Репост из: World Zoroastrian NEWS
آن چه از آیینهای شب چله یا شب یلدا میان همهی ایرانیان بر جای مانده است
شبنشینی در این درازترین شب سال مهمترین آن است. در این شب، میوههای پاییزی همچون #انار و خرمالو و #هندوانه و سیب و بِه و انگورهای آویخته، زیباییبخشِ خوانِ شب چلهاند. نهادن این میوهها بر خوان شب #چله «مَیَزد» نام دارد که پیشکشی است به اهورامزدا. ایرانیان به گردِ این خوان به شادی مینشینند.
شادی بنیادِ جشنهای ایرانی است. انگیزهی آفرینش شادی، این است که #اهورامزدا #شادی را آفرید تا مردمان بتوانند در روزگار آمیختگی نیکی و بدی زندگی را تاب آورند و بر این پایه، شادی، خود، کاری ایزدی و گونهای ستایش و سپاس از اهورامزداست و واژگونهی آن اندوه و زاری اهریمنی است و ناخرسندی اهورامزدا را در پی دارد.
با چنین نگرشی، ایرانیان شب چله را، هر چند اهریمنِ بدکنش در آن میتازد، به شادی و خوشی و پایکوبی سپری میکنند و مینوشند و گفتوگو میکنند، و از آن جا که با این شب زمستان آغاز میشود و میوهای هم دیگر پرورش نمییابد این خوانِ خوراکی و میوه، پرشگون بودند و نشانهای از این که به رغم آمدن زمستان باز هم خوان و خانهی ایرانیان پرمیوه و پرخوراک خواهد بود. در این میان، گاهی مادربزرگها داستانهای شیرین روزگاران گذشته را برای خانواده بازگو میکنند، و پدربزرگ یا سالخوردهای دیگر بخشهایی از شاهنامهی فردوسی را میخواند و از حماسههای پهلوانی و سرفرازی و آزادیخواهی ایرانیان سخن میگوید.
ایرانیان بدین گونه به پیشباز «چلهی بزرگ» میروند که از یکم دی آغاز میشود و دهم بهمن به سر میآید. در این چهل روز سرما استخوانسوز میشود و پس از آن «چلهی کوچک» فرامیرسد که تا اسفندماه ادامه دارد و در آن سرما رو به کاستی میرود و نویدبخش فرارسیدن بهار است و از میان رفتن سرما و شکفتن شکوفهها،
در شهرستانهای ایران آیینهای شب چله گستردگی بیشتری دارند. در «کرمان» که بیشینهیِ مردم، تا بامداد بیدار میمانند بر این باورند که قارون به هیبتِ هیزمشکنی که پشتهای از هیزم بر دوش دارد به خانهی نیکوکارانِ بیچیز میرود و هیزمی به آنان میدهد و آن هیزم، شمشِ زر میشود و آنان را از بیچیزی درمیآورد.
گفتنی است که در روزگاران گذشته، برخی از مردم به این امید، چلهنشینی میکردند که قارون به سراغشان رود و به پاسِ این چلهنشینی، شمش زر به آنان بدهد.
این باور یادآورِ بابانوئل در کریسمس است و کاری که او در این روزها انجام میدهد و این نشاندهندهی آن است که این دو باور، آبشخوری یکسان دارند.
در شب چله، در بخشهایی از «آذربایجان»، دختری که شوهر کرده است خانوادهاش برای او پیشکشی میفرستند. در «خوی» پشمک پیشکش میکنند و این شاید ازبهرِ همانندی پشمک به برف زمستانی باشد.
در روستاهای «خراسان»، خانوادهی پسری که تازه زن گرفته است برای دختر پیشکش میفرستند. این آیینهای فرستادن پیشکشی در خراسان و آذربایجان نشانگر پیوندِ این شب با زایش یا تولد است.
در فرهنگ دهخدا دربارهی پیوند شب یلدا با زایش مسیح گفته شده است: «یلدا لغت سریانی است به معنی میلاد عربی، و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق میکردهاند از این رو بدین نام نامیدهاند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح (نوئل) که در ۲۵ دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیق محققان در اصل، جشن ظهور میترا (مهر) بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند. شعرا زلف یار و همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی بدان تشبیه کنند و از اشعار برخی از شعرا، مانند سنایی و امیرمعزی، رابطهی بین مسیح و یلدا، ادراک میشود.»
چگونه جشنِ چله یا یلدا جشنِ کریسمس یا نوئل شد؟
هنگامی که ایزدِ مهر از ایران به اروپا رفت در آنجا به گونهی دینی بزرگ به نامِ «مهرپرستی» یا «میترائیسم» درآمد و پیروانی فراوان یافت. چنین، اروپاییان نیز شبِ چله یا شبِ یلدا در ۲۱ دسامبر را که زادروزِ میترا است با شکوهی فراوان جشن میگرفتند. در سدهی چهارم میلادی، برپایهی نادرستیای در شمارشِ کبیسه، این روز در ۲۵ دسامبر بر جای ماند و به نامِ Natalis Invictus «زادروزِ مهرِ شکستناپذیر» میانِ میتراپرستانِ اروپایی ماندگار شد. تا آن روز جشنِ زادروزِ مسیح در روزِ ششمِ ژانویه گرفته میشد. این روز زادروزِ مسیحِ «رهاییبخش» بود. مهرپرستان میپنداشتند که ایزدِ مهر «رهاییبخش» یا «سوشیانت» است و در پایانِ جهان بر زمین خواهد آمد و رستاخیر برپا خواهد داشت و نیکان را بیمرگ و اهریمن و یارانش را با آتشی که به جهان خواهد افتاد نابود خواهد کرد
https://t.me/newswz
👇👇
شبنشینی در این درازترین شب سال مهمترین آن است. در این شب، میوههای پاییزی همچون #انار و خرمالو و #هندوانه و سیب و بِه و انگورهای آویخته، زیباییبخشِ خوانِ شب چلهاند. نهادن این میوهها بر خوان شب #چله «مَیَزد» نام دارد که پیشکشی است به اهورامزدا. ایرانیان به گردِ این خوان به شادی مینشینند.
شادی بنیادِ جشنهای ایرانی است. انگیزهی آفرینش شادی، این است که #اهورامزدا #شادی را آفرید تا مردمان بتوانند در روزگار آمیختگی نیکی و بدی زندگی را تاب آورند و بر این پایه، شادی، خود، کاری ایزدی و گونهای ستایش و سپاس از اهورامزداست و واژگونهی آن اندوه و زاری اهریمنی است و ناخرسندی اهورامزدا را در پی دارد.
با چنین نگرشی، ایرانیان شب چله را، هر چند اهریمنِ بدکنش در آن میتازد، به شادی و خوشی و پایکوبی سپری میکنند و مینوشند و گفتوگو میکنند، و از آن جا که با این شب زمستان آغاز میشود و میوهای هم دیگر پرورش نمییابد این خوانِ خوراکی و میوه، پرشگون بودند و نشانهای از این که به رغم آمدن زمستان باز هم خوان و خانهی ایرانیان پرمیوه و پرخوراک خواهد بود. در این میان، گاهی مادربزرگها داستانهای شیرین روزگاران گذشته را برای خانواده بازگو میکنند، و پدربزرگ یا سالخوردهای دیگر بخشهایی از شاهنامهی فردوسی را میخواند و از حماسههای پهلوانی و سرفرازی و آزادیخواهی ایرانیان سخن میگوید.
ایرانیان بدین گونه به پیشباز «چلهی بزرگ» میروند که از یکم دی آغاز میشود و دهم بهمن به سر میآید. در این چهل روز سرما استخوانسوز میشود و پس از آن «چلهی کوچک» فرامیرسد که تا اسفندماه ادامه دارد و در آن سرما رو به کاستی میرود و نویدبخش فرارسیدن بهار است و از میان رفتن سرما و شکفتن شکوفهها،
در شهرستانهای ایران آیینهای شب چله گستردگی بیشتری دارند. در «کرمان» که بیشینهیِ مردم، تا بامداد بیدار میمانند بر این باورند که قارون به هیبتِ هیزمشکنی که پشتهای از هیزم بر دوش دارد به خانهی نیکوکارانِ بیچیز میرود و هیزمی به آنان میدهد و آن هیزم، شمشِ زر میشود و آنان را از بیچیزی درمیآورد.
گفتنی است که در روزگاران گذشته، برخی از مردم به این امید، چلهنشینی میکردند که قارون به سراغشان رود و به پاسِ این چلهنشینی، شمش زر به آنان بدهد.
این باور یادآورِ بابانوئل در کریسمس است و کاری که او در این روزها انجام میدهد و این نشاندهندهی آن است که این دو باور، آبشخوری یکسان دارند.
در شب چله، در بخشهایی از «آذربایجان»، دختری که شوهر کرده است خانوادهاش برای او پیشکشی میفرستند. در «خوی» پشمک پیشکش میکنند و این شاید ازبهرِ همانندی پشمک به برف زمستانی باشد.
در روستاهای «خراسان»، خانوادهی پسری که تازه زن گرفته است برای دختر پیشکش میفرستند. این آیینهای فرستادن پیشکشی در خراسان و آذربایجان نشانگر پیوندِ این شب با زایش یا تولد است.
در فرهنگ دهخدا دربارهی پیوند شب یلدا با زایش مسیح گفته شده است: «یلدا لغت سریانی است به معنی میلاد عربی، و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق میکردهاند از این رو بدین نام نامیدهاند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح (نوئل) که در ۲۵ دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیق محققان در اصل، جشن ظهور میترا (مهر) بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند. شعرا زلف یار و همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی بدان تشبیه کنند و از اشعار برخی از شعرا، مانند سنایی و امیرمعزی، رابطهی بین مسیح و یلدا، ادراک میشود.»
چگونه جشنِ چله یا یلدا جشنِ کریسمس یا نوئل شد؟
هنگامی که ایزدِ مهر از ایران به اروپا رفت در آنجا به گونهی دینی بزرگ به نامِ «مهرپرستی» یا «میترائیسم» درآمد و پیروانی فراوان یافت. چنین، اروپاییان نیز شبِ چله یا شبِ یلدا در ۲۱ دسامبر را که زادروزِ میترا است با شکوهی فراوان جشن میگرفتند. در سدهی چهارم میلادی، برپایهی نادرستیای در شمارشِ کبیسه، این روز در ۲۵ دسامبر بر جای ماند و به نامِ Natalis Invictus «زادروزِ مهرِ شکستناپذیر» میانِ میتراپرستانِ اروپایی ماندگار شد. تا آن روز جشنِ زادروزِ مسیح در روزِ ششمِ ژانویه گرفته میشد. این روز زادروزِ مسیحِ «رهاییبخش» بود. مهرپرستان میپنداشتند که ایزدِ مهر «رهاییبخش» یا «سوشیانت» است و در پایانِ جهان بر زمین خواهد آمد و رستاخیر برپا خواهد داشت و نیکان را بیمرگ و اهریمن و یارانش را با آتشی که به جهان خواهد افتاد نابود خواهد کرد
https://t.me/newswz
👇👇