🔶 «تاریخ مشروطهی ایران»
🔹 جلد 1 ، بخش 2 ، گفتار نهم : چگونه بار دیگر کشاکش آغاز یافت؟..
🖌 احمد کسروی
🔸 17ـ سرکوب ورامینیها
بدینسان سال 1286 بپایان میرسید. در پایانهای این سال در تهران برخی کارهایی هم رفت که اینجا میآوریم :
چون برخی از نمایندگان مجلس ـ از سعدالدوله و دیگران ـ کناره جسته بودند مجلس باین شد که کسانی را بجای آنها خودش برگزیند و در آخرهای بهمنماه کسان پایین را برگزید :
حکیمالملک ، مستوفیالممالک ، شیخ حسین یزدی ، مؤتمنالملک ، شاهزاده اماناللهمیرزا ، معاضدالسلطنه ، مجدالملک ، حسینقلیخان نواب.
نظامالسلطنه برخی از وزیران را دیگر گردانیده در نشست شنبه نهم اسفند (26 محرم) مجلس کابینهی نوین را بدینسان شناسانید :
نظامالسلطنه رئیسالوزراء و وزیر داخله ، ظفرالسلطنه وزیر جنگ ، صنیعالدوله وزیر مالیه و فواید ، مخبرالسلطنه وزیر علوم ، مؤتمنالملک وزیر تجارت ، مؤیدالسلطنه وزیر عدلیه.
شیخ محمود ورامینی که نامش را برده گفتهایم یکی از دشمنان پافشار مشروطه میبود در پیشامد میدان توپخانه با گروهی از پیروان بیاری اوباشان آمد ، چون دستگاه میدان توپخانه بهم خورد اینان به ورامین بازگشتند ، و باآنکه دستگیری همهی این بدخواهان شرط آشتی میانهی مجلس و شاه میبود کسی باینان نپرداخت. با اینحال شیخ محمود آسوده ننشست و پیروانش در آن پیرامونها بآشوب برخاستند. سپس نیز آشکاره نافرمانی نموده از دادن مالیات سر باززدند. با آن نرمرویی که محمدعلیمیرزا و درباریان با مجلس و مشروطه مینمودند اینان جز درشتی نشان نمیدادند. چون آوازهی این نافرمانی به هر جا میرسید و کسانی به آن پیرایهها بسته میگفتند شاه در ورامین سپاه آماده میگرداند که به تهران بخواهد و بنیاد مشروطه را براندازد از اینرو مجلس بدولت فشار آورده سرکوب آنان را خواست. با همهی ناخرسندی درونی محمدعلیمیرزا وزیران ناگزیر گردیده دستهای از قزاق و سرباز با دو توپ بسر آنان فرستادند ، و این سپاه چون به امامزاده جعفر رسید ورامینیان خیرهسرانه در برابر اینان ایستادند و سنگر پدید آوردند. لیکن همینکه جنگ آغاز یافت و آوای توپ بلند گردید شیخ و پیروانش سراسیمه گردیده رو بپراکندگی آوردند و هر یکی بسوی دیگر رفت. شیخ محمود نهانی خود را به تهران رسانیده آهنگ خانهی طباطبایی کرد و در آنجا بستی نشست. ولی طباطبایی باو پناه نداد و شیخ ناگزیر گردیده خود را به بهارستان انداخت و بدانجا پناهید.
این در آخرهای اسفند بود. پس از روزهای نوروز که نشست مجلس برپا گردید گفتگو از شیخ محمود و پناهِش او بمیان آمد ، و شگفت بود که برخی از نمایندگان بشیوهی سستنهادانهی خود ازو هواداری مینمودند. ولی دیگران پاسخ داده چنین نهادند که بعدلیه فرستاده شود ، و 7چون او خود نمیرفت با زور فرستادند و با دستور عدلیه بزندانش سپردند.
بدینسان یکی از سردستگان میدان توپخانه کیفر یافت. شگفت آنکه مجلس که باینان کیفر میداد به حاجیشیخ فضلالله و سید علی و دیگران نمیپرداخت ، و به محمدعلیمیرزا که سرچشمهی همهی بدخواهیها میبود گمان بد نبرده بدانسان که گفتیم بنگهداری میکوشید. این یکی از ایرادهایی میبود که برخی روزنامههای تندرو میگفتند.
نایبحسین کاشانی که نامش برده گفتهایم از فرصت سود جسته در کاشان دستهای برای دزدی و راهزنی پدید آورد ، امروزها نالهی کاشانیان از دست او و پسران و پیروانش بلند میبود ، و چون دولت پروایی نمیکرد ملایان کاشان ناگزیر مانده «فتوای جهاد» دادند که خود مردم بدور گردانیدن آنان کوشند. ولی پیداست که مردم یارای چنین کاری نمیبودند.
🌸
🔹 جلد 1 ، بخش 2 ، گفتار نهم : چگونه بار دیگر کشاکش آغاز یافت؟..
🖌 احمد کسروی
🔸 17ـ سرکوب ورامینیها
بدینسان سال 1286 بپایان میرسید. در پایانهای این سال در تهران برخی کارهایی هم رفت که اینجا میآوریم :
چون برخی از نمایندگان مجلس ـ از سعدالدوله و دیگران ـ کناره جسته بودند مجلس باین شد که کسانی را بجای آنها خودش برگزیند و در آخرهای بهمنماه کسان پایین را برگزید :
حکیمالملک ، مستوفیالممالک ، شیخ حسین یزدی ، مؤتمنالملک ، شاهزاده اماناللهمیرزا ، معاضدالسلطنه ، مجدالملک ، حسینقلیخان نواب.
نظامالسلطنه برخی از وزیران را دیگر گردانیده در نشست شنبه نهم اسفند (26 محرم) مجلس کابینهی نوین را بدینسان شناسانید :
نظامالسلطنه رئیسالوزراء و وزیر داخله ، ظفرالسلطنه وزیر جنگ ، صنیعالدوله وزیر مالیه و فواید ، مخبرالسلطنه وزیر علوم ، مؤتمنالملک وزیر تجارت ، مؤیدالسلطنه وزیر عدلیه.
شیخ محمود ورامینی که نامش را برده گفتهایم یکی از دشمنان پافشار مشروطه میبود در پیشامد میدان توپخانه با گروهی از پیروان بیاری اوباشان آمد ، چون دستگاه میدان توپخانه بهم خورد اینان به ورامین بازگشتند ، و باآنکه دستگیری همهی این بدخواهان شرط آشتی میانهی مجلس و شاه میبود کسی باینان نپرداخت. با اینحال شیخ محمود آسوده ننشست و پیروانش در آن پیرامونها بآشوب برخاستند. سپس نیز آشکاره نافرمانی نموده از دادن مالیات سر باززدند. با آن نرمرویی که محمدعلیمیرزا و درباریان با مجلس و مشروطه مینمودند اینان جز درشتی نشان نمیدادند. چون آوازهی این نافرمانی به هر جا میرسید و کسانی به آن پیرایهها بسته میگفتند شاه در ورامین سپاه آماده میگرداند که به تهران بخواهد و بنیاد مشروطه را براندازد از اینرو مجلس بدولت فشار آورده سرکوب آنان را خواست. با همهی ناخرسندی درونی محمدعلیمیرزا وزیران ناگزیر گردیده دستهای از قزاق و سرباز با دو توپ بسر آنان فرستادند ، و این سپاه چون به امامزاده جعفر رسید ورامینیان خیرهسرانه در برابر اینان ایستادند و سنگر پدید آوردند. لیکن همینکه جنگ آغاز یافت و آوای توپ بلند گردید شیخ و پیروانش سراسیمه گردیده رو بپراکندگی آوردند و هر یکی بسوی دیگر رفت. شیخ محمود نهانی خود را به تهران رسانیده آهنگ خانهی طباطبایی کرد و در آنجا بستی نشست. ولی طباطبایی باو پناه نداد و شیخ ناگزیر گردیده خود را به بهارستان انداخت و بدانجا پناهید.
این در آخرهای اسفند بود. پس از روزهای نوروز که نشست مجلس برپا گردید گفتگو از شیخ محمود و پناهِش او بمیان آمد ، و شگفت بود که برخی از نمایندگان بشیوهی سستنهادانهی خود ازو هواداری مینمودند. ولی دیگران پاسخ داده چنین نهادند که بعدلیه فرستاده شود ، و 7چون او خود نمیرفت با زور فرستادند و با دستور عدلیه بزندانش سپردند.
بدینسان یکی از سردستگان میدان توپخانه کیفر یافت. شگفت آنکه مجلس که باینان کیفر میداد به حاجیشیخ فضلالله و سید علی و دیگران نمیپرداخت ، و به محمدعلیمیرزا که سرچشمهی همهی بدخواهیها میبود گمان بد نبرده بدانسان که گفتیم بنگهداری میکوشید. این یکی از ایرادهایی میبود که برخی روزنامههای تندرو میگفتند.
نایبحسین کاشانی که نامش برده گفتهایم از فرصت سود جسته در کاشان دستهای برای دزدی و راهزنی پدید آورد ، امروزها نالهی کاشانیان از دست او و پسران و پیروانش بلند میبود ، و چون دولت پروایی نمیکرد ملایان کاشان ناگزیر مانده «فتوای جهاد» دادند که خود مردم بدور گردانیدن آنان کوشند. ولی پیداست که مردم یارای چنین کاری نمیبودند.
🌸