@soltannasir
{ گزارش ابن بطوطه از سفر به نجف اشرف ۱ }
{از قادسیه حرکت کردیم و به شهر نجف که مدفن علی بن ابی طالب (علیه السلام) است رسیدیم. این شهر نیکو در زمینی پهناور و سخت واقع شده است و یکی از بهترین و پر جمعیت ترین شهرهای عراق می باشد که بازارهای خوب و تمیز دارد. از باب الحضرة وارد نجف شدیم و بعد از عبور از بازار بقالان و طباخان و خبازان به بازار میوه فروشان و خیاطان و قیصریه و بازار عطاران رسیدیم. آخر بازار عطاران باب حضرت است و قبری که معتقدند از آن [حضرت] علی [علیه السلام] می باشد در این محل است. رو به روی مقبره مدارس و زوایا و 👈خانقاه هایی قرار دارد که دایر و با رونق می باشد. دیوارهای مقبره از کاشی ست که چیزی همانند زلیج (لاجورد، کاش لاجوردی =محمدعلی موحد) اما از حیث جلا و نقش زیباتر از آن است.
از باب حضرت وارد مدرسه بزرگی می شوند که طلاب و صوفیان شیعه در آن سکونت دارند. در این مدرسه از هزار مسافر تازه وارد تا سه روز پذیرایی می شود و هر روز دو بار غذایی مرکب از نان و گوشت و خرما به مهمانان می دهند. از مدرسه وارد باب القُبّه می شوند. حاجبان و نقیبان و سرایداران در این محل مراقب زوارند و چون کسی برای زیارت وارد می شود به نسبت وضع و مقام او همگی آن جماعت یا یکی از آنها بلند می شوند و با او در آستانه حرم می ایستند و اذن دخول می خوانند به این مضمون 《به فرمان شما ای امیرالمومنین، این عبد ضعیف اذن می خواهد به روضه علیه وارد شود. اگر اذن می فرمایید که بیاید وگرنه بازگردد، و اگر او اهلیت و شایستگی این مقام را ندارد باری شما اهلیت کرامت و عفو و اغماض را دارید》. سپس اشارت می کنند که زایر آستانه را ببوسد و آنگاه داخل حرم بشود. این آستانه و دو طرف چارچوبه در ورودی از نقره است.
داخل حرم به انواع فرشهای ابریشمین و غیره مفروش است و قندیلهای بزرگ و کوچک از طلا و نقره در آن آویخته، در وسط حرم مصطبه ی چارگوشی ست که با تخته پوشیده و بر آن صفحات طلای پرنقش و نگار که در ساختن آن کمال استادی و مهارت را به کار برده اند با میخهای نقره فرو کوفته اند چنان که از هیچ جهت چیزی از چوب نمودار نیست. ارتفاع مصطبه(سکو، تخت) کمتر از ارتفاع قامت آدمی ست و در روی آن سه قبر هست که می گویند یکی از آن آدم (صفی الله) و دیگری از آن نوح (نجی الله) و سومی از آن علی (ولی الله) است و بین این سه قبر در تشت های زرین و سیمین گلاب و مشک و انواع عطریات دیگر گذاشته اند که زوار دست خود را در آن فرو برده به عنوان تبرک برسر و روی خود می کشند.
درِ دیگر حرم که آن هم آستانه ی نقره ای دارد و پرده های ابریشمین الوان بر آن آویخته است به سوی مسجدی باز میشود که آن خود چهار در دارد و هر چهار در دارای آستانه های نقره و پرده های ابریشم می باشد. داخل مسجد نیز فرش های عالی انداخته اند و دیوارها و سقف آن با پرده های حریر مستور است.
مردم شهر همه بر مذهب رافضی اند. از این روضه کرامت ها ظاهر می شود و از همین جا بر آنان ثابت شده که قبر علی ابن ابی طالب (علیه السلام) در آن واقع است. از جمله آن که در شب بیست و هفتم رجب که لَيْلَةُ الْمَحْیا نامیده می شود، بیماران زمین گیر را از عراقین و خراسان و فارس و روم به آنجا می آورند و بدین گونه سی چهل بیمار گرد می آیند. بیماران را پس از نماز خفتن روی ضریح مقدس جای میدهند و خود در انتظار شفا یافتن آنان به نماز و ذکر و تلاوت و زیارت می پردازند. چون نیمی یا در حدود دو پاره از شب گذشت همه بیماران صحیح و سالم « لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله» گویان از جای بر می خیزند. این حکایت در میان آنان به حد استفاضه رسیده و گرچه من خود آن شب را درک نکردم داستان آن را از اشخاص مورد اعتماد شنیدم و در مدرسه حرم سه تن از این اشخاص را دیدم که هر سه زمین گیر بودند: یکی از روم آمده بود و دیگری از اصفهان و سومی از خراسان. از حال شان جویا شدم، گفتند امسال به لیلة المحیا نرسیده اند و منتظرند که سال آینده آن را درک کنند. در این شب مردم از شهرهای مختلف در نجف گرد می آیند و بازار بزرگی در شهر برپا می شود که تا مدت ده روز برقرار می ماند. }
ادامه...👇
@soltannasir
{ گزارش ابن بطوطه از سفر به نجف اشرف ۱ }
{از قادسیه حرکت کردیم و به شهر نجف که مدفن علی بن ابی طالب (علیه السلام) است رسیدیم. این شهر نیکو در زمینی پهناور و سخت واقع شده است و یکی از بهترین و پر جمعیت ترین شهرهای عراق می باشد که بازارهای خوب و تمیز دارد. از باب الحضرة وارد نجف شدیم و بعد از عبور از بازار بقالان و طباخان و خبازان به بازار میوه فروشان و خیاطان و قیصریه و بازار عطاران رسیدیم. آخر بازار عطاران باب حضرت است و قبری که معتقدند از آن [حضرت] علی [علیه السلام] می باشد در این محل است. رو به روی مقبره مدارس و زوایا و 👈خانقاه هایی قرار دارد که دایر و با رونق می باشد. دیوارهای مقبره از کاشی ست که چیزی همانند زلیج (لاجورد، کاش لاجوردی =محمدعلی موحد) اما از حیث جلا و نقش زیباتر از آن است.
از باب حضرت وارد مدرسه بزرگی می شوند که طلاب و صوفیان شیعه در آن سکونت دارند. در این مدرسه از هزار مسافر تازه وارد تا سه روز پذیرایی می شود و هر روز دو بار غذایی مرکب از نان و گوشت و خرما به مهمانان می دهند. از مدرسه وارد باب القُبّه می شوند. حاجبان و نقیبان و سرایداران در این محل مراقب زوارند و چون کسی برای زیارت وارد می شود به نسبت وضع و مقام او همگی آن جماعت یا یکی از آنها بلند می شوند و با او در آستانه حرم می ایستند و اذن دخول می خوانند به این مضمون 《به فرمان شما ای امیرالمومنین، این عبد ضعیف اذن می خواهد به روضه علیه وارد شود. اگر اذن می فرمایید که بیاید وگرنه بازگردد، و اگر او اهلیت و شایستگی این مقام را ندارد باری شما اهلیت کرامت و عفو و اغماض را دارید》. سپس اشارت می کنند که زایر آستانه را ببوسد و آنگاه داخل حرم بشود. این آستانه و دو طرف چارچوبه در ورودی از نقره است.
داخل حرم به انواع فرشهای ابریشمین و غیره مفروش است و قندیلهای بزرگ و کوچک از طلا و نقره در آن آویخته، در وسط حرم مصطبه ی چارگوشی ست که با تخته پوشیده و بر آن صفحات طلای پرنقش و نگار که در ساختن آن کمال استادی و مهارت را به کار برده اند با میخهای نقره فرو کوفته اند چنان که از هیچ جهت چیزی از چوب نمودار نیست. ارتفاع مصطبه(سکو، تخت) کمتر از ارتفاع قامت آدمی ست و در روی آن سه قبر هست که می گویند یکی از آن آدم (صفی الله) و دیگری از آن نوح (نجی الله) و سومی از آن علی (ولی الله) است و بین این سه قبر در تشت های زرین و سیمین گلاب و مشک و انواع عطریات دیگر گذاشته اند که زوار دست خود را در آن فرو برده به عنوان تبرک برسر و روی خود می کشند.
درِ دیگر حرم که آن هم آستانه ی نقره ای دارد و پرده های ابریشمین الوان بر آن آویخته است به سوی مسجدی باز میشود که آن خود چهار در دارد و هر چهار در دارای آستانه های نقره و پرده های ابریشم می باشد. داخل مسجد نیز فرش های عالی انداخته اند و دیوارها و سقف آن با پرده های حریر مستور است.
مردم شهر همه بر مذهب رافضی اند. از این روضه کرامت ها ظاهر می شود و از همین جا بر آنان ثابت شده که قبر علی ابن ابی طالب (علیه السلام) در آن واقع است. از جمله آن که در شب بیست و هفتم رجب که لَيْلَةُ الْمَحْیا نامیده می شود، بیماران زمین گیر را از عراقین و خراسان و فارس و روم به آنجا می آورند و بدین گونه سی چهل بیمار گرد می آیند. بیماران را پس از نماز خفتن روی ضریح مقدس جای میدهند و خود در انتظار شفا یافتن آنان به نماز و ذکر و تلاوت و زیارت می پردازند. چون نیمی یا در حدود دو پاره از شب گذشت همه بیماران صحیح و سالم « لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله» گویان از جای بر می خیزند. این حکایت در میان آنان به حد استفاضه رسیده و گرچه من خود آن شب را درک نکردم داستان آن را از اشخاص مورد اعتماد شنیدم و در مدرسه حرم سه تن از این اشخاص را دیدم که هر سه زمین گیر بودند: یکی از روم آمده بود و دیگری از اصفهان و سومی از خراسان. از حال شان جویا شدم، گفتند امسال به لیلة المحیا نرسیده اند و منتظرند که سال آینده آن را درک کنند. در این شب مردم از شهرهای مختلف در نجف گرد می آیند و بازار بزرگی در شهر برپا می شود که تا مدت ده روز برقرار می ماند. }
ادامه...👇
@soltannasir