♦️تنفروشی، کالاییسازیی بدن (چرا تنفروشی ضد انسانی و ضد اخلاقی است؟ /۲)
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۲۵ آبان ۱۴۰۳
در طول تاریخ بشر، کالاییسازی از انسان انواع و اقسامی داشته است. در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنم و سپس به تنفروشی بهعنوان مصداقی از ضد انسانیترین کالاییسازیی انسان میپردازم:
۱. کالاییسازیی نیروی کار: در جهان جدید این نوع کالاییسازیی انسان رایجترین شکل کالاییسازی است. امروز اکثریت مردم جهان ناگزیر هستند در درون سازمان معینی بهعنوان نیروی کار بهنحوی استخدام شوند و زمان و مهارت و تواناییی خود را به یک کارفرما بفروشند و در ازای آن حقوق و مزایایی دریافت کنند. نیروی کار میتواند کار یدی یا کار فکری و هنری بکند. برای اینکه این نوع کالاییسازی از نیروی کار اخلاقیتر و انسانیتر بشود، مبارزات زیادی در قرون معاصر انجام گرفته است. اکنون اکثریت آدمها در جهان نیروی کار خود را با سازمان یا کارفرمایی مبادله کرده اند و مبادله میکنند. اگرچه کیفیت مبادله متفاوت است و از سازمانی به سازمانی و از جامعهای به جامعهای فرق دارد. البته اینگونه از کالاییسازی، شکل فرعیتری هم دارد.
کالاییسازیی نیروی کار بههمراه ابزارهای متعلقه: شکل دیگری از کالاییسازیی نیروی کار این است که نیروی کار ابزار کاری هم دارد و هر دو در مبادله با کارفرما دخیل اند. در اینگونه موارد، نیروی کار قدرت چانهزنیی بالاتری دارد.
۲. کالاییسازیی محصول کار: شکل دیگری از کالاییسازی هست که در آن آدمی بهنحو غیرمستقیمتری کالایی میشود. او بهدلخواه خویش کار میکند اما کسانی هستند که مایل اند کالاهای تولیدشدهی او را بخرند یا به او سفارش تولید تعداد معینی از یک یا چند کالا را بدهند. در این شکل از کالاییسازی، فرد میتواند خودتعیینگریی بیشتری داشته باشد.
۳. کالاییسازیی بدن: اما شکل کهنتری از کالاییسازیی انسان هست که ریشه در عصر بردهداری دارد که در آن بدن انسان بهمنزلهی کالا عرضه و خرید و فروش میشود. کالاییسازیی بدن آسیبزنندهترین شکل کالاییسازی است و در آن عنصر اساسیی وجود آدمی بهطور مستقیم به کالا بدل میشود. اما بدترین و ضد انسانیترین شکل آن این است که بخشهایی از بدن جدا گردد و به دیگران فروخته شود یا همچون برده کلیت وجود فرد فروخته شود.
کالاییسازیی بدن اشکال دیگری هم دارد. یکی از شناختهشدهترین آنها تنفروشی و ارایهی خدمات جنسی بهصورت سازمان یافته یا غیرسازمانیافته است.
در تنفروشی با بدن آدمی بهمنزلهی کالا رفتار میشود و قیمتی برای آن تعیین میگردد. بدن عنصر هویتیی بسیار مهمی است و کنش بر آن بیشترین تاثیر را بر روان و هویت آدمی باقی میگذارد. تنفروش حتا اگر بهاختیار چنین شغلی را برگزیده باشد، باز هم خود را تا سطح یک کالای قابل خرید تخفیف میدهد و ارزش وجودیی خود را به امری غیر انسانی (یعنی ابزاری برای تمتع جنسی) فرو میکاهد. او از آنجایی که انسان است، کم و بیش میداند که یگانهگیی تنانه تنها در صورتی شرافت وجودی اش را تحقق میبخشد که در رابطهای عاشقانه رخ دهد. پس تنفروشی حتا اگر در موارد خاصی اختیاری نامیده و دانسته شود، از تخفیف وجود انسانی عاری نیست. از این رو، میتوان گفت که تنفروشی پدیدهای بازمانده از عصر بردهگیی انسان است.
اما اینکه آدمی در اشکال دیگر مناسبات انسانی نیز تحت سلطه قرار میگیرد و ابژه میشود و کالایی میگردد، ما را مجاز نمیدارد که کالاییسازیی بدن را موجه و محترم تلقی بکنیم و بدان مشروعیت فکری و اخلاقی ببخشیم؛ بلکه لازم است برای آن موارد چارهای بیاندیشیم و راه حلی نظری و عملی بیابیم. اینکه در برخی کشورها تنفروشی را بهنحو علمی مدیریت میکنند، نشانهی پیشرفت مدیریتی است؛ اما وجود یک پدیده و مدیریت علمی و عقلانیی آن، بهرغم همهی امتیازات و کارکردهایش، باعث این نمیشود که آن پدیده، انسانی و اخلاقی بشود.
پدیدههای متعددی در جهان اجتماعی هستند که ممکن است کارکردهای مثبتی هم داشته باشند و گریزی از آنها نباشد. با این همه این مانع از آن نیست که آنها را غیر انسانی و غیر اخلاقی ندانیم. بهعنوان مثال، فساد (corruption) پدیدهی اجتماعیی کهنی است و گاه کارکردهای مثبت هم دارد، اما ما آن را انسانی و اخلاقی نمیدانیم.
#تنفروشی
#تنفروشی_اجباری
#تنفروشی_اختیاری
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۲۵ آبان ۱۴۰۳
در طول تاریخ بشر، کالاییسازی از انسان انواع و اقسامی داشته است. در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنم و سپس به تنفروشی بهعنوان مصداقی از ضد انسانیترین کالاییسازیی انسان میپردازم:
۱. کالاییسازیی نیروی کار: در جهان جدید این نوع کالاییسازیی انسان رایجترین شکل کالاییسازی است. امروز اکثریت مردم جهان ناگزیر هستند در درون سازمان معینی بهعنوان نیروی کار بهنحوی استخدام شوند و زمان و مهارت و تواناییی خود را به یک کارفرما بفروشند و در ازای آن حقوق و مزایایی دریافت کنند. نیروی کار میتواند کار یدی یا کار فکری و هنری بکند. برای اینکه این نوع کالاییسازی از نیروی کار اخلاقیتر و انسانیتر بشود، مبارزات زیادی در قرون معاصر انجام گرفته است. اکنون اکثریت آدمها در جهان نیروی کار خود را با سازمان یا کارفرمایی مبادله کرده اند و مبادله میکنند. اگرچه کیفیت مبادله متفاوت است و از سازمانی به سازمانی و از جامعهای به جامعهای فرق دارد. البته اینگونه از کالاییسازی، شکل فرعیتری هم دارد.
کالاییسازیی نیروی کار بههمراه ابزارهای متعلقه: شکل دیگری از کالاییسازیی نیروی کار این است که نیروی کار ابزار کاری هم دارد و هر دو در مبادله با کارفرما دخیل اند. در اینگونه موارد، نیروی کار قدرت چانهزنیی بالاتری دارد.
۲. کالاییسازیی محصول کار: شکل دیگری از کالاییسازی هست که در آن آدمی بهنحو غیرمستقیمتری کالایی میشود. او بهدلخواه خویش کار میکند اما کسانی هستند که مایل اند کالاهای تولیدشدهی او را بخرند یا به او سفارش تولید تعداد معینی از یک یا چند کالا را بدهند. در این شکل از کالاییسازی، فرد میتواند خودتعیینگریی بیشتری داشته باشد.
۳. کالاییسازیی بدن: اما شکل کهنتری از کالاییسازیی انسان هست که ریشه در عصر بردهداری دارد که در آن بدن انسان بهمنزلهی کالا عرضه و خرید و فروش میشود. کالاییسازیی بدن آسیبزنندهترین شکل کالاییسازی است و در آن عنصر اساسیی وجود آدمی بهطور مستقیم به کالا بدل میشود. اما بدترین و ضد انسانیترین شکل آن این است که بخشهایی از بدن جدا گردد و به دیگران فروخته شود یا همچون برده کلیت وجود فرد فروخته شود.
کالاییسازیی بدن اشکال دیگری هم دارد. یکی از شناختهشدهترین آنها تنفروشی و ارایهی خدمات جنسی بهصورت سازمان یافته یا غیرسازمانیافته است.
در تنفروشی با بدن آدمی بهمنزلهی کالا رفتار میشود و قیمتی برای آن تعیین میگردد. بدن عنصر هویتیی بسیار مهمی است و کنش بر آن بیشترین تاثیر را بر روان و هویت آدمی باقی میگذارد. تنفروش حتا اگر بهاختیار چنین شغلی را برگزیده باشد، باز هم خود را تا سطح یک کالای قابل خرید تخفیف میدهد و ارزش وجودیی خود را به امری غیر انسانی (یعنی ابزاری برای تمتع جنسی) فرو میکاهد. او از آنجایی که انسان است، کم و بیش میداند که یگانهگیی تنانه تنها در صورتی شرافت وجودی اش را تحقق میبخشد که در رابطهای عاشقانه رخ دهد. پس تنفروشی حتا اگر در موارد خاصی اختیاری نامیده و دانسته شود، از تخفیف وجود انسانی عاری نیست. از این رو، میتوان گفت که تنفروشی پدیدهای بازمانده از عصر بردهگیی انسان است.
اما اینکه آدمی در اشکال دیگر مناسبات انسانی نیز تحت سلطه قرار میگیرد و ابژه میشود و کالایی میگردد، ما را مجاز نمیدارد که کالاییسازیی بدن را موجه و محترم تلقی بکنیم و بدان مشروعیت فکری و اخلاقی ببخشیم؛ بلکه لازم است برای آن موارد چارهای بیاندیشیم و راه حلی نظری و عملی بیابیم. اینکه در برخی کشورها تنفروشی را بهنحو علمی مدیریت میکنند، نشانهی پیشرفت مدیریتی است؛ اما وجود یک پدیده و مدیریت علمی و عقلانیی آن، بهرغم همهی امتیازات و کارکردهایش، باعث این نمیشود که آن پدیده، انسانی و اخلاقی بشود.
پدیدههای متعددی در جهان اجتماعی هستند که ممکن است کارکردهای مثبتی هم داشته باشند و گریزی از آنها نباشد. با این همه این مانع از آن نیست که آنها را غیر انسانی و غیر اخلاقی ندانیم. بهعنوان مثال، فساد (corruption) پدیدهی اجتماعیی کهنی است و گاه کارکردهای مثبت هم دارد، اما ما آن را انسانی و اخلاقی نمیدانیم.
#تنفروشی
#تنفروشی_اجباری
#تنفروشی_اختیاری
@NewHasanMohaddesi