✅
سرما و فراموشی🔸 سال 1387 بود، تازه دانشجوی ارشد شده بودم و راه یافته به دانشگاه علامه ای که اساتید باسابقه اش در حال بازنشسته شدن بودند. مسئله ای که موجب شد محضر دکتر صادقی تهرانی، که از مشهد با او آشنا شده بودم، را نتوانم تجربه کنم. به هر حال در ترم دوم، شاگرد کلاس توسعه دکتر ستاریفر شدم که سابقه ریاست سازمان برنامه و بودجه در دولت قبل را داشت و البته او هم سال بعد بازنشست شد!
🔹 در زمستان آن ترم خبرهایی از افتتاح یک فاز پارس جنوبی در رسانه ها مطرح شد. از دکتر درباره تعداد فازهای پارس جنوبی پرسیدم و بحث به اینجا کشید که مطالعات آنها در ابتدای دهه 1380 در سازمان برنامه نشان میداده که حد تولید در حدود 450 میلیون مترمکعب بوده در حالی که مصرف در دوره پیک در حدود 500 میلیون مترمکعب (اعداد دقیق خاطرم نیست) بوده است، برنامهریزی آنها این بوده که با تداوم سرمایهگذاریها تا سال 1387 به این میزان تولید برسند، این درحالی است که روی کار آمدن احمدینژاد در سال 84 همه چیز را عوض کرده بود.
از یک طرف، طرح بحث هلوکاست توسط رئیس جمهور وقت، خروج ژاپنیها از پروژه پارس جنوبی و تعویق افتتاح فازهای این طرح و عدم افزایش ظرفیت تولید را در پی داشت و از طرف دیگر، سفرهای استانی رئیس جمهور و مطرح کردن بحث گازرسانی به روستاها، حد پیک مصرف را به حدود 550 میلیون مترمکعب رسانده بود، این کسری تولید و مصرف بیکباره در زمستان 86 که آن هم زمستان سخت و سردی بود، خود را نشان داد و گاز بسیاری مناطق قطع شد.
🔸 دکتر توضیحاش را اینطور تکمیل کرد که در پاسخ به کمبود گاز، احمدینژاد خواستار باز کردن آب پشت سدها و تولید برق از نیروگاههای آبی و انتقال گاز نیروگاهها برای مصارف خانگی شد و در نتیجه آن،سال بعد یعنی تابستان سال 1387 با قطعی برق مواجه شدیم!
🔹 اکنون نیز که باز زمستان سخت فرا رسیده و البته بهجای اروپا ما شاهد آن بودیم، خبرهایی میرسد که شرکت ذخیرهسازی گاز در همان سال 1386 تشکیل شده و تلاشی بوده است برای مدیریت توزیع گاز در زمان پیک مصرف. اما این تدبیر هم به سد خصوصیسازی خورده است و در قالب واگذاری شرکتها، از سال 90 در لیست واگذاری قرار گرفته و تا سال 95 کاملاً واگذار شده است و مثل بسیاری دیگر از شرکتهای خصوصیشده امروز نه از تاک، نشان هست، نه از تاکنشان!
🔸 مقایسه این دو زمستان سخت از این رو جالب است، که اگر تدبیر و برنامه پیشین با دولتی روبرو شد که برنامه را تاب نمیآورد و جهان را میخواست با سفر استانی مدیریت کند، این یکی به رهیافتی خورده که بازار را یگانه راه دانسته و جایی برای تدابیر دولتی و برنامهریزی در نظر نمیگیرد.
📌 اما فراتر از مقایسه بالا، در این زمستان سرد، اروپای در تله افتاده، با بحران مواجه نشد، چرا که با سیاستگذاری و برنامهریزی به جنگ آینده رفت، ما اما در این جغرافیای کهن، نه آینده را با پژوهش و تامل در چنگ خویش گرفتهایم، نه حتی آنقدر سردمان میشود که از تابستان های بعد فکر زمستانمان باشیم و دیگر فراموش نکنیم تجربهها، سخت بدست میآیند و آنگاه تجربهاند که مبنای عبرت آموزی شود. در سالی که روزهایش آبستن رویدادهای بیسابقه بوده است، آیا این تکرار سوابق، آیا این تجربه سخت، مجال عبرتهای مهم میشود؟
👈 ارتباط با نویسنده:
@Hossein_Rajabpour👈 دستنوشته های اقتصادی و فلسفی