#آهو_مرشدی
#طلا
#پارت_79
جوری خون جلوی چشمم گرفت که قابلیت این داشتم به آشپزخونه برم و بزرگترین چاقو بردارم تو قلب بنفشه فرو کنم
مامانی؟ مامان نبات فقط منم
اون لعنتی نباید جای منو بگیره
یاد گذشته افتادم
وقتی فهمیدم بنفشه بهم رحم نکرد و حتی وقتی با مالک ازدواج کردم رابطهشو باهاش قطع نکرد
بدی هایی که این زن در حقم کرد کم نبود!
حالا هم بعد طلاقم، بیشتر از قبل صاحب قلب مالک شد و بدتر از اون جلوی چشمام میخواد دخترمم ازم بگیره!
اینو نمیتونستم قبول کنم
مامان؟ زنیکه کثیف چطور میتونست صفت مامان به خودش نسبت بده
دوس داشتم تو صورتش تف بندازم بگم تو باعث شدی همین بچهای که داری قربون صدقش میری بدون مادر بمونه
حالا جلوی مالک داری نقش بازی میکنی؟
مالک گوشه لبش بالا رفت با لذت نگاشون کرد
نبات رو به بنفشه خندید و همین بدتر زخمیم کرد
ساعت نه گذشته بود
خوب خوابیدم
اما اونا با اومدنشون خواب شیرینم با نبات ازم گرفتن
بیتوجه به اون محیط خفه کننده به آشپزخونه رفتم
چه دلیلی داشت مالک بعد از تموم شدن کارش مستقیم بره دنبال این زنه؟
با حدس زدن دلیلش لبخند تلخی زدم
بعد از یک روز خسته کننده میخواست شبش با عشقش بگذرونه؟
#طلا
#پارت_79
جوری خون جلوی چشمم گرفت که قابلیت این داشتم به آشپزخونه برم و بزرگترین چاقو بردارم تو قلب بنفشه فرو کنم
مامانی؟ مامان نبات فقط منم
اون لعنتی نباید جای منو بگیره
یاد گذشته افتادم
وقتی فهمیدم بنفشه بهم رحم نکرد و حتی وقتی با مالک ازدواج کردم رابطهشو باهاش قطع نکرد
بدی هایی که این زن در حقم کرد کم نبود!
حالا هم بعد طلاقم، بیشتر از قبل صاحب قلب مالک شد و بدتر از اون جلوی چشمام میخواد دخترمم ازم بگیره!
اینو نمیتونستم قبول کنم
مامان؟ زنیکه کثیف چطور میتونست صفت مامان به خودش نسبت بده
دوس داشتم تو صورتش تف بندازم بگم تو باعث شدی همین بچهای که داری قربون صدقش میری بدون مادر بمونه
حالا جلوی مالک داری نقش بازی میکنی؟
مالک گوشه لبش بالا رفت با لذت نگاشون کرد
نبات رو به بنفشه خندید و همین بدتر زخمیم کرد
ساعت نه گذشته بود
خوب خوابیدم
اما اونا با اومدنشون خواب شیرینم با نبات ازم گرفتن
بیتوجه به اون محیط خفه کننده به آشپزخونه رفتم
چه دلیلی داشت مالک بعد از تموم شدن کارش مستقیم بره دنبال این زنه؟
با حدس زدن دلیلش لبخند تلخی زدم
بعد از یک روز خسته کننده میخواست شبش با عشقش بگذرونه؟