#part602 مــــــ💄ــــــاتیک
ساواش اجازه نداد دستش را کنار بکشد
سر بتادین را باز کرد و خیره اش شد
_ تو بگو چیکار کنم
چی میخوای از این زندگی لادن؟
من نمیتونم کاری کنم!
من سردرگمم ، طوری بهم ضربه زدی که هنوز گیجم
لادن دندان هایش را روی هم فشرد
چرا همیشه مقصر اول و آخر داستان شناخته میشد؟!
با چشمان اشکی به ساواش خیره شد
_ میدونی چی میخوام؟!
همون رشتهای که میخوام رو قبول شم تو دانشگاهی که میخوام
درس بخونم ، پیشرفت کنم ، شغل خودمو داشته باشم
بشم همونی که تو میگی نمیتونی
بشم همونی که خانوادم هیچ امیدی نداشتن
بعد....
سرش را نزدیک ساواش آورد و با حرص بغض کرده پچ زد
_ بعد همتونو ول کنم و برم!
ساواش بتادین را روی زخمش خالی کرد!
صدای جیغ دردناک دخترک بلند شد
خواست دستش را عقب بکشد اما ساواش اجازه نداد
با حرص غرید
_ اینجا ایرانه خانم کوچولو
تا شوهرت نخواد حتی اجازه تحصیلم نداری ، چه برسه به شغل و گم و گور شدن!
دوستای گلم بزودی افزایش قیمت داریم
خواستم از قبل اطلاع بدم که اگر دوست داشتید با قیمت قبلی عضو بشید جا نمونید👇
https://t.me/c/1477574810/48790
ساواش اجازه نداد دستش را کنار بکشد
سر بتادین را باز کرد و خیره اش شد
_ تو بگو چیکار کنم
چی میخوای از این زندگی لادن؟
من نمیتونم کاری کنم!
من سردرگمم ، طوری بهم ضربه زدی که هنوز گیجم
لادن دندان هایش را روی هم فشرد
چرا همیشه مقصر اول و آخر داستان شناخته میشد؟!
با چشمان اشکی به ساواش خیره شد
_ میدونی چی میخوام؟!
همون رشتهای که میخوام رو قبول شم تو دانشگاهی که میخوام
درس بخونم ، پیشرفت کنم ، شغل خودمو داشته باشم
بشم همونی که تو میگی نمیتونی
بشم همونی که خانوادم هیچ امیدی نداشتن
بعد....
سرش را نزدیک ساواش آورد و با حرص بغض کرده پچ زد
_ بعد همتونو ول کنم و برم!
ساواش بتادین را روی زخمش خالی کرد!
صدای جیغ دردناک دخترک بلند شد
خواست دستش را عقب بکشد اما ساواش اجازه نداد
با حرص غرید
_ اینجا ایرانه خانم کوچولو
تا شوهرت نخواد حتی اجازه تحصیلم نداری ، چه برسه به شغل و گم و گور شدن!
دوستای گلم بزودی افزایش قیمت داریم
خواستم از قبل اطلاع بدم که اگر دوست داشتید با قیمت قبلی عضو بشید جا نمونید👇
https://t.me/c/1477574810/48790