° ایوای جاوید °
#پارت371
گونههای ایوا از شرم گل انداخت.
جاوید زبانش را میان دندانش فشرد.
تقصیر دخترک بود نیمه شب از خواب بیدارش کرده بود.
هنوز هوش و حواسش سر جایش نیامده و بود و طبیعی بود تعجب کند از دیدن شاهکارش روی تن ایوا که بعد از یک هفته هنوز خوب نشده بود!
بحث را عوض کرد:
- طوری شده این موقع بهم زنگ زدی؟
ایوا با صدای خفهای صادقانه گفت:
- نه... خواستم تشکر کنم ازتون بابت گوشی ولی حواسم به ساعت نبود.
جاوید نفسش را صددار بیرون فرستاد.
سری تکان داد و هرکاری کرد نتوانست نگوید:
- خواهشا دوباره با عره و عوره و شمسی کوره برامون پلن نچین که این یکی هم خرد کنم!
ایوا لب گزید.
- نه... خیالتون راحت باشه.
جاوید " خوبه "ای زیر لب گفت.
چند لحظه بینشان سکوت برقرار شد.
ایوا این بار با لحن غمگینی پرسید:
- شما توی دوحه بهتون خوش میگذره؟
پارتهای دوسال دیگه رو همین الان بخونید👇
https://t.me/c/1962736477/22167
از چهار شنبه این هفته افزایش قیمت داریم اگه میخواید با قیمت قبل عضو بشید عجله کنید❌
#پارت371
گونههای ایوا از شرم گل انداخت.
جاوید زبانش را میان دندانش فشرد.
تقصیر دخترک بود نیمه شب از خواب بیدارش کرده بود.
هنوز هوش و حواسش سر جایش نیامده و بود و طبیعی بود تعجب کند از دیدن شاهکارش روی تن ایوا که بعد از یک هفته هنوز خوب نشده بود!
بحث را عوض کرد:
- طوری شده این موقع بهم زنگ زدی؟
ایوا با صدای خفهای صادقانه گفت:
- نه... خواستم تشکر کنم ازتون بابت گوشی ولی حواسم به ساعت نبود.
جاوید نفسش را صددار بیرون فرستاد.
سری تکان داد و هرکاری کرد نتوانست نگوید:
- خواهشا دوباره با عره و عوره و شمسی کوره برامون پلن نچین که این یکی هم خرد کنم!
ایوا لب گزید.
- نه... خیالتون راحت باشه.
جاوید " خوبه "ای زیر لب گفت.
چند لحظه بینشان سکوت برقرار شد.
ایوا این بار با لحن غمگینی پرسید:
- شما توی دوحه بهتون خوش میگذره؟
پارتهای دوسال دیگه رو همین الان بخونید👇
https://t.me/c/1962736477/22167
از چهار شنبه این هفته افزایش قیمت داریم اگه میخواید با قیمت قبل عضو بشید عجله کنید❌