#گودال_شهوت
#پارت_2
_اومم ددی خواهش میکنم
داشتم از لذت میمردم...
میدونستم اونقدر دخترشون رو دوست دارن که اجازه ندن همچین چیزی رو بفهمه
اما بازم حرف های کثیفی که زیر گوشم میزد باعث میشد بیشتر از قبل تحریک بشم و نوک سیـ*ـنه هام سیخ بشه
اصلاً نفهمیدم بیرون حمام چه اتفاقی افتاد اما با باز شدن در و دیدن مامی با ترس نگاهش کردم
خیلی خشن تر بود و تو سکـ*ــس کاری میکرد از شدت درد و لذت به التماس بیفتم
نیشخندی زد و روبه ددی گفت: زود تر سوراخ هر*زش رو پر کن سایه داره بیدار میشه
ددی تلمبه سنگینی بهم زد که به جلو پرت شدم اما با دستاش مهارم کرد
+یه جوری ساکتش کن دخترکمو چون من به یه راند گایـ... ـیدن هرزه کوچولومون راضی نمیشم
مامی لبخندی زد جلو اومد و از ددی لب گرفت و ازش جدا شد
_میدونم عزیزم ولی برای شب برنامه دارم...
چونم رو گرفت و با اون چشمای کشیده که با خط چشم کشیده تر شده بود نگاه خماری بهم انداخت
_خوب به ددیت سرویس بده النا...
https://t.me/+l6ArpYoF-IRiYjQ0
https://t.me/+l6ArpYoF-IRiYjQ0
#پارت_2
_اومم ددی خواهش میکنم
داشتم از لذت میمردم...
میدونستم اونقدر دخترشون رو دوست دارن که اجازه ندن همچین چیزی رو بفهمه
اما بازم حرف های کثیفی که زیر گوشم میزد باعث میشد بیشتر از قبل تحریک بشم و نوک سیـ*ـنه هام سیخ بشه
اصلاً نفهمیدم بیرون حمام چه اتفاقی افتاد اما با باز شدن در و دیدن مامی با ترس نگاهش کردم
خیلی خشن تر بود و تو سکـ*ــس کاری میکرد از شدت درد و لذت به التماس بیفتم
نیشخندی زد و روبه ددی گفت: زود تر سوراخ هر*زش رو پر کن سایه داره بیدار میشه
ددی تلمبه سنگینی بهم زد که به جلو پرت شدم اما با دستاش مهارم کرد
+یه جوری ساکتش کن دخترکمو چون من به یه راند گایـ... ـیدن هرزه کوچولومون راضی نمیشم
مامی لبخندی زد جلو اومد و از ددی لب گرفت و ازش جدا شد
_میدونم عزیزم ولی برای شب برنامه دارم...
چونم رو گرفت و با اون چشمای کشیده که با خط چشم کشیده تر شده بود نگاه خماری بهم انداخت
_خوب به ددیت سرویس بده النا...
https://t.me/+l6ArpYoF-IRiYjQ0
https://t.me/+l6ArpYoF-IRiYjQ0