#آغوش_هـــــــــوس🔥🔞
#پارت_۱
با دیدن قطره ابی ک از موهاش روی سینه و گودی گردنش میچکه و خیلی پر پیچ و تاب تا رو نوک ممه صورتیش لیز میخوره بدنم داغ میکنه.....
هجوم خون زیادی رو از داخل بی.ضههام به کلاهک ک.یرم حس میکنم، بودن من اونم اینجا خیلی اشتباهه چه برسه به اینکه بخوام یه دختر رو که داخل حمومه دید بزنم...
دختر با عشوه م.مه های خوش فرم و گردش رو داخل مشتاش میگیره و میماله، همینطور که اونارو چنگ میزنه آروم ناله میکنه...
ک.یرم داشت سیخ میشد باید میرفتم موندنم اشتباه بود ولی نتونستم برم اون که منو نمیدید پس یکم دیگه میموندم...
دختر یه دستش رو سمت لای پاش برد و ک.ص پف دارش رو لمس کرد..
خشتکم داشت جر میخورد و میدونستم الاناس که ک.یر کلفتم جر بده شلوارم رو...
دختر انگشتش رو لای چاک ک.صش کشید، آخ که چقدر دلم میخواست اون ک.ص صورتیش رو با ک.یر ش.ق شدم پاره کنم و بعد زبونم رو داخل اون سوراخ تنگش ببرم...
چک محکمی به ک.صش زد و بعد شروع کرد به مالیدن چ.وچ.ولش...
زیپ شلوارم رو باز کردم و شورتم رو پایین کشیدم که ک.یرم مثل یه چوب سفت بیرون افتاد...
انگشتام رو دورش حلقه کردم و کمی بالا پایینش کردم ،
-اووووف لنتی چی میشد تمامش رو داخل دهن خوشگل اون دختر تازه وارد سکسی میکردم و برام میخورد...
دختر سرش رو بالا گرفت و بعد دهنش رو باز کرد آب وارد دهنش شد و بعد ریخت...
لنگاش رو از هم باز کرد و با چهار انگشت ک.صش رو مالش داد و آه غلیظی کشید...
تف غلیظی روی ک.لاهک ک.یرم انداختم و با فکر اینکه داخل ک.ص تنگ اون دختر تازه وارد رفته شروع به بالا پایین کردنش با دست کردم...
دختر بی خبر از وجود من روی کاشی های حموم داگی شد و قمبل کرد...
کو*ن کوچولو و سفیدش اومد بالا، چقدر دلم میخواست این ک.یر کلفت رو داخل اون سوراخ پلمپش کنم و بگ.امش.
با دست دیگم تخمام رو گرفتم و آروم آروم مالیدمش...
ک.یرم حسابییی ش.ق کرده بود دیگه نمیتونستم بیشتر از این دیدش بزنم ،چون هر لحظه ممکن بود سمتش برم و از ک.ص و ک.ون بگ.امش..
کی.رم رو داخل دستم گرفتم فوری وارد یکی از اتاق ها شدم و در رو بستم و تند تند شروع کردم به ج.ق زدن...
هر لحظه تصویر اون تن و بدن سفید، م.مههای نوک صورتی و ک.ص تپل جلوی چشام بود...
چشام رو بستم و همونطور که سرعت دستم رو بیشتر میکردم تصورم میکردم که دارم از ک.ص جرش میدم...
صدای آه و نالش توی گوشم پیچید ، اووف، سگ پدر چه آه و نالهای هم میکرد....
با خیس شدن دستم چشام رو باز کردم و به آب ک.یرم نگاه کردم...
دستمال کاغذی برداشتم و باهاش اون مایع سفید رنگ رو پاک کردم که صدای در اومد و....
🔞💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞
https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0
https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0
https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0
https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0
https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0
https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0
👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥
حنا...دختر ریز جثه ای که شب عقد از پای سفره فرار میکنه و به امامزاده ی یه روستا پناه میبره اما یه شب که تو حموم عمومی روستا مشغول حموم کردنه خادم امام زاده با دیدن تن لختش....🔞💯💦
#فولهاتسکسیشورتخیسکن👅💦
ازازدواج فرار میکنه و گیر یه خادم جذاب و سکسی میفته که...🔞💯🔥
#پارت_۱
با دیدن قطره ابی ک از موهاش روی سینه و گودی گردنش میچکه و خیلی پر پیچ و تاب تا رو نوک ممه صورتیش لیز میخوره بدنم داغ میکنه.....
هجوم خون زیادی رو از داخل بی.ضههام به کلاهک ک.یرم حس میکنم، بودن من اونم اینجا خیلی اشتباهه چه برسه به اینکه بخوام یه دختر رو که داخل حمومه دید بزنم...
دختر با عشوه م.مه های خوش فرم و گردش رو داخل مشتاش میگیره و میماله، همینطور که اونارو چنگ میزنه آروم ناله میکنه...
ک.یرم داشت سیخ میشد باید میرفتم موندنم اشتباه بود ولی نتونستم برم اون که منو نمیدید پس یکم دیگه میموندم...
دختر یه دستش رو سمت لای پاش برد و ک.ص پف دارش رو لمس کرد..
خشتکم داشت جر میخورد و میدونستم الاناس که ک.یر کلفتم جر بده شلوارم رو...
دختر انگشتش رو لای چاک ک.صش کشید، آخ که چقدر دلم میخواست اون ک.ص صورتیش رو با ک.یر ش.ق شدم پاره کنم و بعد زبونم رو داخل اون سوراخ تنگش ببرم...
چک محکمی به ک.صش زد و بعد شروع کرد به مالیدن چ.وچ.ولش...
زیپ شلوارم رو باز کردم و شورتم رو پایین کشیدم که ک.یرم مثل یه چوب سفت بیرون افتاد...
انگشتام رو دورش حلقه کردم و کمی بالا پایینش کردم ،
-اووووف لنتی چی میشد تمامش رو داخل دهن خوشگل اون دختر تازه وارد سکسی میکردم و برام میخورد...
دختر سرش رو بالا گرفت و بعد دهنش رو باز کرد آب وارد دهنش شد و بعد ریخت...
لنگاش رو از هم باز کرد و با چهار انگشت ک.صش رو مالش داد و آه غلیظی کشید...
تف غلیظی روی ک.لاهک ک.یرم انداختم و با فکر اینکه داخل ک.ص تنگ اون دختر تازه وارد رفته شروع به بالا پایین کردنش با دست کردم...
دختر بی خبر از وجود من روی کاشی های حموم داگی شد و قمبل کرد...
کو*ن کوچولو و سفیدش اومد بالا، چقدر دلم میخواست این ک.یر کلفت رو داخل اون سوراخ پلمپش کنم و بگ.امش.
با دست دیگم تخمام رو گرفتم و آروم آروم مالیدمش...
ک.یرم حسابییی ش.ق کرده بود دیگه نمیتونستم بیشتر از این دیدش بزنم ،چون هر لحظه ممکن بود سمتش برم و از ک.ص و ک.ون بگ.امش..
کی.رم رو داخل دستم گرفتم فوری وارد یکی از اتاق ها شدم و در رو بستم و تند تند شروع کردم به ج.ق زدن...
هر لحظه تصویر اون تن و بدن سفید، م.مههای نوک صورتی و ک.ص تپل جلوی چشام بود...
چشام رو بستم و همونطور که سرعت دستم رو بیشتر میکردم تصورم میکردم که دارم از ک.ص جرش میدم...
صدای آه و نالش توی گوشم پیچید ، اووف، سگ پدر چه آه و نالهای هم میکرد....
با خیس شدن دستم چشام رو باز کردم و به آب ک.یرم نگاه کردم...
دستمال کاغذی برداشتم و باهاش اون مایع سفید رنگ رو پاک کردم که صدای در اومد و....
🔞💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞
https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0
https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0
https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0
https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0
https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0
https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0
👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥
حنا...دختر ریز جثه ای که شب عقد از پای سفره فرار میکنه و به امامزاده ی یه روستا پناه میبره اما یه شب که تو حموم عمومی روستا مشغول حموم کردنه خادم امام زاده با دیدن تن لختش....🔞💯💦
#فولهاتسکسیشورتخیسکن👅💦
ازازدواج فرار میکنه و گیر یه خادم جذاب و سکسی میفته که...🔞💯🔥