آقای ۴۲ ساله به مدت ۳ سال است به دلیل وسواس تحت درمان روانپزشک است.
-حالت چطوره؟
- هفته‌ی گذشته دیدم همسرم کلکسیون نقاشی‌هام رو به هم ریخته.
- یعنی چطوری به هم ریخته؟
- ترتیب قرار گرفتن‌شون رو زده بود به هم. می‌خواسته نقاشی استاد ایران درودی را به دوستش نشون بده، همه‌ی تابلوهایی که من برای مرتب‌کردن‌شون ساعت‌ها زحمت کشیده بودم را ریخته بود به هم.
- خب واکنش تو چی بود؟ تونستی حس‌هات رو مدیریت کنی؟
- نه، نتونستم. پنیک کردم. خیلی حالم بد شد. فشارم رو گرفتم رفته بود روی ۱۶۰ روی ۱۰۰.
- قبلن فشار خونت بالا می‌رفت؟
- نه، اولین بار بود.
- پنیک می‌تونه فشار رو بالا ببره. ولی باید وقت‌هایی که پنیک نداری فشارت رو بگیری.
- چشم حتمن.
- مشکل دیگه نداشتی؟
- بهتون گفته بودم وقتی استرسی می‌شم عضلات پهلوم می‌گیره که گفتید عصبیه. حس می‌کنم از سمت پهلو دارم چاق می‌شم. داروهای اعصاب چاق می‌کنن؟
- داروهای شما افزایش وزن نمی‌دن. لازمه دوز دارو را بیشتر کنم.
- بزرگ شدن پهلوهام رو چی کار کنم؟
-[با خنده] اون‌ها که چاقی نیستن، love handle هستن!
- دکتر!!!!! دلت خوشه‌ها! لاو هندل مال جنس لطیفه!
ماه بعد:
- دو بار دیگه فشار خونم رو گرفتم ۱۶۰ روی ۹۰ بود.
- رفتی پیش دکتر داخلی؟
-بله رفتم. داماد عمه‌م متخصص داخلیه. توی مهمونی بهش گفتم. گفت روزی یه متورال ۵۰ بخورم.
-خوبه.... اضطرابت بهتر شده؟
- بله، بهترم. فقط شب‌ها پهلوهام درد می‌کنه. عضلاتش می‌گیره.
- نگران نباش بهتر می‌شی.
۳ ماه بعد:
موقع ادرار کردن متوجه می‌شه خون تو ادرارشه. با همسرش در میون می‌ذاره.
- تو همیشه می‌گفتی پهلوهام درد می‌کنه! دکترها جدیش نمی‌گرفتن. باید بریم پیش یه دکتر حسابی.
کتی‌جون یه دکتر خوب داخلی می‌شناسه. با منشیش دوسته. می‌گم برات وقت بگیره.
هفته‌ی بعد در مطب دکتر کتی‌جون:
- گفتی پهلوهات درد می‌کنه؟
- بله دکتر. روانپزشکم می‌گه اسپاسم عضلانیه.
- بخواب رو تخت که معاینه‌ت کنم.
......چقدر کلیه‌هات بزرگ شدن! خودت متوجه نشدی بزرگ شدن؟
- فکر می‌کردم چربیه. به روانپزشکم هم گفتم که از پهلو دارم چاق می‌شم. گفت لاو هندله.
- این متورال رو کی برات نوشته؟
- داماد عمه‌م. متخصص داخلیه.
- معاینه‌ت نکرد؟
- نه
- آزمایش هم درخواست نکرد؟
- نه
- بدون معاینه و درخواست آزمایش برات داروی فشار خون تجویز کرده؟
- بله.
-عجب!!!!....توی خانواده‌ت سابقه‌ی بیماری خاصی دارید؟
-پدرم تو سن ۶۰ سالگی خونریزی مغزی کرد و فوت شد.
-چرا خونریزی مغزی؟
-علتش رو نفهمیدیم. کسی علتش رو تشخیص نداد.
- من فکر می‌کنم پدرت همین بیماری تو رو داشته.
- دکتر خونریزی مغز چه ربطی به کلیه داره؟
- اجازه بده سونو گرافی بشی که از تشخیصم مطمئن بشم بعدن برات توضیح می‌دم.
هفته‌ی بعد:
- تشخیصم درست بود. هر دو کلیه‌ت پر از کیسته. یه بیماری مادرزادیه به اسم ADPKD که معمولن بعد از ۴۰ سالگی خودشو نشون می‌ده. علت فشار خونت همینه.
- چه ربطی به خونریزی مغزی پدرم داره؟
- کسانی که این بیماری رو دارن ممکنه توی مغزشون اختلال عروقی (آنوریسم) داشته باشن و خود به خود پاره بشه و خونریزی کنه. من تقریبن شک ندارم که پدرت همین بیماری رو داشته. شانس اوردی تو ادرارت خون بود که زود مراجعه کنی و تا دیر نشده درمان رو شروع کنیم. وگرنه داشتی به سمت نارسایی کلیه پیش می‌رفتی.
پ.ن: این اتفاق برای من نیفتاده. اما اگر من هم به جای آن روانپرشک بودم و می‌فهمیدم مراجعم با یک متخصص داخلی در یک مهمانی مشورت کرده و برایش داروی ضد فشار خون نوشته، دیگر قانع می‌شدم که بررسی مدیکال انجام شده و کنجکاوی نمی‌کردم که چرا آزمایش و معاینه انجام نشده. در ضمن سواد این‌که شکایت مراجعم در مورد درد و بزرگ شدن پهلوها را جدی بگیرم نداشتم و به خاطر بی‌سوادی و دقت پایینم به نوبه‌ی خودم در میس شدن تشخیص پزشکی مراجعم نقش داشتم و شرمنده‌ی او می‌شدم.
@hafezbajoghli
-حالت چطوره؟
- هفته‌ی گذشته دیدم همسرم کلکسیون نقاشی‌هام رو به هم ریخته.
- یعنی چطوری به هم ریخته؟
- ترتیب قرار گرفتن‌شون رو زده بود به هم. می‌خواسته نقاشی استاد ایران درودی را به دوستش نشون بده، همه‌ی تابلوهایی که من برای مرتب‌کردن‌شون ساعت‌ها زحمت کشیده بودم را ریخته بود به هم.
- خب واکنش تو چی بود؟ تونستی حس‌هات رو مدیریت کنی؟
- نه، نتونستم. پنیک کردم. خیلی حالم بد شد. فشارم رو گرفتم رفته بود روی ۱۶۰ روی ۱۰۰.
- قبلن فشار خونت بالا می‌رفت؟
- نه، اولین بار بود.
- پنیک می‌تونه فشار رو بالا ببره. ولی باید وقت‌هایی که پنیک نداری فشارت رو بگیری.
- چشم حتمن.
- مشکل دیگه نداشتی؟
- بهتون گفته بودم وقتی استرسی می‌شم عضلات پهلوم می‌گیره که گفتید عصبیه. حس می‌کنم از سمت پهلو دارم چاق می‌شم. داروهای اعصاب چاق می‌کنن؟
- داروهای شما افزایش وزن نمی‌دن. لازمه دوز دارو را بیشتر کنم.
- بزرگ شدن پهلوهام رو چی کار کنم؟
-[با خنده] اون‌ها که چاقی نیستن، love handle هستن!
- دکتر!!!!! دلت خوشه‌ها! لاو هندل مال جنس لطیفه!
ماه بعد:
- دو بار دیگه فشار خونم رو گرفتم ۱۶۰ روی ۹۰ بود.
- رفتی پیش دکتر داخلی؟
-بله رفتم. داماد عمه‌م متخصص داخلیه. توی مهمونی بهش گفتم. گفت روزی یه متورال ۵۰ بخورم.
-خوبه.... اضطرابت بهتر شده؟
- بله، بهترم. فقط شب‌ها پهلوهام درد می‌کنه. عضلاتش می‌گیره.
- نگران نباش بهتر می‌شی.
۳ ماه بعد:
موقع ادرار کردن متوجه می‌شه خون تو ادرارشه. با همسرش در میون می‌ذاره.
- تو همیشه می‌گفتی پهلوهام درد می‌کنه! دکترها جدیش نمی‌گرفتن. باید بریم پیش یه دکتر حسابی.
کتی‌جون یه دکتر خوب داخلی می‌شناسه. با منشیش دوسته. می‌گم برات وقت بگیره.
هفته‌ی بعد در مطب دکتر کتی‌جون:
- گفتی پهلوهات درد می‌کنه؟
- بله دکتر. روانپزشکم می‌گه اسپاسم عضلانیه.
- بخواب رو تخت که معاینه‌ت کنم.
......چقدر کلیه‌هات بزرگ شدن! خودت متوجه نشدی بزرگ شدن؟
- فکر می‌کردم چربیه. به روانپزشکم هم گفتم که از پهلو دارم چاق می‌شم. گفت لاو هندله.
- این متورال رو کی برات نوشته؟
- داماد عمه‌م. متخصص داخلیه.
- معاینه‌ت نکرد؟
- نه
- آزمایش هم درخواست نکرد؟
- نه
- بدون معاینه و درخواست آزمایش برات داروی فشار خون تجویز کرده؟
- بله.
-عجب!!!!....توی خانواده‌ت سابقه‌ی بیماری خاصی دارید؟
-پدرم تو سن ۶۰ سالگی خونریزی مغزی کرد و فوت شد.
-چرا خونریزی مغزی؟
-علتش رو نفهمیدیم. کسی علتش رو تشخیص نداد.
- من فکر می‌کنم پدرت همین بیماری تو رو داشته.
- دکتر خونریزی مغز چه ربطی به کلیه داره؟
- اجازه بده سونو گرافی بشی که از تشخیصم مطمئن بشم بعدن برات توضیح می‌دم.
هفته‌ی بعد:
- تشخیصم درست بود. هر دو کلیه‌ت پر از کیسته. یه بیماری مادرزادیه به اسم ADPKD که معمولن بعد از ۴۰ سالگی خودشو نشون می‌ده. علت فشار خونت همینه.
- چه ربطی به خونریزی مغزی پدرم داره؟
- کسانی که این بیماری رو دارن ممکنه توی مغزشون اختلال عروقی (آنوریسم) داشته باشن و خود به خود پاره بشه و خونریزی کنه. من تقریبن شک ندارم که پدرت همین بیماری رو داشته. شانس اوردی تو ادرارت خون بود که زود مراجعه کنی و تا دیر نشده درمان رو شروع کنیم. وگرنه داشتی به سمت نارسایی کلیه پیش می‌رفتی.
پ.ن: این اتفاق برای من نیفتاده. اما اگر من هم به جای آن روانپرشک بودم و می‌فهمیدم مراجعم با یک متخصص داخلی در یک مهمانی مشورت کرده و برایش داروی ضد فشار خون نوشته، دیگر قانع می‌شدم که بررسی مدیکال انجام شده و کنجکاوی نمی‌کردم که چرا آزمایش و معاینه انجام نشده. در ضمن سواد این‌که شکایت مراجعم در مورد درد و بزرگ شدن پهلوها را جدی بگیرم نداشتم و به خاطر بی‌سوادی و دقت پایینم به نوبه‌ی خودم در میس شدن تشخیص پزشکی مراجعم نقش داشتم و شرمنده‌ی او می‌شدم.
@hafezbajoghli