- مادر شورت فؤاد رو بهش میدی؟
با تعجب به خاله نگاه کردم که داشت سبزی هارو میشست.
- جونم خاله؟ چیکار کنم؟
اشاره ای به اتاق فؤاد زد و گفت:
- از سرکار اومده یادم رفت بهش شورت بدم. برو از سبد بردار بهش بده.
با خجالت درحالی که معذب شده بودم به خاله زل زدم، من میرفتم توی اتاق پسرش و بهش لباس زیر میدادم؟
به فؤادی که حتی جواب سلامم نمیداد.
- خاله شما برو من سبزی میشورم، زشته خجالتم میشه.
چشم غره ای بهم رفت و شیر آب رو بست. نگاه سنگین و بدی بهم انداخت.
- از چی خجالت میکشی؟ فؤاد مثل داداشته.
درضمن تو عادتی نمیشه سبزی بشوری خراب میشه.
برو لباس زیر بهش بده خاله بدو.
با خجالت به سمت اتاق فؤاد رفتم، اصلا دوست نداشتم دورش افتابی بشم.
از من خوشش نمیومد.
هروقت میومدم خونشون چنان اخم غلیظی بهم میکرد که...
وسط اتاقش چشم چرخوندم و از توی سبد سبز گوشه ی اتاق با نوک انگشتام لباس زیرشو برداشتم.
- اخه من نجسم خاله؟ اول پسرتو ببین شاید اون نجس تر باشه.
من که عادتم فقط...
- دماغت خرابه بوی شوینده رو از روی شورت تشخیص نمیدی؟
با شنیدن صدای فؤاد از پشت سرم هینی کشیدم و برگشتم.
با بالاتنه ی لخت و حوله نگاهم میکرد.
- س...سلام.
ابرو بالا انداخت.
- مگه نگفتم دورم افتابی نشو دختر؟ نگفتم میای خونمون حجابتو رعایت کن سک و سینه ننداز بیرون.
دستمو بند یقه ی کراپم کردم. با حال معذبی لب زدم:
- به تو چه؟ تو که از من خوشت نمیاد.
نیشخندی زد و یهو دستشو محکم دور کمرم حلقه کرد، بهش چسبیدم و شورتش از میون انگشتام لیز خورد.
- من خوشم نمیاد ولی این بیصاحاب بین پام عاشقته.
تا به خودم بیام محکم لبامو بوسید و همون موقع...
- دل ارا شورت دادی به اون...
https://t.me/+bMXjNP4zJ3xjNzU0
❌💦دل ارا دختر ساده ای که دائم از پسرخاله ی اخموش فرار میکنه ولی نمیدونه پسر خالش چشمش روی سک و سینه ی قشنگشه و...
https://t.me/+bMXjNP4zJ3xjNzU0
با تعجب به خاله نگاه کردم که داشت سبزی هارو میشست.
- جونم خاله؟ چیکار کنم؟
اشاره ای به اتاق فؤاد زد و گفت:
- از سرکار اومده یادم رفت بهش شورت بدم. برو از سبد بردار بهش بده.
با خجالت درحالی که معذب شده بودم به خاله زل زدم، من میرفتم توی اتاق پسرش و بهش لباس زیر میدادم؟
به فؤادی که حتی جواب سلامم نمیداد.
- خاله شما برو من سبزی میشورم، زشته خجالتم میشه.
چشم غره ای بهم رفت و شیر آب رو بست. نگاه سنگین و بدی بهم انداخت.
- از چی خجالت میکشی؟ فؤاد مثل داداشته.
درضمن تو عادتی نمیشه سبزی بشوری خراب میشه.
برو لباس زیر بهش بده خاله بدو.
با خجالت به سمت اتاق فؤاد رفتم، اصلا دوست نداشتم دورش افتابی بشم.
از من خوشش نمیومد.
هروقت میومدم خونشون چنان اخم غلیظی بهم میکرد که...
وسط اتاقش چشم چرخوندم و از توی سبد سبز گوشه ی اتاق با نوک انگشتام لباس زیرشو برداشتم.
- اخه من نجسم خاله؟ اول پسرتو ببین شاید اون نجس تر باشه.
من که عادتم فقط...
- دماغت خرابه بوی شوینده رو از روی شورت تشخیص نمیدی؟
با شنیدن صدای فؤاد از پشت سرم هینی کشیدم و برگشتم.
با بالاتنه ی لخت و حوله نگاهم میکرد.
- س...سلام.
ابرو بالا انداخت.
- مگه نگفتم دورم افتابی نشو دختر؟ نگفتم میای خونمون حجابتو رعایت کن سک و سینه ننداز بیرون.
دستمو بند یقه ی کراپم کردم. با حال معذبی لب زدم:
- به تو چه؟ تو که از من خوشت نمیاد.
نیشخندی زد و یهو دستشو محکم دور کمرم حلقه کرد، بهش چسبیدم و شورتش از میون انگشتام لیز خورد.
- من خوشم نمیاد ولی این بیصاحاب بین پام عاشقته.
تا به خودم بیام محکم لبامو بوسید و همون موقع...
- دل ارا شورت دادی به اون...
https://t.me/+bMXjNP4zJ3xjNzU0
❌💦دل ارا دختر ساده ای که دائم از پسرخاله ی اخموش فرار میکنه ولی نمیدونه پسر خالش چشمش روی سک و سینه ی قشنگشه و...
https://t.me/+bMXjNP4zJ3xjNzU0