#پارت۵۴۲
چه مسئله ای؟ مصطفی کارشو خوب بلده بهش اطمینان دارم!
والا بهراد جان انگار با آرشا سر ناسازگاری
گذاشتن و آرشا میگه تا خود بهراد نباشه همکاری
نمیکنه..
خودت که میدونی مدیر تدارکات اونه.. تقریبا میشه گفت دست راست منه و تمام برنامه ها
زیر نظر اون رد میشه!
با شنیدن اسم آرشا اخم هام خود به خود توی هم کشیده شده بودن و دست هام مشت شده بود!
اوکی امروز سعی میکنم تا آخر وقت اداری خودمو برسونم!!
خوش اومدی داداش ناهار رستوران مهمون من!
بی حوصله گوشی رو قطع کردم و به کیف لبتابم چنگ زدم و بدون جواب دادن به خداحافظی فرشته خونه رو ترک کردم!!
نمیدونم چرا حس میکنم این پسره ی جلف عوضی نقشه ای توی اون کله ی پوکش هست!
به مصطفی زنگ زدم..
جانم بهراد؟
چه خبر شده با اون یارو لندهور؟
آرشاویر؟
خوده کره خرش!
والا نمیدونم اونقدر لجبازی میکنه ومن کوتاه اومدم انگار جو گیر شده
امروز دیگه تو روش
دراومدم و آخرسرهم گفت باید خود بهراد باشه و بامن کار نمیکنه!
واسه چی لج میکنه؟ یعنی چی؟ نمیدونم انگار دنبال بهونه بود تا پا شو توی یک کفش کنه و تو رو به کار بگیره!
چه مسئله ای؟ مصطفی کارشو خوب بلده بهش اطمینان دارم!
والا بهراد جان انگار با آرشا سر ناسازگاری
گذاشتن و آرشا میگه تا خود بهراد نباشه همکاری
نمیکنه..
خودت که میدونی مدیر تدارکات اونه.. تقریبا میشه گفت دست راست منه و تمام برنامه ها
زیر نظر اون رد میشه!
با شنیدن اسم آرشا اخم هام خود به خود توی هم کشیده شده بودن و دست هام مشت شده بود!
اوکی امروز سعی میکنم تا آخر وقت اداری خودمو برسونم!!
خوش اومدی داداش ناهار رستوران مهمون من!
بی حوصله گوشی رو قطع کردم و به کیف لبتابم چنگ زدم و بدون جواب دادن به خداحافظی فرشته خونه رو ترک کردم!!
نمیدونم چرا حس میکنم این پسره ی جلف عوضی نقشه ای توی اون کله ی پوکش هست!
به مصطفی زنگ زدم..
جانم بهراد؟
چه خبر شده با اون یارو لندهور؟
آرشاویر؟
خوده کره خرش!
والا نمیدونم اونقدر لجبازی میکنه ومن کوتاه اومدم انگار جو گیر شده
امروز دیگه تو روش
دراومدم و آخرسرهم گفت باید خود بهراد باشه و بامن کار نمیکنه!
واسه چی لج میکنه؟ یعنی چی؟ نمیدونم انگار دنبال بهونه بود تا پا شو توی یک کفش کنه و تو رو به کار بگیره!