آنکس که چو ما نیست در این شهر کدامست؟ (۱)
معمولا واژهی دزد در مورد کسانی بکار برده میشود که یا در سطوح پایین جامعه از دیوار مردم بالا میروند، یا کیف میقاپند و جیب بری میکنند و یا در سطوح خیلی بالا، دست به اختلاسهای میلیونی میزنند، اما با کمی دقت میتوان دید که دزدی در میان تودهی مردم عادی نیز به شکلهای دیگری صورت میپذیرد، بعنوان مثال:
فروشندگانی که مواد مورد احتیاج روزانه ی مردم مانند نان و میوه جات و سبزیجات و لبنیات را گرانتر از آنچه که باید به آنها میفروشند،
رانندگانی که از مسافران شهرستانی و ناآشنا به شهر کرایهی بیشتری میگیرند،
تعمیر کارانی که برای تعویض یک قطعه، دستمزدی چند برابر از مشتریانشان طلب میکنند،
کارمندانی که به جای رسیدن به کار ارباب رجوع، آنها را از این طبقه به آن طبقه سر میدوانند تا به کارهای شخصی خود برسند،
ماموران بهداشتی که با گرفتن رشوه چشم بر اجناس تاریخ گذشته و فاسد در فروشگاهها میبندند،
کارخانه دارانی که آب و رنگ و اسید توی شیشه میریزند و به اسم آب لیمو به دست مشتریان میدهند،
پزشکانی که بیمارانشان را بدون اینکه نیازی به عکس گرفتن و یا آزمایش داشته باشد پیش رفقای رادیولوژیست و آزمایشگاهی خود میفرستند،
استادان دانشگاهی که نام خود را در ابتدای پایاننامه یا مقالاتی میگذارند که بیشترین مقدار تحقیق و کار نوشتاری آنرا دانشجویانشان انجام دادهاند،
و تمامی کسانی که از طریق دروغگویی، تقلب، رشوه دادن و رشوه ستاندن، پارتی بازی و ..... روزگار میگذرانند،
رفتارهایی که متاسفانه به دلیل فراگیر بودن آنها در سطح جامعه عادی و طبیعی جلوه میکند.
بطور حتم ما به یک تحول عظیم فرهنگی نیاز داریم و این کاری دشوار و زمان بر است اما روزی باید شروع شود و آنروز همین امروز است.
در اسارت فرهنگ