان عام، اثری عامه پسند ارائه بدهد به نحوی که حتی کسانی که مخالف تفکر مهدویان در ساخت آثاری همچون ماجرای نیمروز هستند نیز مجاب می‌شوند حتی برای یکبار هم که شده چنین فیلمی را به تماشا بنشینند و از نگاه مهدویان به اتفاق نگاه کنند.
محمدحسین مهدویان در سال‌های اخیر نامی بر سر زبان‌ها بوده و توانسته ریتم فیلم‌ سازی خود را حفظ کند و همیشه در صحنه باشد. او که با جدایی از سازمان اوج به یکباره طرز تفکرش از زمین تا آسمان فرق کرد، تصمیم گرفت بعد از ساخت آثاری همچون لاتاری، شیشلیک، درخت گردو و.... پا به عرصه سریال سازی برای پلتفرم‌ها بگذارد و سریال زخم کاری را بسازد. سریالی که فصل اول بسیار درخشانی داشت و همه را انگشت به دهان گذاشت ولی با ادامه، هدف انتقادات فراوانی قرار گرفت و بسیاری اعتقاد داشتند که صرفاً مهدویان برای تجارت و کسب درآمد، اقدام به ساخت فصل‌های بعدی زخم کاری کرده است. در حالی که به زودی قرار است فصل چهارم زخم کاری منتشر شود، برخی اخبار حاکی از آن است که ظاهراً محمدحسین مهدویان قرار است، با استناد به «شاهنامه» اثر جدید خود را مقابل دوربین ببرد.
مهدویان که علاقه خاصی به «شکسپیر» دارد و سریال زخم کاری را بر اساس نوشته‌های این نویسنده نامی مقابل دوربین برده است این بار قصد دارد با الهام گرفتن از شاعر پر آوازه ایرانی یعنی «فردوسی» اثر جدیدی را بسازد!
شاهنامه، اثر جاودانه فردوسی، نه تنها یک اثر ادبی بلکه بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی ایران به شمار می‌رود و تعداد زیادی از مردم نسبت به اثر جاودانه حکیم ابوالقاسم فردوسی عِرق و غیرت فراوانی دارند و اعتقاد دارند که این کتاب یکی از کتاب‌هایی است که جهانیان ایران را به واسطه آن می شناسند و از ایرانی جماعت با شاهنامه فردوسی یاد می‌کنند. پس نتیجه می‌گیریم ورود به سریال سازی با الهام از این کتاب راه رفتن بر روی لبه تیغ است.
با سابقه‌ای که از مهدویان در سریال سازی سراغ داریم، به اندازه‌ای که در فیلم سازی موفق بود در سریال نبوده و نیست و ادامه زخم کاری باعث شد به زوایای پنهان رزومه او پی ببریم و برایمان واضح شود که مهدویان تجاری ساز خوبی است! قطعاً ورود به عرصه سریال سازی با الهام از کتابی همچون شاهنامه فردوسی نیازمند مطالعات فراوانی است که بتوان اقتباس درستی از یک اثر ملی را در سریال پیاده سازی کرد. مهدویان همواره با چالش‌های جدیدی روبرو بوده است و در تلاش بوده تا با تلفیق داستان‌های تاریخی با مسائل اجتماعی و سیاسی معاصر، آثاری جذاب و تأثیرگذار خلق کند.
او در گذشته تلاش کرده است تا داستان‌های کلاسیک را با رویکردی نوین به تصویر بکشد. اما آیا می‌توان انتظار داشت که او بتواند با داستان رستم و سهراب نیز همین کار را انجام دهد؟ آیا او واقعاً توانسته است از ابتدا تا انتها شاهنامه را بخواند و درک عمیقی از آن داشته باشد؟ این نگرانی وجود دارد که عطش او برای منگنه کردن خود به آثار شکسپیر و فردوسی، بیشتر بر پایه یک استراتژی تجاری و جذابیت بصری باشد تا یک درک عمیق از مفاهیم و ارزش‌های این آثار.
باید توجه داشت که هرگونه تغییر در داستان‌های کلاسیک نیازمند دقت و حساسیت ویژه‌ای است. تغییراتی که ممکن است در داستان رستم و سهراب ایجاد شود، باید به گونه‌ای باشد که نه تنها روح اصلی داستان حفظ شود بلکه بتواند پیام‌های جدیدی که البته منطبق با متن داستان است، نیز منتقل کند. این چالش نیازمند یک درک عمیق از متن اصلی و همچنین توانایی خلاقانه برای بازآفرینی آن است. مهدویان باید مراقب باشد که در تلاش برای نوآوری، از ارزش‌ها و مفاهیم اصلی داستان غافل نشود.
باید دید که آیا مهدویان قادر خواهد بود تا با این پروژه، نه تنها به غنای ادبیات فارسی احترام بگذارد بلکه داستانی تازه و معنادار ارائه دهد که همزمان با حفظ اصالت روایت‌های کلاسیک، به مسائل روز جامعه نیز بپردازد. او باید بتواند توازنی میان نوآوری و احترام به سنت برقرار کند تا بتواند یک اثر موفق و تأثیرگذار خلق کند.

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.