#شیخ_عرب🧸🍼🍫
#پارت_263
لحظه ای خودم رو زیر آب نگه داشتم و بعد با خنده بالا اومدم و نفس عمیقی کشیدم.
موهای خیسم رو عقب دادم.
شاپور فقط با باکسر مشکی رنگی خودش رو تو آب انداخت و به تن و موهای خیسش زل زدم.
بدن خیسش اونو سکسی تر کرد.
به گوشه استخر تکیه داد و به سمتش شنا کردم.
انگار قبل از اینکه خودش رو تو آب بندازه دوتا لیوان آب پرتقال اورده بود و گوشه استخر گذاشت.
از جلو بهش چسبیدم و یکی از لیوان ها رو برداشتم و کمی ازش خوردم.
شیخ شاپور هم یه دونه برداشت و تا نصفه سر کشید.
انگشتای لاک زده مو روی سینه عضلانی و تمیزش کشیدم و تا نزدیکی گردنش بردم و چشمای سیاه شیخ زوم حرکاتم بود.
آب ولرم داشت پاها و کمرم رو نوازش میکرد.
وسوسه شده بودم... خیسی تن و موهای و بدن سیکس پک دارش هورنی ام میکرد.
هیکلش عین پاول درف بود و انگشتام رو لای موهای نمدارش بردم و اونا رو به یک طرف کشیدم و با صدای خماری زمزمه کردم:
_اگه بچه مون پسر شد دوست دارم به تو بره چون مطمئنم خیلی جذاب میشه.
شیخ لیوان رو دوباره بالا برد ولی نگاه از من نگرفت و با حرفم، گوشه لبش با غرور بالا رفت و سرشو جلو کشید و آروم با شیطنت پچ زد:
_یعنی من جذابم؟
#پارت_263
لحظه ای خودم رو زیر آب نگه داشتم و بعد با خنده بالا اومدم و نفس عمیقی کشیدم.
موهای خیسم رو عقب دادم.
شاپور فقط با باکسر مشکی رنگی خودش رو تو آب انداخت و به تن و موهای خیسش زل زدم.
بدن خیسش اونو سکسی تر کرد.
به گوشه استخر تکیه داد و به سمتش شنا کردم.
انگار قبل از اینکه خودش رو تو آب بندازه دوتا لیوان آب پرتقال اورده بود و گوشه استخر گذاشت.
از جلو بهش چسبیدم و یکی از لیوان ها رو برداشتم و کمی ازش خوردم.
شیخ شاپور هم یه دونه برداشت و تا نصفه سر کشید.
انگشتای لاک زده مو روی سینه عضلانی و تمیزش کشیدم و تا نزدیکی گردنش بردم و چشمای سیاه شیخ زوم حرکاتم بود.
آب ولرم داشت پاها و کمرم رو نوازش میکرد.
وسوسه شده بودم... خیسی تن و موهای و بدن سیکس پک دارش هورنی ام میکرد.
هیکلش عین پاول درف بود و انگشتام رو لای موهای نمدارش بردم و اونا رو به یک طرف کشیدم و با صدای خماری زمزمه کردم:
_اگه بچه مون پسر شد دوست دارم به تو بره چون مطمئنم خیلی جذاب میشه.
شیخ لیوان رو دوباره بالا برد ولی نگاه از من نگرفت و با حرفم، گوشه لبش با غرور بالا رفت و سرشو جلو کشید و آروم با شیطنت پچ زد:
_یعنی من جذابم؟