🔶
«تاریخ مشروطهی ایران» 🔹 جلد 1 ، بخش 3 ، گفتار یازدهم :
چگونه مجلس بتوپ بسته شد؟🖌 احمد کسروی
🔸
15ـ بازپسین روزهااز روزهای یکشنبه سیویکم خرداد و دوشنبه یکم تیر (21 و 22 جمادیالاولی) ، چون روزنامهها بچاپ نرسیده آگاهی روشنی نمیداریم. پیداست که در این روزها چیرگی شاه بیشتر و سختی کار فزونتر میبوده که روزنامهها بیرون آمدن نتوانستهاند.
در این روزها مجلس بنام میانجیگری ، نهانی برپا میشد و گفتگوهایی میانهی آن با دربار ، بنمایندگی مؤتمنالملک و مشیرالدوله (که این دو برادر نیز کار میانجیگری را برگزیده هر دو سو را از خود خشنود میگردانیدند) و دیگران میرفت و پیداست که هیچ نتیجهای بدست نمیآمد.
از آنسوی آزادیخواهان در مسجد سپهسالار و بهارستان انبوه میبودند ، و نهانی تفنگ و فشنگ نیز با خود میآوردند. دیگر پرده دریده شده و کار بدشمنی آشکار انجامیده بود. تقیزاده و دیگران امید بسیار بیاوری شهرها میبستند. تلگرافها درمیان شهرها و درمیان آنها با تهران همچنان در آمد و رفت میبود. از تهران تلگرافهای سهشانگیز بهمهی شهرها فرستاده میشد ، و از آنها نیز پاسخها میرسید. تبریز و رشت و اسپهان و شیراز و قزوین و همدان و کرمانشاه همگی نوید فرستادن یاور میدادند. این نویدها که (جز ازآنِ تبریز) بیپا میبود در تهران بآنها ارج گزارده میشد و مایهی پشتگرمی میگردید. اسپهان گذشته از تفنگچی ، پنجاههزار تومان پول دررفت جنگ نوید میداد. آقانجفی و دیگر ملایان با تلگراف «فتوای جهاد» برای نگهداری مشروطه میفرستادند. در همان هنگام امید یاوری از علمای نجف نیز میرفت. زیرا چنانکه گفتیم سه سید ، و همچنین انجمنهای تبریز و رشت و دیگر جاها تلگراف کرده چگونگی را آگاهی داده بودند.
در این روزهای بازپسین که چیرگی دربار بیشتر و ترس فزونتر شده بود با تلگراف با قزوین و ساوه گفتگو میرفت که آنها چون نزدیکتر بودند تفنگچیان خود را زودتر فرستند. کار را در هنگامش نکرده و اکنون بدینسان گرفتار فشار شده بودند.
در همان روزها دو کاری نیز از محمدعلیمیرزا سر زد : یکی آنکه چون حاجیمیرزا حسن و دیگران از ملایان تبریز تلگرافی در نکوهش از مشروطه و مجلس و اینکه مشروطهخواهان بیدینند فرستاده بودند شاه دستور داد آن را بچاپ رسانیدند و در شهر پراکندند ، و این یک شکستی بآزادیخواهان گردید. زیرا به تبریز امید بسیار میبستند ، و چون از دوتیرگی درمیان ملایان و آزادیخواهان نیک آگاه نمیبودند ، این را بوارونهی امید خود یافتند ، و خواهیم آورد که نمایندگان آذربایجان در همین زمینه تلگراف گلهآمیزی به تبریز فرستادند.
دیگری اینکه روز دوشنبه یکم تیرماه که خود بازپسین روز مشروطه و مجلس میبود شاه تلگراف پایین را با دست فرمانروایان و حکمرانان بشهرها فرستاد :
«این مجلس بر خلاف مشروطیت است. هر کس من بعد از فرمایشات ما تجاوز کند مورد تنبیه و سیاست سخت خواهد بود.»
از این تلگراف پیدا بود که چه اندیشهای را با مجلس میدارد. شب آن روز هم مشیرالدوله و مؤتمنالملک آمده آگاهی دادند که شاه در برانداختن مجلس پافشاری میکند و فردا بکار خواهد برخاست.
گویا همان شب بود که کابینه نیز از میان رفت و مشیرالسلطنه کابینهی دیگری را پدید آورد که وزیران اینان بودند :
مشیرالسلطنه رئیسالوزراء و وزیر داخله ، علاءالسلطنه وزیر خارجه ، امیربهادر جنگ وزیر جنگ ، قوامالدوله وزیر مالیه ، محتشمالسلطنه وزیر عدلیه ، مخبرالدوله وزیر پست و تلگراف ، مؤتمنالملک وزیر فواید عامه و تجارت ، مشیرالدوله وزیر علوم و اوقاف.
چنانکه دیده میشود صنیعالدوله و مستوفیالممالک نبودند ، و این دانسته نیست که خود نخواستهاند یا شاه نپذیرفته است. (چنانکه ما این دسته را میشناسیم این گمان دوم نزدیکتر بفهم میباشد). نیز دیده میشود که مؤتمنالملک و مشیرالدوله که سپس از سران مجلس و دولت مشروطه بشمار خواهند رفت ، در چنین کابینهای وزیر میبودند.
بدینسان روزهای بازپسین «خردهمشروطه» بپایان میرسید و اکنون بداستان بمباران رسیدهایم. ولی میباید در اینجا به تبریز بازگردیم و پیشامدهای آنجا را نیز تا این زمان نوشته سپس بداستان بمباران پردازیم.
🌸