🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸
♦️علی شریعتی
✍دکتر عبدالمجید الهامی
۳ آذر ۱۴۰۳
چرا برخی به دکترشریعتی می تازند و او را یک شیعه غالی یا وهابی افراطی و گروهی یک اسلام گرای ناب و عده ای او را یک ملی گرای رادیکال و برخی یک روشنفکر سلفی یا متجدد انقلابی و یا شاعر و چریک می نامند.
بیش از۴۰سال از درگذشت دکترعلی شریعتی می گذرد وتمام جناح ها چه اصلاح طلب واصولگرا، چه انقلابی ویا ملی گرا یاملی مذهبی، یاد ونام او را گرامی می دارند بی گمان دراینکه شریعتی به بخشی از هویت تاریخی ما بدل شده است،شکی نیست.
نام شریعتی در این سالهای بعد از انقلاب برمدارس،خیابان ها و سر در دانشگاهها و بیمارستانها می درخشد.اما بعد از چهل سال این پرسش وجود دارد که شریعتی کی بود و کیست وچرا برخی از روشنفکران ولایه های اجتماعی بر او می تازند.اماسوال کلیدی اینجاست که چرا بر او می تازید مگرشماها چه چیزهایی را پیش بینی می کردیدکه شریعتی نکرد. اگرنیت برسرخوردگی خودتان و زدن دکتر باشددیگرچه می ماند.
در هنگامه انقلاب هیچگاه فکر نمی کردم که زمانی دردفاع از شریعتی باید اقدام کرد وبه این پرسش پاسخ گویم که شریعتی کی بود وچه می گفت. ولی بعد از چهل سال انصاف تاریخ نگاری زمان ومکان تاریخ حوادث و رویدادهای دوران معاصر و از باب وظیفه ذکر و یادی از شریعتی،و زاد روز او را تبریک بگویم. فی الواقع دکتر روشنفکر با هوش پر مطالعه و پر کارزمانه خویش بودوبا عمرکوتاه خویش تجارب ارزنده ای کسب کرد.
عیارشریعتی برای مبارزه درراه عقیده، ابوذر، عمار،میثم تمار بودوتا زمانیکه ازدنیارفت راه انها را ادامه داد.ابوذربرای اوقهرمانی که سراسر پایبند به اصولش بود،وهرگز این قهرمان درراه عقیده اش لغزش نکرد.ابوذر کسی که در خانه اش نانی نبودولی هرگزباشمشیر آخته اش برمردم نشورید. آن روزگارانی که بازار مسلحانه و ترورانقلابی گرم بود.شریعتی،بر خلاف انقلابیون چریکی نمی گوید،علیه آنکسی که باعث فقر شما شده،شمشیر بکشید.برای شریعتی زندگی ابوذر مجسم و مجسمه او بود وی به صراحت می گوید درد و عشق و ارمانم ابوذر است.
دکتر شریعتی یک انقلابی که رنج را به جان میخردتاخشم رادرخود پرورش دهد.او یک انقلابی بود، علیه اشرافیت واغنیا ذهن جوال اوپرازواقعیت بودو سبک زندگی و رفت،آمد و گپ،گفت،او همچون کشکول یک درویش پراز گوهر وتجربه ناب تاریخی بود.بدون شک شریعتی روشنفکری باهوش هنرمند و نویسنده وگوینده ظریفی بودکه تمامی زندگیش فریادبرسر اشرافیت بود.
دکتر شریعتی دراصل یک احیاگر دینی بود.تا یک اصلاحگر دینی، در واقع او اصلاح را در احیا جستجو می کرد.حرکت پیامبر اسلام را یک روش اعتدال وانصاف در جهان اسلام قلمداد میکرد،که با کمترین خون ریزی و خشونت پیروز شد.
دکتر شهید طبقه اشراف رافریبکار،دروغگو،غرض ورز،تزویرگر،خودخواه،شکم پرست،محافظه کار،بی خیال،عافیت طلب،که دررا برروی همه چیز می بندد.او در نامه ای به احسان فرزندش مینویسدبرای پروازوبه اوج رسیدن دوبال داشته باش ؛یک بال همچون ابوذروبال دیگر همچون مولانا.
شریعتی را معلم شهید خوانده اندکه درراه میهن وآرمان انسانی والهی شهید شد.درواقع به مهارت شریعتی درتابو سازی ازواژگان بایدآفرین گفت شریعتی واژه های اشرافیت ونفرت از بورژوازی راچنان بکارمی بردکه گویی معادل کفر و فسق و فجورند،وازاصحاب پیامبرو مجاهدان ومهاجران وانصار بصورت پارتیزانهای انقلابی چنان سخن میگویدکه گویی ازایات الهی هست.
آرا و نظرات دکتر علی شریعتی و کتابهای او قریب به پنجاه سال در اعداد پرشمار در نزد قاطبه قشر باسواد وحتی جامع مردم عادی ایران مورد رونق و وثوق و استقبال است ودر طول این سالها حتی با اینکه قریب به چهل سال شهید بزرگوار در صحنه حضور ندارد اما آرا ونظرات او مورد استقبال دانشجویان و در تضارب آرا است.
کتب پر بار او حتی مرزهای ملی ما را گشوده به اقصی نقاط این کره خاکی بدون هیچ گونه حامی مالی از سوی سازمانی یا اهل او در بین قشر باسواد کشورهای جهان مورد استقبال و پذیرفته است.
آرا و کتب شریعتی در صحنه ای اجتماعی و نزد قاطبه با سوادان و عامه مردم مورد شناسایی است و مورد وثوق و تاثیری گذار بر اقشار مردم است. آرای این شارح احیاگر دین در بین مردم وقشر روشنفکر چنان وجاهت دارد که بعضی از جوانان بخاطر دلبستگی به نظرات او حاضرند نیمی ازعمر جوانی خود را در زندان یا محروم از جامعه بگذرانند،بعد هم مصر وپایه کار این تعهد به آرا وافکار او باشند.فکر نمی کنم که این قصه برای اشخاص دیگر صادق باشد.
روشنفکر ونظریه پرداز باید در کف جامعه باشد نه در درون خانه شیشه ای که از جامعه بدور است. روشنفکر ونظریه پرداز باید قصه پرآب و تاب ملتی را بگوید نه ترشحات ذهن خود را بتراود و فکر بکند که حرفی زده است. به باورم شریعتی شارح درد جامعه زمانه خود بود و هست اقبال جوانان در پنج دهه گذشته مصداق و تصدیق این امر است
@majidelhami_nazar
@NewHasanMohaddesi
♦️علی شریعتی
✍دکتر عبدالمجید الهامی
۳ آذر ۱۴۰۳
چرا برخی به دکترشریعتی می تازند و او را یک شیعه غالی یا وهابی افراطی و گروهی یک اسلام گرای ناب و عده ای او را یک ملی گرای رادیکال و برخی یک روشنفکر سلفی یا متجدد انقلابی و یا شاعر و چریک می نامند.
بیش از۴۰سال از درگذشت دکترعلی شریعتی می گذرد وتمام جناح ها چه اصلاح طلب واصولگرا، چه انقلابی ویا ملی گرا یاملی مذهبی، یاد ونام او را گرامی می دارند بی گمان دراینکه شریعتی به بخشی از هویت تاریخی ما بدل شده است،شکی نیست.
نام شریعتی در این سالهای بعد از انقلاب برمدارس،خیابان ها و سر در دانشگاهها و بیمارستانها می درخشد.اما بعد از چهل سال این پرسش وجود دارد که شریعتی کی بود و کیست وچرا برخی از روشنفکران ولایه های اجتماعی بر او می تازند.اماسوال کلیدی اینجاست که چرا بر او می تازید مگرشماها چه چیزهایی را پیش بینی می کردیدکه شریعتی نکرد. اگرنیت برسرخوردگی خودتان و زدن دکتر باشددیگرچه می ماند.
در هنگامه انقلاب هیچگاه فکر نمی کردم که زمانی دردفاع از شریعتی باید اقدام کرد وبه این پرسش پاسخ گویم که شریعتی کی بود وچه می گفت. ولی بعد از چهل سال انصاف تاریخ نگاری زمان ومکان تاریخ حوادث و رویدادهای دوران معاصر و از باب وظیفه ذکر و یادی از شریعتی،و زاد روز او را تبریک بگویم. فی الواقع دکتر روشنفکر با هوش پر مطالعه و پر کارزمانه خویش بودوبا عمرکوتاه خویش تجارب ارزنده ای کسب کرد.
عیارشریعتی برای مبارزه درراه عقیده، ابوذر، عمار،میثم تمار بودوتا زمانیکه ازدنیارفت راه انها را ادامه داد.ابوذربرای اوقهرمانی که سراسر پایبند به اصولش بود،وهرگز این قهرمان درراه عقیده اش لغزش نکرد.ابوذر کسی که در خانه اش نانی نبودولی هرگزباشمشیر آخته اش برمردم نشورید. آن روزگارانی که بازار مسلحانه و ترورانقلابی گرم بود.شریعتی،بر خلاف انقلابیون چریکی نمی گوید،علیه آنکسی که باعث فقر شما شده،شمشیر بکشید.برای شریعتی زندگی ابوذر مجسم و مجسمه او بود وی به صراحت می گوید درد و عشق و ارمانم ابوذر است.
دکتر شریعتی یک انقلابی که رنج را به جان میخردتاخشم رادرخود پرورش دهد.او یک انقلابی بود، علیه اشرافیت واغنیا ذهن جوال اوپرازواقعیت بودو سبک زندگی و رفت،آمد و گپ،گفت،او همچون کشکول یک درویش پراز گوهر وتجربه ناب تاریخی بود.بدون شک شریعتی روشنفکری باهوش هنرمند و نویسنده وگوینده ظریفی بودکه تمامی زندگیش فریادبرسر اشرافیت بود.
دکتر شریعتی دراصل یک احیاگر دینی بود.تا یک اصلاحگر دینی، در واقع او اصلاح را در احیا جستجو می کرد.حرکت پیامبر اسلام را یک روش اعتدال وانصاف در جهان اسلام قلمداد میکرد،که با کمترین خون ریزی و خشونت پیروز شد.
دکتر شهید طبقه اشراف رافریبکار،دروغگو،غرض ورز،تزویرگر،خودخواه،شکم پرست،محافظه کار،بی خیال،عافیت طلب،که دررا برروی همه چیز می بندد.او در نامه ای به احسان فرزندش مینویسدبرای پروازوبه اوج رسیدن دوبال داشته باش ؛یک بال همچون ابوذروبال دیگر همچون مولانا.
شریعتی را معلم شهید خوانده اندکه درراه میهن وآرمان انسانی والهی شهید شد.درواقع به مهارت شریعتی درتابو سازی ازواژگان بایدآفرین گفت شریعتی واژه های اشرافیت ونفرت از بورژوازی راچنان بکارمی بردکه گویی معادل کفر و فسق و فجورند،وازاصحاب پیامبرو مجاهدان ومهاجران وانصار بصورت پارتیزانهای انقلابی چنان سخن میگویدکه گویی ازایات الهی هست.
آرا و نظرات دکتر علی شریعتی و کتابهای او قریب به پنجاه سال در اعداد پرشمار در نزد قاطبه قشر باسواد وحتی جامع مردم عادی ایران مورد رونق و وثوق و استقبال است ودر طول این سالها حتی با اینکه قریب به چهل سال شهید بزرگوار در صحنه حضور ندارد اما آرا ونظرات او مورد استقبال دانشجویان و در تضارب آرا است.
کتب پر بار او حتی مرزهای ملی ما را گشوده به اقصی نقاط این کره خاکی بدون هیچ گونه حامی مالی از سوی سازمانی یا اهل او در بین قشر باسواد کشورهای جهان مورد استقبال و پذیرفته است.
آرا و کتب شریعتی در صحنه ای اجتماعی و نزد قاطبه با سوادان و عامه مردم مورد شناسایی است و مورد وثوق و تاثیری گذار بر اقشار مردم است. آرای این شارح احیاگر دین در بین مردم وقشر روشنفکر چنان وجاهت دارد که بعضی از جوانان بخاطر دلبستگی به نظرات او حاضرند نیمی ازعمر جوانی خود را در زندان یا محروم از جامعه بگذرانند،بعد هم مصر وپایه کار این تعهد به آرا وافکار او باشند.فکر نمی کنم که این قصه برای اشخاص دیگر صادق باشد.
روشنفکر ونظریه پرداز باید در کف جامعه باشد نه در درون خانه شیشه ای که از جامعه بدور است. روشنفکر ونظریه پرداز باید قصه پرآب و تاب ملتی را بگوید نه ترشحات ذهن خود را بتراود و فکر بکند که حرفی زده است. به باورم شریعتی شارح درد جامعه زمانه خود بود و هست اقبال جوانان در پنج دهه گذشته مصداق و تصدیق این امر است
@majidelhami_nazar
@NewHasanMohaddesi