#شیخ_عرب🧸🍼🍫
#پارت_266
شرتم رو خودش از پام در اورد و مک هاش به نوک سینه ام ادامه داد.
با چشمای بسته آه و ناله ام بلند شد و انگشتام رو لای موهاش چرخوندم و زیرلب ناله کردم:
_آه ددی! محکم تر آخ جوری بمک انگار الان شیر ازشون میاد بیرون.
من تو سکس هرروز بی حیا تر و هات تر میشدم و وقتی انگشتای زمخت شیخ لای پام رفت و بهش چنگی زدم وقتی شیخ عاشق این ورژن من شده.
سر انگشت فاکش رو به چ.وچ.ولم مالید که رون هام از شدت لذت لرزید و سرعت مکیدن هاش هم بیشتر شد.
_وای وای تندتر! بابا... بابایی لطفا!
دست از مکیدن سینه ها برداشت و سرش رو بالا اورد و رون پام رو گرفت و بالا اورد.
پام رو دور کمرش انداخت و با آلتش رو به لای پام کشید و از لای دندون های بهم چسبیده ام هیسی کشیدم و به شونه اش چنگ زدم.
میدونستم بخاطر آب سکس آرومی ندارم ولی خب نمیتونستم از این لذتش بگذرم.
لب هامو دوباره به کام گرفت و آروم آلتش رو فرو برد و وقتی دید کامل توم جا باز کرده، تلم.به های محکم و قویش رو شروع کرد.
ناخن های بلندم رو به کمرش چنگ زدم و سرمو به عقب بردم و ناله هامو ول دادم.
دست هاش رو بالا برد و سیلی محکمی به سینه های خیسم زد که سریع رد انگشتاش به جا موند و جیغی از درد و لذتم از لای لب هام خارج شد.
#پارت_266
شرتم رو خودش از پام در اورد و مک هاش به نوک سینه ام ادامه داد.
با چشمای بسته آه و ناله ام بلند شد و انگشتام رو لای موهاش چرخوندم و زیرلب ناله کردم:
_آه ددی! محکم تر آخ جوری بمک انگار الان شیر ازشون میاد بیرون.
من تو سکس هرروز بی حیا تر و هات تر میشدم و وقتی انگشتای زمخت شیخ لای پام رفت و بهش چنگی زدم وقتی شیخ عاشق این ورژن من شده.
سر انگشت فاکش رو به چ.وچ.ولم مالید که رون هام از شدت لذت لرزید و سرعت مکیدن هاش هم بیشتر شد.
_وای وای تندتر! بابا... بابایی لطفا!
دست از مکیدن سینه ها برداشت و سرش رو بالا اورد و رون پام رو گرفت و بالا اورد.
پام رو دور کمرش انداخت و با آلتش رو به لای پام کشید و از لای دندون های بهم چسبیده ام هیسی کشیدم و به شونه اش چنگ زدم.
میدونستم بخاطر آب سکس آرومی ندارم ولی خب نمیتونستم از این لذتش بگذرم.
لب هامو دوباره به کام گرفت و آروم آلتش رو فرو برد و وقتی دید کامل توم جا باز کرده، تلم.به های محکم و قویش رو شروع کرد.
ناخن های بلندم رو به کمرش چنگ زدم و سرمو به عقب بردم و ناله هامو ول دادم.
دست هاش رو بالا برد و سیلی محکمی به سینه های خیسم زد که سریع رد انگشتاش به جا موند و جیغی از درد و لذتم از لای لب هام خارج شد.