#جانانجان354
( دوک) سعید
خیلی سعی کردم خودمو کنترل کنم. مغزم فریاد میزد از درد. حتی فکر بهش که اون موجود تو شکمش نتیجه ی دست درازی اون حروم زا*ده باشه دیونه ام میکرد.
خونم رو به جوش میاورد
( دوک) سعید
خیلی سعی کردم خودمو کنترل کنم. مغزم فریاد میزد از درد. حتی فکر بهش که اون موجود تو شکمش نتیجه ی دست درازی اون حروم زا*ده باشه دیونه ام میکرد.
خونم رو به جوش میاورد