#دکترهات💉
#part1
نگاهی به چشم های درشت و مشکی رنگش انداختم
از لباساش مشخص بود از روستا اومده
دستکش هام رو پوشیدم و اشاره ایی به تخت کردم
با صورتی مظلوم لب هاشو برچید و روی تحت دراز کشید
اشاره ایی به دامن گل گلیش کردم که گنگ سرشو تکون داد
_چ..چی؟
اخم هام توی هم رفت
_میگم دامنتو دربیار
سریع صورتش سرخ شد
_وا..واسه چی؟
_می خوام چکش کنم از رو دامن نمیشه
مشخص بود حسابی خجالت کشیده و انتظار نداشت که لخت چکش کنم
نگاهی دقیق به صورتش انداختم خیلی بچه بود نهایتا بهش میخورد ۱۵ سالش باشه
نمیدونم اینجا چیکار میکرد و چه دلیلی داشت که پرده اش رو چک کنه..
به قیافش هم نمیخورد که از اون دخترای خراب و هرجایی باشه.
بلاخره با هزار رنگ عوض کردن دامنشو پایین کشید
با دیدن پایین تنه سفید و کلوچه ایش حس کردم غریضه های مردونه ام فعال شدن و برجسته شدن پایین تنهام رو توی شلوارم حس کردم
یه کلوچه بدون مو..سفید و با لبه های صورتی یه دختر کم سن و سال واقعا بی نظیر و وسوسه کننده بود
دستمو روی لبه های تپلش گذاشتم که چشم هاش رو با خجالت بست
نوازش وار تپلش رو لمس کردم
به جرئت میتونستم بگم بهترین و کلوچه ایی ترین تپلیِ که تا حالا در بین بیمارهام دیدم
دستکش هام رو درآوردم تا بتونم با دست های خودم لمسشون کنم
گرمی دستم رو که روی تپلش احساس کرد پاش رو چنگ زد
_آخ❌😈👇🏻
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
مهراد سعادت!
پسر پولداري كه تمام دخترهاي شهر عاشق اينن كه باهاش رابطه داشته باشن و زنا ميترسن توي مطبش برن.🔞
آوازه هيز بودن دكتر جوون شهري و فوق العاده سـكسي كه توي محل پيچيده به حديث دختري ميرسه به زور نامزد پسري شده كه علاقهاي بهش نداره.
دختري كه مورد تجاوز پدرش قرار گرفته و وقتي مهراد كلوچه صـورتي بين پاهاش و ميبينه بهش پيشنهاد عجيبي ميده كه…💦💋🔥
#ممنوعــــــهههههه #هـــات🔞🔥
#part1
نگاهی به چشم های درشت و مشکی رنگش انداختم
از لباساش مشخص بود از روستا اومده
دستکش هام رو پوشیدم و اشاره ایی به تخت کردم
با صورتی مظلوم لب هاشو برچید و روی تحت دراز کشید
اشاره ایی به دامن گل گلیش کردم که گنگ سرشو تکون داد
_چ..چی؟
اخم هام توی هم رفت
_میگم دامنتو دربیار
سریع صورتش سرخ شد
_وا..واسه چی؟
_می خوام چکش کنم از رو دامن نمیشه
مشخص بود حسابی خجالت کشیده و انتظار نداشت که لخت چکش کنم
نگاهی دقیق به صورتش انداختم خیلی بچه بود نهایتا بهش میخورد ۱۵ سالش باشه
نمیدونم اینجا چیکار میکرد و چه دلیلی داشت که پرده اش رو چک کنه..
به قیافش هم نمیخورد که از اون دخترای خراب و هرجایی باشه.
بلاخره با هزار رنگ عوض کردن دامنشو پایین کشید
با دیدن پایین تنه سفید و کلوچه ایش حس کردم غریضه های مردونه ام فعال شدن و برجسته شدن پایین تنهام رو توی شلوارم حس کردم
یه کلوچه بدون مو..سفید و با لبه های صورتی یه دختر کم سن و سال واقعا بی نظیر و وسوسه کننده بود
دستمو روی لبه های تپلش گذاشتم که چشم هاش رو با خجالت بست
نوازش وار تپلش رو لمس کردم
به جرئت میتونستم بگم بهترین و کلوچه ایی ترین تپلیِ که تا حالا در بین بیمارهام دیدم
دستکش هام رو درآوردم تا بتونم با دست های خودم لمسشون کنم
گرمی دستم رو که روی تپلش احساس کرد پاش رو چنگ زد
_آخ❌😈👇🏻
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
https://t.me/+3lSmBqGbswgzOTQ0
مهراد سعادت!
پسر پولداري كه تمام دخترهاي شهر عاشق اينن كه باهاش رابطه داشته باشن و زنا ميترسن توي مطبش برن.🔞
آوازه هيز بودن دكتر جوون شهري و فوق العاده سـكسي كه توي محل پيچيده به حديث دختري ميرسه به زور نامزد پسري شده كه علاقهاي بهش نداره.
دختري كه مورد تجاوز پدرش قرار گرفته و وقتي مهراد كلوچه صـورتي بين پاهاش و ميبينه بهش پيشنهاد عجيبي ميده كه…💦💋🔥
#ممنوعــــــهههههه #هـــات🔞🔥