#part673 مــــــ💄ــــــاتیک
مرد جواب داد
_ برید سردخونه
اونجا میتونید ببینید
بی توجه جلو رفت
تمام استخوان هایش تیر میکشید
انگار درد لعنتی به عمیق ترین بخش وجودش نفوذ کرده بود!
_ فقط چنددقیقه...
مردها بعد از مکثی از اتاق بیرون زدند
صدای گریهی زنانهای از بیرون به گوش میرسید
جلو رفت
انگار لادن زنده بود که جنون آمیز برایش توضیح میداد
_ باید ... باید به بابات خبر بدم
به خواهرات ... به ... به مادرت
کنار تخت ایستاد
دست لرزانش سمت زیپ کاور مشکی رنگ رفت
انگشتانش مثل چوب سخت شده بود
_ کاش مثل اونبار ازم شکایت کنن
کاش ... کاش بندازنم زندان
کاش اعدامم کنن
وقتی سه سال پیش ازپله ها پرت شدی پایین من تو زندان آروم بودم لادن
انگار ... انگار با خودم میگفتم درسته اون دختر تو کماست اما تو هم فرقی با مرده ها نداری
تو هم داری تقاص پس میدی
ولی الان ... الان هیچ زندانی آرومم نمیکنه
ورود به vip👇❤️
https://t.me/c/1477574810/57915
مرد جواب داد
_ برید سردخونه
اونجا میتونید ببینید
بی توجه جلو رفت
تمام استخوان هایش تیر میکشید
انگار درد لعنتی به عمیق ترین بخش وجودش نفوذ کرده بود!
_ فقط چنددقیقه...
مردها بعد از مکثی از اتاق بیرون زدند
صدای گریهی زنانهای از بیرون به گوش میرسید
جلو رفت
انگار لادن زنده بود که جنون آمیز برایش توضیح میداد
_ باید ... باید به بابات خبر بدم
به خواهرات ... به ... به مادرت
کنار تخت ایستاد
دست لرزانش سمت زیپ کاور مشکی رنگ رفت
انگشتانش مثل چوب سخت شده بود
_ کاش مثل اونبار ازم شکایت کنن
کاش ... کاش بندازنم زندان
کاش اعدامم کنن
وقتی سه سال پیش ازپله ها پرت شدی پایین من تو زندان آروم بودم لادن
انگار ... انگار با خودم میگفتم درسته اون دختر تو کماست اما تو هم فرقی با مرده ها نداری
تو هم داری تقاص پس میدی
ولی الان ... الان هیچ زندانی آرومم نمیکنه
ورود به vip👇❤️
https://t.me/c/1477574810/57915