#part661 مــــــ💄ــــــاتیک
سمت مخالف برگشت
زنی با شالی که دور گردنش افتاده بود نگران نگاهشان میکرد
به پاهایش سرعت بخشید
صندلی عقب سوار شد و پچ زد
_ تند برو ... نفس نمیکشه
زن سرعتش را بالا برد و تلاشی برای پوشیدن شالش نکرد
ساواش پلک هایش را روی هم فشرد
دخترک میز رنگارنگی چیده بود
شمع روشن کرده بود
ساعت ها انتظار و اضطراب کشیده بود
چرا ثانیه ها انقدر دیر میگذشتند؟!
بالاخره زن پایش را روی ترمز کوبید و با دست سمت راست را نشان داد
_ اورژانس اونجاست
ساواش از ماشین بیرون پرید
گفته بود خسته است
که کاش جانش را بگیرد
مرگ خواسته بود و ساواش بدون هیچ رحمی اجازه داده بود بمیرد!
روی تخت سفید خواباندش
وحشت زده پشت سر هم تکرار کرد
_ قرص خورده ... نفس نمیکشه ... قرص خورده
مردی شانه اش را با شدت عقب کشید و پرستار صدایش را بالا برد
_ ضربان نداره
۴۵۰ پارت جلوتریم
تا چند روز دیگه افزایش قیمتمون اعمال میشه
ورود با قیمت قبلی👇❤️
https://t.me/c/1477574810/56656
سمت مخالف برگشت
زنی با شالی که دور گردنش افتاده بود نگران نگاهشان میکرد
به پاهایش سرعت بخشید
صندلی عقب سوار شد و پچ زد
_ تند برو ... نفس نمیکشه
زن سرعتش را بالا برد و تلاشی برای پوشیدن شالش نکرد
ساواش پلک هایش را روی هم فشرد
دخترک میز رنگارنگی چیده بود
شمع روشن کرده بود
ساعت ها انتظار و اضطراب کشیده بود
چرا ثانیه ها انقدر دیر میگذشتند؟!
بالاخره زن پایش را روی ترمز کوبید و با دست سمت راست را نشان داد
_ اورژانس اونجاست
ساواش از ماشین بیرون پرید
گفته بود خسته است
که کاش جانش را بگیرد
مرگ خواسته بود و ساواش بدون هیچ رحمی اجازه داده بود بمیرد!
روی تخت سفید خواباندش
وحشت زده پشت سر هم تکرار کرد
_ قرص خورده ... نفس نمیکشه ... قرص خورده
مردی شانه اش را با شدت عقب کشید و پرستار صدایش را بالا برد
_ ضربان نداره
۴۵۰ پارت جلوتریم
تا چند روز دیگه افزایش قیمتمون اعمال میشه
ورود با قیمت قبلی👇❤️
https://t.me/c/1477574810/56656