#پرتو
#پرتو_80
سایباک وعارفه النهایه معاک
هشوف واحده یوم ظلماک
وملکش نفس تعیش
"خودم را فدایت کردم و پایان با تو بودن را هم میبینم
این را هم میبینم که روزی با تو چنین کنند
و اینکه آن روز دیگر امیدی برای زندگی نداشته باشی"
با جیغ خودم از خواب پریدم ...
دوباره همون کابوس های لعنتی ...
روی کاناپه تکونی خوردم ...
تمام تنم درد میکرد ...
چشمم خورد به پنجره ی نیمه باز ....
و آه دردناکی توی گلوم گم شد ..
با ته مونده ی توانم از جام بلند شدم و یه ضرب پنجره رو بستم و پرده رو کشیدم ...با همین حرکت ضعف و لرز همه ی وجودم رو گرفت..
بیخیال اتاق خواب شدم و عرق سرد روی پیشونیم و پاک کردم و دوباره روی کاناپه درزا کشیدم ...
حالم خوب نبود ... و ضربان قلبم بالا رفته بود ...
میدونستم فشارم پایینه ... سرم گیج میرفت ...
بازم بی اختیار دستم رفت به شکم پر از خالی ام ... بغضم گرفت ...
- کاش بمیرم ... زندگی بی تورو میخوام چی کار ... زندگی ای که توش عشق نباشه به چه درد میخوره ...من به چه درد میخورم .. من بی تو !! به چه درد میخورم ؟؟؟؟!!!
نمیدونستم با کیم ... با شکم پر از خالیم یا ....با ...
غلتی زدم و کوسن روی کاناپه رو بغل کردم ...
- لعنت بهت .. لعنت بهت ...
صدام هر لحظه بلند تر شد و خش دار تر ...
آخرم کوسن رو پرت کردم و بغضم با صدا ترکید ...
6 ماهی میشد که وقت تنهایی کارم همین شده بود ...
گریه های وقت و بی وقتی که اگه میخواستم صادق باشم ... بیشترش از دلتنگی بود تا دلگیری ...
#پرتو_80
سایباک وعارفه النهایه معاک
هشوف واحده یوم ظلماک
وملکش نفس تعیش
"خودم را فدایت کردم و پایان با تو بودن را هم میبینم
این را هم میبینم که روزی با تو چنین کنند
و اینکه آن روز دیگر امیدی برای زندگی نداشته باشی"
با جیغ خودم از خواب پریدم ...
دوباره همون کابوس های لعنتی ...
روی کاناپه تکونی خوردم ...
تمام تنم درد میکرد ...
چشمم خورد به پنجره ی نیمه باز ....
و آه دردناکی توی گلوم گم شد ..
با ته مونده ی توانم از جام بلند شدم و یه ضرب پنجره رو بستم و پرده رو کشیدم ...با همین حرکت ضعف و لرز همه ی وجودم رو گرفت..
بیخیال اتاق خواب شدم و عرق سرد روی پیشونیم و پاک کردم و دوباره روی کاناپه درزا کشیدم ...
حالم خوب نبود ... و ضربان قلبم بالا رفته بود ...
میدونستم فشارم پایینه ... سرم گیج میرفت ...
بازم بی اختیار دستم رفت به شکم پر از خالی ام ... بغضم گرفت ...
- کاش بمیرم ... زندگی بی تورو میخوام چی کار ... زندگی ای که توش عشق نباشه به چه درد میخوره ...من به چه درد میخورم .. من بی تو !! به چه درد میخورم ؟؟؟؟!!!
نمیدونستم با کیم ... با شکم پر از خالیم یا ....با ...
غلتی زدم و کوسن روی کاناپه رو بغل کردم ...
- لعنت بهت .. لعنت بهت ...
صدام هر لحظه بلند تر شد و خش دار تر ...
آخرم کوسن رو پرت کردم و بغضم با صدا ترکید ...
6 ماهی میشد که وقت تنهایی کارم همین شده بود ...
گریه های وقت و بی وقتی که اگه میخواستم صادق باشم ... بیشترش از دلتنگی بود تا دلگیری ...