- دیدن زن پشت ماشین سنگین عجیبه؛ ولی عوضش زنها همه چیز رو قابل اعتمادتر می کنند.
حرف هاش رو نشنیده گرفتم.
- زن و شوهریم... حداقل تو شناسنامه
پلک هام رو فشار دادم. بچه اش توی شکم من بود و می گفت: «حداقل تو شناسنامه». معلوم نبود حداکثرش دیگه چیه!
صدام زد:
- کمند!
https://t.me/+O6cE7UscoQwxMGM0
- نشنیدی طرف دختری که حال طبیعی نداره نمیرند؟
-این هم یه تجاوز دیگه بود؟
https://t.me/+O6cE7UscoQwxMGM0
زن موقتی مدیر عاملم شدم! اون شب میخواستم بهش بگم ازش حاملم... ولی تعقیبش کردم چون به کاراش بدجوری مشکوک بودم. پشت ماشینش نشستم و وقتی به خودم اومدم، وسط قاچاق محمولشون بودم! یا باید خودم و بچمو از دستش نجات میدادم یا کمکش میکردم، ولی من...❌🔞🔥
رمان جدید #خط_خورده پیشنهاد ویژهی این روزها 🥹
https://t.me/+O6cE7UscoQwxMGM0
https://t.me/+O6cE7UscoQwxMGM0
حرف هاش رو نشنیده گرفتم.
- زن و شوهریم... حداقل تو شناسنامه
پلک هام رو فشار دادم. بچه اش توی شکم من بود و می گفت: «حداقل تو شناسنامه». معلوم نبود حداکثرش دیگه چیه!
صدام زد:
- کمند!
https://t.me/+O6cE7UscoQwxMGM0
- نشنیدی طرف دختری که حال طبیعی نداره نمیرند؟
-این هم یه تجاوز دیگه بود؟
https://t.me/+O6cE7UscoQwxMGM0
زن موقتی مدیر عاملم شدم! اون شب میخواستم بهش بگم ازش حاملم... ولی تعقیبش کردم چون به کاراش بدجوری مشکوک بودم. پشت ماشینش نشستم و وقتی به خودم اومدم، وسط قاچاق محمولشون بودم! یا باید خودم و بچمو از دستش نجات میدادم یا کمکش میکردم، ولی من...❌🔞🔥
رمان جدید #خط_خورده پیشنهاد ویژهی این روزها 🥹
https://t.me/+O6cE7UscoQwxMGM0
https://t.me/+O6cE7UscoQwxMGM0