Postlar filtri


سلام سینما dan repost
🔻یک شادی فوتبالی برای موفقیت بزرگ سینمایی برزیل

🔺به دنبال موفقیت فیلم برزیلی «من هنوز اینجا هستم» در مراسم اسکار، مردم این کشور به خیابان‌ها آمدند و به جشن و پایکوبی پرداختند.

🔹متن کامل را در سلام سینما بخوانید.

🔹رسانه‌ی «سلام سینما» را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام | آپارات | یوتیوب | جعبه | توییتر
🆔 @salam_cinama


بخشهایی از مصاحبه بهناز شیربانی با رضا کیانیان در روزنامه شرق


کیانیان :
من بعد از آقای کاپشن‌پوش اول دیگر جشنواره نرفتم
وقتی فله‌ای نامزد( دریافت سیمرغ )می کنند ، لذتش هم از بین می‌رود

به نظر من جشنواره فیلم فجر با رفتن آقای خاتمی، جانش را از دست داد

زمانی که آقای احمدی‌نژاد آمد، متأسفانه دیگر فیلم‌های ایران به جشنواره‌های جهانی راه پیدا نکردند



بخشهایی از مصاحبه کیانیان:

در جشنواره چهل‌و‌سوم فیلم فجر در فیلم «بچه مردم» حضور کوتاهی داشتید. هر‌چند که سال‌هاست ثابت کرده‌اید اساسا کوتاه و بلند‌بودن نقش برای شما چندان اهمیت ندارد و مهم تأثیرگذاری نقش است. نقش کوتاهی که در فیلم «بچه مردم» ایفا کردید، بسیار چشمگیر بود و نظرات مثبت فراوانی داشت و نامزد دریافت سیمرغ هم شدید. اصلا جشنواره امسال را پیگیری کردید؟
 
من بعد از آقای کاپشن‌پوش اول دیگر جشنواره نرفتم.
 
‌ اصلا خوشحال شدید که امسال در جشنواره نامزد دریافت سیمرغ بودید؟
 
وقتی فله‌ای نامزد می‌کنند، لذتش هم از بین می‌رود. فکر کنید هشت نفر برای نقش مکمل مرد نامزد شدند! معنی این کار چیست؟ قاعده این بخش نامزدشدن سه نفر است. می‌خواهند از هشت نفر، نهایتا به سه اسم برسند و در نهایت یک نفر برنده شود. به نظرم وضعیت کمی شبیه همان دوران آقای کاپشن‌پوش اول است که نشان بدهند ما چقدر نامزد داریم. خوب داشته باشید. وقتی چنین وضعیتی را می‌بینم، دیگر برایم جشنواره لذتی ندارد.
 
‌پس به نوعی جشنواره فجر برای شما دیگر اهمیت سابق را ندارد.
 
فکر نمی‌کنم برای دیگران هم اهمیت داشته باشد، چون به نظر من جشنواره فیلم فجر با رفتن آقای خاتمی، جانش را از دست داد. بسیاری آن دوران را به خاطر دارند. از ازدحام مردم شیشه سینماها می‌شکست. مردم از صبح مقابل سالن‌های سینما صف می‌بستند، گاهی از شب تا صبح، تا یک بلیت برای یک فیلم پیدا کنند. کارگردان‌های صاحب‌نامی وجود داشتند و مردم علاقه‌مند بودند ببینند با چه کاری در جشنواره فجر حضور دارند. یا بازیگران صاحب‌نام چه فیلمی در جشنواره دارند. همین‌طور فیلم‌نامه‌نویس، آهنگ‌ساز، تدوینگر، صدابردار، صداگذار و... . همه این موارد آن زمان مهم بود. ولی بعدتر اهمیت خودش را از دست داد.
 
نه‌تنها در ایران، بلکه در جهان هم همین شد. زمانی که آقای احمدی‌نژاد آمد، متأسفانه دیگر فیلم‌های ایران به جشنواره‌های جهانی راه پیدا نکردند و تعداد اندکی از ساخته‌های سینمای ایران به جشنواره‌های جهانی راه پیدا کردند یا حتی قاچاقی به فستیوال‌ها فرستاده می‌شدند. اما قبل از آن اگر یک جشنواره جهانی فیلمی از ایران نداشت، قطعا چیزی کم داشت و جشنواره‌های جهانی کوشش می‌کردند حتما فیلمی هم از ایران داشته باشند. اما هنر را هیچ‌کس نمی‌تواند خفه کند و هنر همیشه زنده است، چرا‌که معتقدم هنر با آدم متولد می‌شود. در نهایت هنر راه خودش را پیدا می‌کند.
 
آن دوره کارگردان‌های صاحب‌نام کم‌کم از جشنواره کنار گذاشته شدند، ولی در عوض یک گروهان کارگردان جوان به سینمای ایران معرفی شدند که جای آنها را پر کنند. همین کارگردان‌های جوانی که الان اسم و رسم دارند، همان زمان رشد کردند و دیده شدند. جلوی هنر را نمی‌توان گرفت. علتش هم این است که هنر با ما متولد می‌شود. پنج هنر هست که هنرهای اصلی یا مادر لقب گرفته‌اند و با هر بچه‌ای متولد می‌شوند. جلوی هر بچه‌ای کاغذ و مداد بگذارید، نقاشی می‌کشد، بدون اینکه کسی به او یاد داده باشد. جلوی هر بچه‌ای خمیر یا ماده شکل‌گیرنده بگذارید، برای شما مجسمه درست می‌کند. هر بچه‌ای بازی‌های نمایشی انجام می‌دهد.
 
هر بچه‌ای از موسیقی لذت می‌برد و زمزمه می‌کند و هر بچه‌ای را هم که موسیقی ریتمیک برایش پخش کنید، می‌رقصد. این پنج هنر را نمی‌توان حذف کرد، چراکه با ما متولد می‌شوند. پسر من وقتی کوچک بود، با «انجز انجز انجز وعده» که از تلویزیون پخش می‌شد، می‌رقصید. به هر حال ری‌اکشن نشان می‌داد. بشر چیزهای دیگری مثل کلمه، شعر، ادبیات، عکاسی و سینما هم اختراع کرد. الان هم دوران دیجیتال هنر هشتم است. هنر دیجیتال ایجاد شده. حرف من این است که پنج هنری که نام بردم، با ما متولد می‌شوند اما با ما نمی‌میرند، چرا‌که پشت سر ما باز هم متولد می‌شوند. همه حکومت‌های جهان هرکدام خواستند هنر را سرکوب کنند، خودشان رفتند و در آخر هنر ماند.


گفت وگوی بسیار پرتیتر بهناز شیربانی روزنامه نگار مطرح در روزنامه شرق با رضا کیانیان

کیانیان :

*من بعد از کاپشن پوش اول دیگر جشنواره نرفتم

*وقتی فله ای کاندیدا می کنند لذتش از بین می رود ، شما فکر کنید ۸ نفر برای نقش مکمل کاندیدا شدند این معنی اش چی است .این یک مقدار شبیه همان دوران کاپشن پوش اول است .

روزنامه شرق : پس جشنواره فجر ، اهمیت سابق را برای شما ندارد ؟


کیانیان : فکر نمی کنم برای بقیه هم اهمیت داشته باشد .چون جشنواره فجر با رفتن آقای خاتمی جانش را از دست داد . از ازدحام شیشه سینماها می شکست .این همه کارگردان صاحب نام وجود داشت .بعدها همه این ها اهمیت خود را از دست داد .نه در ایران بلکه در جهان اهمیت خود را از دست داد .

https://youtu.be/JRi8JYST_Mw?si=hOm5jv08X9nt55ar


سینماآنلاین dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
📹 فجر۴۳ | یک نما به انتخاب فعالان رسانه و منتقدان ـ قسمت هفتم
🎥 #سینماآنلاین (دوره جدید)
رسانه تحلیلی/خبری فرهنگ و هنر

📽 @CinemaOnlineChannel


🎤مراسم شب‌های #دهه_اول ماه مبارک رمضان

🗓‌شنبه 11 اسفند‌ 1403

📍تهران | حسینیه آیت الله حق شناس (ره)

#استاد_عالی
#سخنرانی_کامل
www.ostadaali.ir
🆔 @ostad_aali


استاد عالی dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
نسخه تصویری مسیر بندگی 1459
چگونه حضرت یونس را نجات دادیم؟

سوره مبارکه انبیا آیه 87
وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَـٰضِبًۭا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِى ٱلظُّلُمَـٰتِ أَن لَّآ إِلَـٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبْحَـٰنَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ ٱلظَّـٰلِمِينَ
به ياد آور زمانى كه يونس خشمگين از بين مردم عصر خويش بيرون رفت و گمان كرد كه ما بر او سخت نخواهيم گرفت. در تاريكي‌ها ندا داد كه خدايى جز تو نيست؛ منزّهى تو. من از ستمكاران بوده‌ام دعايش را مستجاب كرديم و او را از غم و اندوه نجات داديم و به همين طريق اهل ايمان را نجات مى‌بخشيم.

#استاد_عالی
#قرآن

www.ostadaali.ir
🆔 @ostad_aali


خبرگزاری ایکنا dan repost
بانوی تازه‌ مسلمان سوئدی از دلایل گرویدن خود به اسلام گفت

🔹️یک خانم ۲۶ ساله سوئدی که به اسلام گرویده است، از دلایل مسلمان شدن خود و انتخاب حجاب اسلامی سخن گفت.

🔹️هانا در حساب کاربری تیک تاک خود که ۲۴ هزار دنبال کننده دارد، در مورد نحوه گرویدن به اسلام صحبت گفت: بسیاری از پیروان از طریق پیام‌ها و تماس‌ها با من تماس می‌گیرند و می‌خواهند درباره اسلام و دلیل من برای مسلمان شدن بیشتر بدانند.

🔹️وی گفت: گاهی اوقات سوئدی‌ها می‌خواهند از طریق من وارد اسلام شوند، آن‌ها می‌خواهند بدانند که برای مسلمان شدن چه باید بکنند و در بعضی مواقع افرادی که مسلمان به دنیا آمده‌اند، می‌خواهند درباره دین خود بیشتر بدانند، زیرا به دلیل غربت و زندگی در سوئد چیزی از اسلام نمی‌دانند و این باعث می‌شود که من از اینکه مسلمان باشم و چیزی از اسلام ندانم به شدت احساس ناراحتی کنم.
iqna.ir/00HuhH
@iqnanews


شرق dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🎥 گفت‌وگوی شرق  با رضا کیانیان
🔺هنرمند هیچ‌وقت هیزم به آتش درگیری نریخته است

🔹بهنازشیربانی: رضا کیانیان پیش از حضور رسمی در دنیای بازیگری سینما، بازیگری در تئاتر را تجربه کرد.حضور در تئاترهمچنان برای او دلنشین و بی تکرار است. اما بسیاری از مخاطبانش او را با حضورچشمگیرش در آثاری چون«آژانس شیشه ای» که برای او سیمرغ نقش مکمل مرد را به همراه داشت، یا«کیمیا»،«ماهی ها عاشق می شوند»،«یه حبه قند»،«روبان قرمز»،«خانه ای رو آب» که سیمرغ نقش اول مرد را در بیستمین جشنواره فیلم فجر به نام او ثبت کرد به خاطر می آورند.

🔹 کیانیان سال هاست بازی می کند، می نویسند، عکاسی می کند و مجسه می سازد. با اینکه حضورش طی چند سال اخیر در دنیای بازیگری محدود تر شده است، اما همچنان با علاقه در حرفه اش حضور دارد. رضا کیانیان در«شرق» مقابل دوربین ما نشست و از دغدغه های اجتماعی اش صحبت کرد.

🔹ازسال هایی که انتخاب کرده تا کم کارتر باشد و از کتاب هایی که نوشته و دردسترش علاقه مندان عرصه بازیگری و سینما است.

💢امشب از شبکه شرق


@sharghdaily
sharghdaily.com


محمد تاجیک/دیپلماسی صله رحم را جدی بگیریم dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
📽🎵 «ربّنای» روح نواز استاد شجریان به همراه تصاویری از استاد شجریان

◀️ اگر صداوسیما ربنای استاد را پخش نمیکند ما صدای او میشویم

🌙 حلول ماه مبارک رمضان مبارک باد


عقیق dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🎥 افطارکردن بازیکن منچستر یونایتد وسط مسابقه

🔹در جریان دیدار دیشب منچستر یونایتد و فولام در جام‌حذفی فوتبال انگلیس، مزراوی بازیکن مراکشی در اولین روز از ماه مبارک رمضان روزه خود را افطار کرد.


✅کانال عقیق
@aghigh_ir


هشدار روزنامه قانون در سال ۹۲دنسبت به پایین کشیدن شلوار عطاران دربرنامه هفت

طنز نویس روزنامه قانون درسال ۹۲ با اشاره به اظهار نظر مایلی کهن دربرنامه نود درباره داریوش ،پیش بینی کرده که دربرنامه های دیگر هم اتفاقات مشابهی روی دهد. از جمله برنامه هفت!

برنامه هفت:گبرلو: آقاي عطاران در پايان اگر حرف خاصي باقي مونده بفرمايین.عطاران: ... بله، من چند وقت پيش گفته بودم حاضرم براي خندوندن مردم شلوارمو هم پايين بكشم. گويا بعضيا اين حرف رو به شوخي گرفتن. (از جايش بلند مي‌شود) بنده الان همين جا اين كارو انجام مي‌دم تا خيلي چيزا مشخص بشه.گبرلو: نه... خواهش مي‌كنم... رضا جان يه لحظه به من نگاه كن... اين تن بميره. (چند نفر از بيرون كادر وارد مي‌شوند و دست‌هاي عطاران را مي‌گيرند. تصوير مردمي كه در صف راي دادن ايستاده‌اند را مي‌بينيم و سالار عقيلي مي‌خواند: نام جاويد وطن... صبح اميد وطن...)


ماجرای واکنش تند جواد طوسی به قیصر زمانه خوانده شدن اخراجیها توسط ده نمکی

ده نمکی درزمان اکران اخراجیها 2 در گفت وگویی با اعتماد ملی "اخراجیها" را قیصر زمانه خوانده بود . چند روز بعد جواد طوسی منتقد سینما در یادداشتی به شدت از این اظهار نظر انتقاد کرد . جواد طوسی در یادداشت خود نوشت :شايد اگر جو ناشي از فروش بالاي سه ميليارد تومان فيلم «اخراجي ها 2» آقاي مسعود ده نمکي را نمي گرفت و در مصاحبه هايش طي اين روزهاي اخير حرف هاي گنده و بالاتر از کوپن واقعي فيلمش نمي زد، ملزم به نوشتن اين يادداشت نمي شدم زيرا در کنار اين همه فيلم بزن برويي که طي اين چند سال ساخته شده و فروش بالايي داشته اند، چرا بليت آقا مسعود نبرد؟بعضي ها براي دراز کردن ده نمکي و فيلمش، به گذشته او نقب مي زنند و نگاه تند و موضعگيري افراطي اش در نشريات «شلمچه» و «صبح» و... را با اين ترکيب اصولگرايي و لودگي کنوني در تعارض مي دانند. اما نگارنده فقط درون را مي نگرد و حال را... به همين خاطر، مي پذيرد که مثلاً «فقر و فحشا» يک پيش درآمد حساب شده براي موضعگيري اجتماعي با لحن مستندگونه بود. نمي دانم مسعودخان ده نمکي در آن مصاحبه اش با روزنامه «اعتماد ملي» چقدر اين حرف که «اخراجي ها قيصر زمانه است» را جدي زده بود، چون حتماً مي داند اساساً موجوديت يک قيصر ريشه دار و کنشمند را در ساحت فردي اش مي بينيم نه در يک تجمع ناهمگون و پراغتشاش. اگر «قيصر» تصميم مي گيرد به آن کافه ساز و ضربي پيش «سهيلا فردوس» برود، تنها چيزي که برايش مهم نيست رقص و بشکن و بالا بنداز است. او فقط به قصاص مي انديشد و ستيز با «منصور آب منگل» تا اين آخرين نيروي شر دنياي تراژيک خود را بفرستد آن دنيا که کامروا شود و ملائکه ها بادش بزنند. خب انصافاً اين قيصر عصيانگر و تلخ انديش چه سنخيتي با قيصرهاي اهل حال «اخراجي ها» که از تيپ فراتر نمي روند، دارد؟ قيصر دوران ما در آن جرقه هايي که از آتش چرخان نامزدش اعظم به هوا مي پريد، عشق و تمنا و انتقام را با هم مي ديد. اما اين قيصرهاي سه ميلياردي يا يک چيزي شان مي شود يا حضور فاعلانه شان در يک ميزانسن شلوغ و درهم، محلي از اعراب ندارد. اين آتراکسيون و شوي «ملي و ميهني» ناخودآگاه ما را به ياد نمايشنامه هاي کمدي موزيکال تئاترهاي لاله زار در دوران هويت باختگي اش مي اندازد که چند دقيقه قبلش «آغاسي» «دوست دارم ليلي» و «لب کارون» را با سينه تکان دادن و دستمال چرخاندنش مي خواند.«اخراجي ها2» را در سانس شلوغ ساعت 30/10 شب يکي از سينماها در شرايطي ديدم که پسر جواني با موهاي خروسي ژل زده پس از شنيدن يکي از شوخي هاي فيلم به زيدش تنه يي زد و با صداي بلند گفت؛ «ايول ايول» و بقيه دوستان کپلش کر و کر خنديدند. همين جمع سرخوش و بي خيالي طي کن در انتهاي فيلم همراه با اجراي سرود «اي ايران» بلند شدند و با يکديگر همسرايي جانانه يي کردند. فيلم «اخراجي ها2» و فروش تاريخ سازش، محصول چنين فضا و جامعه متناقضي است. /پاشنه های کفش ور کشیده می شوند/ جود طوسی درادامه یادداشت خود نوشته بود : هرگونه تحليل منطقي و جامعه شناسانه اين فيلم و بررسي فروش چندميلياردي اش منوط به کالبد شکافي جامعه يي است که شمار قابل توجهي از افرادش در يک گذار تاريخي ناهمگون مي خواهند خود را تخليه کنند و به چيزهاي جدي فکر نکنند. مسعود ده نمکي بر پايه حس غريزي و پشتگرمي اش در اين دوران سوراخ دعا را پيدا کرده و با ارائه تصوير و شمايلي متفاوت از رزمندگان در کنار شوخي و مزه پراني و... فضا را براي اين تخليه کردن فراهم کرده است. از اين حيث بايد به او و همراهانش «ايول» گفت و حتي به اجراي خوب فصل افتتاحيه فيلم و نوع استفاده خلاقانه از دوربين ديجيتال SK (با همفکري و همياري موثر تورج منصوري) نيز اشاره کرد. ولي اگر بخواهد پا توي کفش قيصر بکند، آن موقع مجبوريم نسبت به اين بهره برداري تاريخي واکنش نشان دهيم و پاشنه کفش مان را ور بکشيم. /اخراجیها نباید شناسنامه سینمای این مملکت شود


مهتاب کرامتی :من بسیار خوش شانس بودم که با فیلمسازانی مثل حاتمی کیا و رصا کاهانی کار کردم و بسیار بد شانس بودم که وقتی برای بازی در یک فیلم قرار داد امصا کرده بودم و تعهد حرفه ای داشتم ،آقای فرهادی نقشی برای درباره الی ...پیشنهاد کرد .این دیگر ته بد شانسی بود.
ماهنامه فیلم شماره 432


دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهصت آزادی :
اسلام به عنوان یک دین با وجود رفتارهای ناشایست برخی از گروههای افراطی مسلمان در حال گسترش و رشد است .تحلیلگران براین باورند که اسلام بار دیگر می رود تا نقش جدی در تاریخ بشر ایجاد کند.زمانی برای مردم اروپا ،اسلام پدیده ای فرسنگها دور از سرزمین آنها بود که یک عرب را با شتر و شمشیرش در ذهن آنها تداعی می کرد .اما امروز همسایه دیوار به دیوار آنها وارد زندکی روزمره جامعه آنان شده است.جامعه علمی قرن بیستم را با نفی دین آعاز کرد اما قرن بیستم با آشتی علم با دین پایان پذیرفت .این باز گشت صرورت دین است نه به سازمانهای دینی.بازگشت به نوعی ارزشهای متعالی عرفانی به خداپرستی است.
مهرنامه آدر 92


حاتم قادری :به نظرم در مواجه حماسی که مصدق با انگلستان سر نفت داشت یک زمانهایی فرصتهای مناسبتری بود که در جایی بتوانند موقتا هم که شده ،مساله و عاءله را خاتمه دهند .اما مصدق جرات نمی کند.ما مصدق را به عنوان قهرمان ملی در نظر می گیریم اما توجه نمی کنیم که این قهرمان ملی یک زمان جرات نمی کند در مقابل ملت بایستد و بگویم بیش از این نمی توانیم جلو برویم وخوب است که مصالحه کنیم
مهرنامه نوروز 91


بخشهایی از یادداشت صنعت سینما درباره فیلمبرداری علی تبریزی در طبقه حساس در زمان نمایش این فیلم در جشنواره
یک فیلمبرداری بیان گرایانه برای نشان دادن فصای بی دروپیکر طبقه متوسط جدید ،اما با تنوع حرکتی فراوان و جلوه های ویژه ای که همپای رنگمایه خیلی پیش می رود.یک کار شیک و کلاسه شده با کنتراست که تعییرات رنگ مایه ای روایت و محتوایش را همراهی می کند




ایوبی به عسگرپور نامه نوشت:
تاریخ سینمای ایران، صبوری‌های شما را فراموش نخواهد کرد

رئیس سازمان سینمایی طی نامه‌ای به "محمد مهدی عسگرپور" بابت تدبیر و صبوری در سال‌های پر حادثه،تقدیر و تشکر کرد.

در پی برگزاری انتخابات خانه سینما در عصر روز یازدهم اسفند 93و انتخاب هیات مدیره جدید این خانه توسط اصناف سینمایی ،دکتر " حجت الله ایوبی " طی نامه‌ای خطاب به "محمد مهدی عسگرپور" مدیرعامل پیشین خانه سینما، از تدبیر و صبوری‌های وی و نیز دیگر اعضای هیات مدیره اسبق خانه سینما در سال‌های پر حادثه ، تقدیر و تشکر کرد.

متن کامل این نامه خطاب به عسگرپور به شرح زیر است:

«در تاریخ سینمای کشورمان،تلاش، تدبیر و صبوری‌های شما و اعضا محترم هیات مدیره خانه سینما در این سال‌های پرحادثه هرگز فراموش نخواهد شد. برگزاری با شکوه انتخابات خانه سینما در روز به یادماندنی یازدهم اسفند میوه درایت، بردباری و مدیریت شایسته شماست. ضمن سپاس از شما و همکاران‌تان از جامعه سینمایی و صنوف مختلف به خاطر حضور کم نظیرشان در انتخابات تشکر می‌کنم. همچنین از صمیم قلب انتخاب اعضا جدید هیات مدیره را تبریک گفته و ورودشان رابه عرصه خدمت به سینمای پرافتخار کشورمان را گرامی می دارم. سازمان سینمایی با همه توان در کنارتان خواهد بود."»


/فلاش بک/
"مرهم"؛ بازگشت داودنژاد به سینمای متفاوت/نیوشا صدر
نگاهی به یک فیلم/

فیلم سینمایی "مرهم" نشان‌ می‌دهد علیرضا داودنژاد پس از سال‌ها به سینمایی برگشته که به آن تعلق خاطر دارد و می‌تواند در قالب آن قصه‌هایی انسانی را روایت کند.

به گزارش خبرنگار مهر، "مرهم" در مقایسه با اکثر فیلم‌های داودنژاد (با صرف نظر از "نیاز") فیلم قابل توجهی است، فیلمی که همچنان چند قدم از نیاز عقب‌تر است اما برای کسانی از قبیل نگارنده که فضا و حال و هوای فیلم "نیاز" را نمی‌پسندند، اثری دلپذیرتر و دوست داشتنی‌تر است. البته مهمترین نقطه قوت فیلم بازی طناز طباطبایی است که دلایل دیگر را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

داودنژاد در این سال‌ها تجربه‌هایی را از سر گذراند که بیش از آن که بتوان از آن‌ها به عنوان تجربه‌های متفاوت یک فیلمساز اندیشمند یاد کرد یاد آور کارهایی از سر بی‌حوصلگی و بی‌علاقگی و با نگاه مستقیم به گیشه‌اند. گروه بازیگران متشکل از اعضای خانواده او که همه به نحوی شبیه به هم و با نوعی بی‌تفاوتی و سهل گیری بازی می‌کنند به شلختگی آثار او دامن می‌زدند.

طناز طباطبایی در نمایی از "مرهم"

بازیگرانی که در کنار اعضای خانواده او قرار می‌گرفتند نیز، کم و بیش از همان جنس بودند و کمتر کسی جلوی دوربین او خود را موظف به رعایت چارچوب‌هایی در جهت کنترل رفتارش در حد و حدود نقش می‌دید. اما با اهمیتی که طباطبایی برخلاف بسیاری دیگر از بازیگران فیلم‌های داودنژاد برای نقشی که ایفا می‌کند قائل است فیلم سر و شکل حرفه‌ای‌تری پیدا کرده و در کل نقاط ضعف سایر فیلم‌ها در این جا به نقطه قوت بدل شده و به یاری آمده است.

ولنگاری ابتدا و انتهای سکا‌نس‌ها، حیرانی دوربین و ساده پنداری حاکم بر تمام اجزای فیلم در سایر فیلم‌ها (از بازیگری گرفته تا کارگردانی و چینش میزانسن‌ها) این جا تغییر شکل داده‌اند و به دلیل انتخاب موضوع و فرم مناسب و از همه مهمتر داشتن ذهنیتی مشخص به شکل گرفتن مسیری هدفمند در طراحی همه عناصر انجامیده است و نقشی متفاوت و تاثیر گذار را ایفا می‌کنند.

فیلم با فیلمنامه‌ای سرگشته پیش می‌رود اما به دلیل وضعیت شخصیت اصلی داستان، این بی‌سامانی با مضمون فیلم کم و بیش جور در می‌آید و کلیت آبرومندانه‌ای برای فیلم رقم می‌زند. ضعف فیلمنامه از تکرارها و تاکیدهایی است که کش و قوس بی‌دلیل و نابه‌جایی در فیلم ایجاد کرده‌اند اما چون در سکانس‌هایی اتفاق می‌افتند که موضوعش برای تماشاگر جذابتر است و در اجرا بسیارخوب پرداخت شده‌اند، چندان به چشم نمی‌آیند.

برای مثال یک بار شاهد حضور معمار در خانه و حرف زدن او با دخترک هستیم و واکنش‌های سرد و ناشی از کلافگی دختر را هم از حضور او می‌بینیم و بار دیگر دختر بخشی دیگر از همان داستان را با اشتراکاتی از آن چه دیده‌ایم برای صاحبخانه تعریف می‌کند.

این بخش دوم چه کمکی به پیشبرد فیلم می‌کند؟ اگر قرار است برداشت دخترک را از این اتفاق بدانیم که این برداشت در ری‌اکشن‌هایش در برابر معمار مشخص است و اگر قرار است عکس العمل مرد جوان صاحبخانه را ببینیم نیازی به این همه طول و تفصیل نیست و منطقی‌تر بود که دختر برای حفظ فاصله بیشتر با جوان، تاکید چندانی بر جزئیات ماجرا نداشته باشد.

به نظر می‌رسد کارگردان برای طولانی کردن بعضی از پلان‌ها و رسیدن به ساختار مورد علاقه‌اش، دیالوگ‌های طولانی را بیشتر می‌پسندد و حتی برخی از اتفاقات را هم در جایی نامناسب می‌نشاند تا ریتم دلخواهش را به دست آورد. برای مثال چرا باید دختر درست در روز روشن و جلوی چشم پدر و خانواده‌اش از خانه بیرون بزند؟ در حالی‌که می‌توانست زمان بهتری را انتخاب کند و بدون تهدید بگریزد...

اگر تصمیم او به خروج از خانه بعد از کتک زدنش اتفاق می‌افتاد یک تصمیم ناگهانی ناشی از عصبانیت و خستگی به شمار می‌آمد و قابل پذیرش بود. دست کم اکنون که او از قبل تصمیمش را گرفته می‌توانست پیش از این و سر فرصت در مورد موبایل و پول با مادربزرگش صحبت کند. کدام اجبار و فشار غیر از قصد کارگردان برای ایجاد فضایی پر تنش که به فضاسازی فیلم و رسیدن او به ساختار دلخواه کمک می‌کند، دخترک را وا می‌دارد در بدترین و تهدید آمیزترین اوضاع از خانه بیرون بزند؟

با تمام این‌ها به علت توانایی کارگردان در حفظ ریتم مناسب و برقراری دیالوگ‌های زنده و جان دار و البته بازی درخشان طباطبایی، این مشکلات چندان برجسته نمی‌شوند و فیلم آن قدر درگیرت می‌کند که در حین دیدن آن چندان مشکلات منطقی داستان و شیوه چینش اتفاقات آزرده‌ات نکند.

این که داود نژاد بعد از سال‌ها به جنس دیگری از سینما روی آورده، خبر خوشی است و این که هنوز و پس از گذشتن این همه سال از "نیاز"، قادر به ساختن فیلمی آبرومند و شرافتمندانه است خبری خوشتر... گویی درهیاهوی اخبار بد و بدتر سینمایی هنوز چیزکی هست که دل خوشمان کند.

- - - - - - - - -

نیوشا صدر


حاتمی کیا مستند امید نجوان :جسارتا فیلم آژانس شیشه ای از بعد از ظهر نحس سیدنی لومت قوی تر است

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.