💢 اربــابــِ عــمارتـــ💢
#پارت_چهلوهشت
حالا باید واسه معذرت خواهی چیکار میکردم
اگرمثل همیشه هیچ زری نمیزدم
سکوت میکردم و تحمل میکردم ختم به خیر میشد
اخه چرا زر زیادی زده بودم
که اثبات کنم چه خبره ؟؟ مثلا اجازه ارمان رو گرفنتمو از اونا سر ترم ؟؟
فقط یه لحظه شادی زد زیر دلم
واگرنه همچین چیزایی نمیگفتم
_ میخوای امتحان کنیم ؟؟
خواست بره که از تخت پایین پریدم
سریع از دستش اویزون شدم
_ نه نه ترو خدااا
من به اینکار احتیاج دارم
همونطور که اویزون دستش بودم نگاهمکرد
_ پسغلط میکنی دهنت باز میکنی
حرفش تایید کردم و گفتم
_ بله غلط کردم ببخشید
اخمی کرد و عربده کشید : بلند تر ؛ بلند تر بگو
مکث کردم و نگاهش کردم
چیو باید بلند تر میگفتم ؟!
مهلت نداد فکر کنم و دوباره فریاد کشید
_ مگه با تو نیستم ؟؟ منو ندید میگیری ؟؟
#پارت_چهلوهشت
حالا باید واسه معذرت خواهی چیکار میکردم
اگرمثل همیشه هیچ زری نمیزدم
سکوت میکردم و تحمل میکردم ختم به خیر میشد
اخه چرا زر زیادی زده بودم
که اثبات کنم چه خبره ؟؟ مثلا اجازه ارمان رو گرفنتمو از اونا سر ترم ؟؟
فقط یه لحظه شادی زد زیر دلم
واگرنه همچین چیزایی نمیگفتم
_ میخوای امتحان کنیم ؟؟
خواست بره که از تخت پایین پریدم
سریع از دستش اویزون شدم
_ نه نه ترو خدااا
من به اینکار احتیاج دارم
همونطور که اویزون دستش بودم نگاهمکرد
_ پسغلط میکنی دهنت باز میکنی
حرفش تایید کردم و گفتم
_ بله غلط کردم ببخشید
اخمی کرد و عربده کشید : بلند تر ؛ بلند تر بگو
مکث کردم و نگاهش کردم
چیو باید بلند تر میگفتم ؟!
مهلت نداد فکر کنم و دوباره فریاد کشید
_ مگه با تو نیستم ؟؟ منو ندید میگیری ؟؟