فردای بهتر (مصطفی تاجزاده) dan repost
دوسال شد (روز عرفه)
✍🏻فخرالسادات محتشمیپور
✅آن شب به طور زنده و مستقیم خطاب به مردم از نحوه بازداشت همسرجان گفتم و خطاب به آمرین و عاملین بازداشت او گفتم که لقمه بزرگتر از دهانشان برداشتهاند. و گفتم کوچکترین صدمهای به او بخورد و سلامتش به مخاطره بیفتد با من طرفند.
✅فردایش بازجو با یک شماره موبایل تماس گرفت و گفت آقای تاجزاده پماد دستشان را میخواهند. فردا آن را بیاورید. بیماری پوستی همسرجان یادگار زندان هفت ساله اوست که پماد تجویزی یک خانم دکتر نازنین آن را کنترل میکند. میگویم کجا بیاورم؟ میگوید بیایید دادسرای شهید مقدس. با تعجب میپرسم فردا که عید قربان است و تعطیل؟! میگوید بیایید ما هستیم. یادم نبود بازجوییها تعطیل وغیرتعطیل نمیشناسد.
✅حالا کمی خیالم راحت شده که هشدارها و انذارها کار خودش را کرده و اطلاعات سپاه میخواهد پیام بدهد که حواسمان به سلامت گروگان هست!
✅روز عرفه است و شب عید قربان. نمیدانم مأموران امنیتی نظام مقدس چه اصراری دارند مناسبتهای مذهبی را برای مأموریتهایشان انتخاب کنند.
✅بازداشت قبلی همسرجان شب ولادت حضرت زهرا (س) و چند روز بعدش ولادت حضرت علی (ع) بود که همراه با دیگر خانوادههای زندانیان سیاسی مقابل اوین جمع شدیم و صدای یازینب من در آن گردهمایی دادخواهانه تاریخی شد. لایو دیشب هم تاریخی شد. شنیدم بین بازجوها و مافوقهایشان برسر بازداشت همسرجان اختلاف بوده. عقلایشان آن را به صلاح نمیدانستند ولی «جوانان مؤمن انقلابی» آنها را ریشخند کرده و گفته بودند ما میتوانیم او را ساکت کنیم، کاری که از شما برنمیآید!
✅دعای عرفه را دوست دارم. بعضی دعاها از عمق جان با آدمی ارتباط برقرار میکند. آنسالهای کودتایی دوبار در ایام عرفه و عید قربان با خانوادههای زندانیان سیاسی به مشهد رفتیم. یک بار دعای عرفه را در قطار همخوانی کردیم و بار دوم در حرم مطهر امام رضا(ع) و بار اول دلنشین بود چون نه صدای مزاحم وجود داشت و نه حواشی بیربط!
✅دل غمین دعا میخوانم و با خدا راز و نیاز میکنم و اشک میریزم. همسایه مهربان که از دیشب چندبار سراغم را گرفته اینبار آمده و با اصرار میخواهد کاری برای همسر زندانی سیاسی بکند. میگویم باشد برویم بیرون کمی خشکبار بگیرم شاید بتوانم فردا همراه چند کتاب به یار دربند برسانم.
✅در مسیر دوباره تلفن زنگ میزند. بازجو میخواهد مطمئن شود که من فردا میروم و میگوید پرونده پزشکی آقای تاجزاده را هم بیاورید!
✅فردا عید قربان است و نظام عیدی ما را پیشتر داده و لطف کرده و مجال زیارت بازجوها را هم به ما داده در اولین روزهای هشتمین سال زندان عزیزدلمان!
@MostafaTajzadeh
✍🏻فخرالسادات محتشمیپور
✅آن شب به طور زنده و مستقیم خطاب به مردم از نحوه بازداشت همسرجان گفتم و خطاب به آمرین و عاملین بازداشت او گفتم که لقمه بزرگتر از دهانشان برداشتهاند. و گفتم کوچکترین صدمهای به او بخورد و سلامتش به مخاطره بیفتد با من طرفند.
✅فردایش بازجو با یک شماره موبایل تماس گرفت و گفت آقای تاجزاده پماد دستشان را میخواهند. فردا آن را بیاورید. بیماری پوستی همسرجان یادگار زندان هفت ساله اوست که پماد تجویزی یک خانم دکتر نازنین آن را کنترل میکند. میگویم کجا بیاورم؟ میگوید بیایید دادسرای شهید مقدس. با تعجب میپرسم فردا که عید قربان است و تعطیل؟! میگوید بیایید ما هستیم. یادم نبود بازجوییها تعطیل وغیرتعطیل نمیشناسد.
✅حالا کمی خیالم راحت شده که هشدارها و انذارها کار خودش را کرده و اطلاعات سپاه میخواهد پیام بدهد که حواسمان به سلامت گروگان هست!
✅روز عرفه است و شب عید قربان. نمیدانم مأموران امنیتی نظام مقدس چه اصراری دارند مناسبتهای مذهبی را برای مأموریتهایشان انتخاب کنند.
✅بازداشت قبلی همسرجان شب ولادت حضرت زهرا (س) و چند روز بعدش ولادت حضرت علی (ع) بود که همراه با دیگر خانوادههای زندانیان سیاسی مقابل اوین جمع شدیم و صدای یازینب من در آن گردهمایی دادخواهانه تاریخی شد. لایو دیشب هم تاریخی شد. شنیدم بین بازجوها و مافوقهایشان برسر بازداشت همسرجان اختلاف بوده. عقلایشان آن را به صلاح نمیدانستند ولی «جوانان مؤمن انقلابی» آنها را ریشخند کرده و گفته بودند ما میتوانیم او را ساکت کنیم، کاری که از شما برنمیآید!
✅دعای عرفه را دوست دارم. بعضی دعاها از عمق جان با آدمی ارتباط برقرار میکند. آنسالهای کودتایی دوبار در ایام عرفه و عید قربان با خانوادههای زندانیان سیاسی به مشهد رفتیم. یک بار دعای عرفه را در قطار همخوانی کردیم و بار دوم در حرم مطهر امام رضا(ع) و بار اول دلنشین بود چون نه صدای مزاحم وجود داشت و نه حواشی بیربط!
✅دل غمین دعا میخوانم و با خدا راز و نیاز میکنم و اشک میریزم. همسایه مهربان که از دیشب چندبار سراغم را گرفته اینبار آمده و با اصرار میخواهد کاری برای همسر زندانی سیاسی بکند. میگویم باشد برویم بیرون کمی خشکبار بگیرم شاید بتوانم فردا همراه چند کتاب به یار دربند برسانم.
✅در مسیر دوباره تلفن زنگ میزند. بازجو میخواهد مطمئن شود که من فردا میروم و میگوید پرونده پزشکی آقای تاجزاده را هم بیاورید!
✅فردا عید قربان است و نظام عیدی ما را پیشتر داده و لطف کرده و مجال زیارت بازجوها را هم به ما داده در اولین روزهای هشتمین سال زندان عزیزدلمان!
@MostafaTajzadeh