Репост из: شــبانه?
🌺🌺🌺🌺🌺
✨✨✨✨
🌺🌺🌺
✨✨
🌺
#پارت_واقعی
کتم رو تنم کردم و به باده که بغ کرده روی تخت نشسته بود نگاه کردم و چشمام رو ریز کردم.
_چیزی شده؟
بدون اینکه نگام کنه، لباشو ورچید و سرشو بالا انداخت. پوفی کشیدم و کنارش روی مبل نشستم.
نگاهش رو دنبال کردم و با دیدن تلویزیون خاموش که خیره اش بود، ابرویی از تعجب بالا انداخت.
آه غمگینی کشید که بیشتر متعجب شدم.
_اتفاقی افتاده باده؟ کسی دیشب اذیتت کرد؟ تو که دیشب تو لباس عروس خیلی خندون بودی.
با بغض تند تند سری تکون داد و دست به سینه نشست و یه قطره از چشمش پایین افتاد.
_میدونی دیشب چه شبی بود؟
سرمو به سمتش خم کردم و گیج گفتم:
_چه شبی بود؟
لباش لرزید و با بغض گفت:
_یکی حسش کرد. . .
یکی بلندش کرد. . .
یکی خوابش کرد. . .
یکی راستش کرد. . .
یکی بوسش کرد. . .
با چشمای گرد از تعجب نگاش کردم مه سرشو روی مبل گذاشت و به سقف خیره شد و با آه سوزناکی ادامه داد:
_یکی هم مثل من کسی چیزی توش نکرد و غم تو گلوش باد کرد...
گیج و مبهوت نگاش کردم و کم کم معنی حرفاش رو فهمیدم و چنان قهقهه ای زدم که نمیتونستم نفس بکشم.
وقتی دیدم داره چپ چپ نگام میکنه روی همون مبل خوابوندمش و با ته مایه خنده گفتم:
_دیشب کسی چیزی توت نکرد چون حالت خوب نبود... حالا خودت میخوای یه جوری اون طرف چیزش میکنه توت که غم نیاد تو گلوت!
با چشمای گرد نگام کرد که با خنده و شیطنت، لبشو محکم گاز گرفتم و دستمو به سمت شلوارکش بردم...
https://t.me/joinchat/AAAAAEzy242FMs6VKnMi-w
https://t.me/joinchat/AAAAAEzy242FMs6VKnMi-w
#چرا_یکی_نمیکنه_توش😂😂😂😂
#حشریترین_دختر_رمان_سال😐🤦♀😂🤣
✨✨✨✨
🌺🌺🌺
✨✨
🌺
#پارت_واقعی
کتم رو تنم کردم و به باده که بغ کرده روی تخت نشسته بود نگاه کردم و چشمام رو ریز کردم.
_چیزی شده؟
بدون اینکه نگام کنه، لباشو ورچید و سرشو بالا انداخت. پوفی کشیدم و کنارش روی مبل نشستم.
نگاهش رو دنبال کردم و با دیدن تلویزیون خاموش که خیره اش بود، ابرویی از تعجب بالا انداخت.
آه غمگینی کشید که بیشتر متعجب شدم.
_اتفاقی افتاده باده؟ کسی دیشب اذیتت کرد؟ تو که دیشب تو لباس عروس خیلی خندون بودی.
با بغض تند تند سری تکون داد و دست به سینه نشست و یه قطره از چشمش پایین افتاد.
_میدونی دیشب چه شبی بود؟
سرمو به سمتش خم کردم و گیج گفتم:
_چه شبی بود؟
لباش لرزید و با بغض گفت:
_یکی حسش کرد. . .
یکی بلندش کرد. . .
یکی خوابش کرد. . .
یکی راستش کرد. . .
یکی بوسش کرد. . .
با چشمای گرد از تعجب نگاش کردم مه سرشو روی مبل گذاشت و به سقف خیره شد و با آه سوزناکی ادامه داد:
_یکی هم مثل من کسی چیزی توش نکرد و غم تو گلوش باد کرد...
گیج و مبهوت نگاش کردم و کم کم معنی حرفاش رو فهمیدم و چنان قهقهه ای زدم که نمیتونستم نفس بکشم.
وقتی دیدم داره چپ چپ نگام میکنه روی همون مبل خوابوندمش و با ته مایه خنده گفتم:
_دیشب کسی چیزی توت نکرد چون حالت خوب نبود... حالا خودت میخوای یه جوری اون طرف چیزش میکنه توت که غم نیاد تو گلوت!
با چشمای گرد نگام کرد که با خنده و شیطنت، لبشو محکم گاز گرفتم و دستمو به سمت شلوارکش بردم...
https://t.me/joinchat/AAAAAEzy242FMs6VKnMi-w
https://t.me/joinchat/AAAAAEzy242FMs6VKnMi-w
#چرا_یکی_نمیکنه_توش😂😂😂😂
#حشریترین_دختر_رمان_سال😐🤦♀😂🤣