این جنون شرح دادن همهی جزئیات واقعه برای چیست؟ وقتی این گزارش را شروع کردم تصمیم داشتم که هیچ گونه توضیحی ارائه ندهم. میخواستم داستان جنایتم را بگویم. همین و بس. هر کس علاقه نداشت مجبور نیست آن را بخواند.....من میتوانستم از بیان دلایلی که مرا به نوشتن این صفحههای اعتراف وادار میکند خودداری کنم ولی چون هیچ میل ندارم کسی مرا عجیب و غیر عادی بداند حقیقت را که خود بسیار ساده است میگویم. من فکر کردم حالا که مشهور شدهام، آنچه را مینویسم عدهی زیادی از مردم میخوانند و گرچه دربارهی بشریت به طور کلی و خوانندگان این سطور بالاخص توهمی به خود راه نمیدهم از این امید ضعیف که کسی مرا درک کند به شور و هیجان میآیم - حتا اگر فقط یک نفر باشد.
(تونل، ارنستو ساباتو، مصطفی مفیدی)
پ.ن: این یک داستان تخیلی است. روای یک نقاش است که یک زن را به قتل میرساند و این گزارش داستانگونه را از داخل زندان مینویسد.
پ.ن۲: کشف بزرگی در جملهی آخر این قسمت بود. هرکس که در مورد خودش مینویسه و نوشتههاش رو منتشر میکنه، این عقده رو داره که دست کم توسط یک نفر فهمیده بشه. به امید چنین متاعی، با زندگی خصوصیش قمار میکنه و ریسک قضاوتهای مغرضانه را به جان میخره. آدمی که چنین عقدهای نداره میشینه زندگیش رو میکنه و هیچ وقت مخاطبان ناشناس را محرم درونیترین اسرار زندگیش نمیدونه. کشف من اینه که تمام نویسندهها عقدهاین.
@hafezbajoghli
(تونل، ارنستو ساباتو، مصطفی مفیدی)
پ.ن: این یک داستان تخیلی است. روای یک نقاش است که یک زن را به قتل میرساند و این گزارش داستانگونه را از داخل زندان مینویسد.
پ.ن۲: کشف بزرگی در جملهی آخر این قسمت بود. هرکس که در مورد خودش مینویسه و نوشتههاش رو منتشر میکنه، این عقده رو داره که دست کم توسط یک نفر فهمیده بشه. به امید چنین متاعی، با زندگی خصوصیش قمار میکنه و ریسک قضاوتهای مغرضانه را به جان میخره. آدمی که چنین عقدهای نداره میشینه زندگیش رو میکنه و هیچ وقت مخاطبان ناشناس را محرم درونیترین اسرار زندگیش نمیدونه. کشف من اینه که تمام نویسندهها عقدهاین.
@hafezbajoghli