#part1
نوک سینم رو مکید که ناله ای کردم. سرش رو بین گردنم اورد که بوی شامپوی خارجیش توی بینیم پیچید.موهاشو چنگ زدم.انگشتش روی بهشتم حرکت میکرد و دیوونه شده بودم، حالت تهوع ولی نمیذاشت اون جوری که می خوام ازش لب بگیرم.مست مست بودم!
_جوجه چقدر خوش مزه ای، اوف.
دستش رو برد توی شورتم و با انگشتش به ورودی اونجام ضربه زد که کمرمو به تخت کوبوندم.
_این پرده ی کوچولوته، داغ و تنگه و منتظره که من پارش کنم...
اوهومی گفتم و خندیدم، هنوز هم داشت میمالید، قهقهه زدم وقتی که نوک سینمو خورد.
_میخوام ارضات کنم...آماده ای؟
صدای کمربندش اومد و من براش پاهام رو مثل یک هرزه باز کردم.
_اون پرده ی کوچولوت امادست که من پارش کنم؟💦🔞❄️
https://t.me/joinchat/IlbQwxJqlPY4ZWFkhttps://t.me/joinchat/IlbQwxJqlPY4ZWFk