🔴 نشانه های فروپاشی
✍ یدالله کریمی پور
هنگامی که فروپاشی رژیم ها گریزناپذیر گردد، خواه متاثر از نارضایتی تام داخلی، کودتا و یا شکست نظامی، لاجرم چند نمود روشن بیرونی آشکار می شود:
۱- شکاف در دولت
کمتر رژیمی پیش از سقوط دچار شکاف از درون نشده است. تقریبا نخستین نشانه های سقوط رژیمها، با حدوث شکاف های درونی کلید می خورد؛
۲- تزلزل در اجرای قانون
دومین نشانه، تزلزل در اجرای نظم و قانون است. در این شرایط رژیم از اجرای قوانین خود ساخته، به هر دلیل سرباز می زند؛
۳- حذف آخرین مصلحان
سومین نشانه سقوط رژیم ها، حذف و بازنشسته کردن اجباری آخرین مصلحان و کارامدان و دور کردنشان از حلقه تصمیم سازی است؛
۴- آرامش پیش از توفان
چهارمین نشانه، آرامش و سکوت و به ویژه بی اعتنایی و بی تفاوتی عملی مردم، پیش از انفجار بزرگ مردمی درونی است؛
۵- عقده ماسادا
پنجم آن که رهبران در پایان های عمر نظام های تمامیت خواه ایدئوکرات (مبتنی بر ایدئولوزی) بیش از پیش دچار ذهنیت های بسته، خود بزرگبینی و اقتدارطلبی شده و دریک کلام به عقده ماسادا مبتلا می شوند. یعنی خودبزرگ بین شده و خویشتن را ناجی می پندارند. بنابراین مبلغ اقدامات انتحاری و خشونت آمیز می شوند؛
۶-عقده مسیح
در ایدئوکراسی ها، هواخواهان به رهبری بیرحم و تندرو نیازمندند. رهبری تمایل دارد که همه اتباع تسلیم او باشند و اورا بپرستند. هنگامی که فروپاشی نزدیک و نزدیک تر می شود، او بر جنگ تا آخر پافشاری می کند. والتر لانگر ثابت کرد که هیتلر عقده مسیح یا عقده منجی داشت. او خود را منجی آلمان می پنداشت.
گاه در رژیم های منتهی به سقوط(مانند موسولینی) رهبر، واجد شخصیتی سادیستی، دمدمی مزاج، مغرور، بی رحم و مملو از تفکرات نامعقول شده و از درک واقعیت ها به کلی غافل می شود.
به هر روی آغاز شکاف در دولت، تزلزل در اجرای قانون و اعاده نظم و امنیت، حذف آخرین مصلحان و تداوم ترویج خشونت، نشانه های بارز آخرین روزهای حیات رژیم های ایدئوکرات اند.
@karimipour_k
https://t.me/virayeshe_zehn
✍ یدالله کریمی پور
هنگامی که فروپاشی رژیم ها گریزناپذیر گردد، خواه متاثر از نارضایتی تام داخلی، کودتا و یا شکست نظامی، لاجرم چند نمود روشن بیرونی آشکار می شود:
۱- شکاف در دولت
کمتر رژیمی پیش از سقوط دچار شکاف از درون نشده است. تقریبا نخستین نشانه های سقوط رژیمها، با حدوث شکاف های درونی کلید می خورد؛
۲- تزلزل در اجرای قانون
دومین نشانه، تزلزل در اجرای نظم و قانون است. در این شرایط رژیم از اجرای قوانین خود ساخته، به هر دلیل سرباز می زند؛
۳- حذف آخرین مصلحان
سومین نشانه سقوط رژیم ها، حذف و بازنشسته کردن اجباری آخرین مصلحان و کارامدان و دور کردنشان از حلقه تصمیم سازی است؛
۴- آرامش پیش از توفان
چهارمین نشانه، آرامش و سکوت و به ویژه بی اعتنایی و بی تفاوتی عملی مردم، پیش از انفجار بزرگ مردمی درونی است؛
۵- عقده ماسادا
پنجم آن که رهبران در پایان های عمر نظام های تمامیت خواه ایدئوکرات (مبتنی بر ایدئولوزی) بیش از پیش دچار ذهنیت های بسته، خود بزرگبینی و اقتدارطلبی شده و دریک کلام به عقده ماسادا مبتلا می شوند. یعنی خودبزرگ بین شده و خویشتن را ناجی می پندارند. بنابراین مبلغ اقدامات انتحاری و خشونت آمیز می شوند؛
۶-عقده مسیح
در ایدئوکراسی ها، هواخواهان به رهبری بیرحم و تندرو نیازمندند. رهبری تمایل دارد که همه اتباع تسلیم او باشند و اورا بپرستند. هنگامی که فروپاشی نزدیک و نزدیک تر می شود، او بر جنگ تا آخر پافشاری می کند. والتر لانگر ثابت کرد که هیتلر عقده مسیح یا عقده منجی داشت. او خود را منجی آلمان می پنداشت.
گاه در رژیم های منتهی به سقوط(مانند موسولینی) رهبر، واجد شخصیتی سادیستی، دمدمی مزاج، مغرور، بی رحم و مملو از تفکرات نامعقول شده و از درک واقعیت ها به کلی غافل می شود.
به هر روی آغاز شکاف در دولت، تزلزل در اجرای قانون و اعاده نظم و امنیت، حذف آخرین مصلحان و تداوم ترویج خشونت، نشانه های بارز آخرین روزهای حیات رژیم های ایدئوکرات اند.
@karimipour_k
https://t.me/virayeshe_zehn