اینم بگم از مراسم باز...چندسال پیش شهرستان بودم...برگشتم تهران...صبح همون روز ساعت5خالم ب رحمت خدا میرع😔😔,,،(شادی روحش یع صلوات دوست داشتین بفرستین) بعد من تا رسیدم خوابیدم....ساعت۱۱همسرم اومد از سرکار....منم گفتم چی شده یهو زد زیر گریع که خالع فوت کرده...خالم ۳۰سالع...مجرد...بود..متاسفانه ایست قلبی کرد...خلاصع من دوبارع برگشتم چمدون باز نکرده برگشتم...بعد تا رسیدم خیلی جیغ و داد وگیس کشیدن....یکم بیحال شدم...ببینید دوستان فقط بیحال نع اینکه از هوش برم کامل😁اما دیدم دورم شلوغ شد آقا خوشم اومد کلا بیهوش شدم👍😂😂😂بعد دیدم یکی نفس مصنوعی داد اون وسط ...ریدم دهنش😂😂نفسش داغ و بد بود...خلاصع اون نفهمیدم کی بود....بعد یکی از همسایه هامون کع فوریت های پزشکی بلد بود نمیدونم اینجور چیزا ....نامردی نکرد نافم جوری کشید بالا کع روده هام در اومد😂😂بعد حالا من خنگ یادم رفت کع مثلاً بیهوشم...سیخ نشستم سر جام گفتم این کی بود نکن.....بعد دوبارع دراز کشیدم بیهوش شدم😂😂😂😂😂....بعدم آب بهم دادن...همون دختر عموم مریم بود...اونم اومد میگفت تو رو خدا زهرا تودیگع نمیر...فداتشم....چیزی نشده...خدا رحمتش کنه....😂😂😂
چیزی نشده ها....مریض خالم مردع چیزی نشده....بعد میگفت تو دیگع نمیر 😂😂😂وایییی خدا چع بدبختی بودz.a
..ادامه پایین
#سوتی_های_زنونه
https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V
برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید😍♥️
چیزی نشده ها....مریض خالم مردع چیزی نشده....بعد میگفت تو دیگع نمیر 😂😂😂وایییی خدا چع بدبختی بودz.a
..ادامه پایین
#سوتی_های_زنونه
https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V
برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید😍♥️